یادداشت؛
از زاینده رود تا بشار ؛ مرثیه ای نا تمام !
ابوذر ارجمند
30 آبان 1400 ساعت 10:44
این روزها تجمعات و اعتراضات گسترده مردم استان های مختلف از اصفهان و زاینده رود تا یاسوج و بشار هر ذهن دغدغه مندی را در خصوص این بحران عظیمی ملی به تفکر وامیدارد. شاید شروع ماجرای بحران آب به سالهای نه چندان دور برمی گردد.
این روزها تجمعات و اعتراضات گسترده مردم استان های مختلف از اصفهان و زاینده رود تا یاسوج و بشار هر ذهن دغدغه مندی را در خصوص این بحران عظیمی ملی به تفکر وامیدارد. شاید شروع ماجرای بحران آب به سالهای نه چندان دور برمی گردد.
آنگاه که در سال های ابتدایی پس از انقلاب ، دیدگاه برخی از دولتمردان برای احداث صنایع مهم کشور در استان های مرکزی حفظ امنیت این صنایع بود و
با رشد کارخانه جات صنعتی در شهر های مرکزی کشور ، نیاز مبرم این صنایع به آب فراوان ابتدای مسیر سد سازی های غیر اصولی و بی رویه بر سر راه رودهای طبیعی و در نتیجه کاهش ذخایر آب زیر زمینی و خشکی سرچشمه ها و رودها شد.
از آنجا که در کشور خشک و نیمه خشکی مثل ایران اصلی ترین منبع شارژ این منابع آب زیر زمینی گذر و جریان همین رودها در مسیر طبیعی خود است ،سدسازی های بی رویه برای حفظ صنایع و کشاورزی غیر اصولی، صدمات جبران ناپذیری را به محیط زیست و اکوسیستم طبیعی کشور وارد کرد.
از طرفی ، تمرکز کشور و مسئولین برای تحقق برخی شعارها و تولید تمامی مایحتاج کشور ، از خیار تا ماهواره! ، موجب تسریع روند سدسازی و نابودی هرچه بیشتر منابع طبیعی کشور و در نتیجه بحرانی است که امروز با آن دست و پنجه نرم می کنیم.
به لیست شهر ها و مناطق صنعتی دنیا نگاه کنید، توسعه یافته ترین کشورها با اصولی ترین پیش بینی های زیست محیطی ،هیچگاه توسعه را از حفظ منابع طبیعی کشور جدا ندانسته اند.
یکی از حیاتی ترین اقدامات در این خصوص، استفاده از سواحل دریایی و ایجاد صنایع سنگین در کنار دریاست.
دقیقا همانجا که آب هست و پسماند این کارخانه جات به دریا تخلیه می شود. (البته این راه هم تاثیرات مخرب خود را دارد اما این کجا و آن کجا)
دقیقا همانجا که بنادر احداث شده و هزینه های سرسام اور انتقال فراورده از خشکی کاهش چشمگیری داشته است.
احداث این بنادر در کنار آب فعلا غیر استفاده دریا (در سطح کلان) و حفظ رودها،چشمه ساران و منابع آبی زیرزمینی کشور اساسی ترین اقدام در پیشرفت و توسعه صنعت توامان با حفظ محیط زیست در کشورهای توسعه یافته دنیا است.
و این همان راهیست که به مانند بسیاری از اقدامات اصولی و علمی دیگر در کشور هرگز نرفته ایم!
حدود ۳ هزارکیلومتر ساحل دریایی در جنوب و شمال کشور به همراه بنادر فراوان و دریغ از احداث مجموعه صنایع پویا و فعالی در این مناطق !
ایجاد این صنایع در فلات مرکزی کشور، سد سازی، انتقال آب و بقیه ماجرا را که خودتان میدانید... !
به آمار صادرات کشورهای خاورمیانه توجه کنید، سالهاست عربستان بزرگترین وارد کننده میوه و سبزیجات دنیا بوده است. کشوری با اکوسیستم تقریبا مشابه ! (اگر هم مشابه نیست، این اقدامات مخرب محیط زیست دارد کشور را به سمت تشابه هرچه بیشتر با عربستان می برد).
حتما مسئولین عربستان میدانند که لازم نیست از خیار تا ماهواره را خودشان تولید کنند!
یکی از بزرگترین مناطق صنعتی جهان را در کناره دریای سرخ احداث کرده اند و با صادرات عظیم محصولات کشاورزی در راه حفظ منابع طبیعی خود گام های محکمی برداشته اند.
بنظر می رسد از ابتدا، در مسیر اشتباهی گام برداشته ایم!
صادرات کشور سمت و سوی نامناسبی دارد!
ایجاد صنایع در فلات مرکزی تصمیم مهلکی برای محیط زیست بود !
و تمرکز برای تولید خیار تا ماهواره در وطن !
همه و همه موجب گردیده است تا هرچه شتابان تر آخرین میخ ها را بر تابوتی بکوبیم که کالبد بی جان محیط زیست را در خود دارد.
القصه... راه حل چیست ؟
شاید باید از یک جایی جلوی صدمات بیشتر را گرفت و کجا بهتر از همین استان محروم و کم جمعیت و کمتر برخوردار خودمان! که دست بر قضا همیشه آماده فداکاریست و از آن تنها یک نام بر روی نقشه میهن مانده !
باید هم صدا شویم و همراه.
و اجازه ندهیم هزینه تصمیمات اشتباه دولت ها، با اشتباه کشنده دیگری ، اینبار بر جان خسته و رنجور این سرزمین (به اختصار و از روی عدم حوصله برای ذکر تمامی نام آن از سوی برخی، ک.ب) همراه شود.
از این روست که گمان می کنم
در سطح استان یکی از مهمترین اقدامات، حمایت از مردیست که دارد درست قدم برمی دارد،شرافت و وجدانش را به هیچ بهایی نفروخته است. ایستاده است و مبارزه می کند
برای آگاهی من و شما !
برای حفظ زیبایی های این دیار
برای نگهداری منابع طبیعی و محیط زیست بکر این خطه.
مردی که دوست دارد اینگونه صدایش بزنیم!
فرزند یک محیط بان که دنا را دوست میداشت و برای ایران و اعتقاداتش جان داد.
سید یوسف مرادی
این روزها ، تنها و شاید غریبانه ،ایستاده در غبار! تا نگذارد مام پرگهر بلوط ها ، بشار ، برای مصارف نادرست به تاراج رود.
همراهی ما از کارزار و این حرکت شایسته جمعی ، هرچه بیشتر و قاطعانه تر باشد ، می شود بیشتر امیدوار بود به آینده بشار.
امیدوارم چند سال دیگر
بستر رود بشار، مزار این نعمت خدادادی نشود
و هیچگاه مرثیه ای ، که میدانم ناتمام و بی پایان خواهد بود ، بر آن سروده نشود!
ابوذر ارجمند .
آبان ۱۴۰۰
کد مطلب: 441503