۱۸ آبان هفتادوهفتمین سالروز تولد استاد حسین انصاریان، مفسر قرآن کریم و استاد اخلاق است. این منبری معروف از 22 سالگی تاکنون یعنی 55 سال پیش منبر میرود و در دورانی که منبر جلسات مذهبی از رونق افتاده است، جلسات او جمعیت فراوان دارد.
انصاریان در آن سالها بخشی از وجوهات شرعی دریافتی توسط خود را با اجازه امام خمینی برای نجات روسپیان قلعه شهرنو صرف کرد. او در این خصوص میگوید: «با چهار هزار زن بدکاره مصاحبه کردهام و با آنان روبرو شدهام. البته این کار را اغلب بدون لباس روحانیت انجام دادهام، از ترس اینکه اگر مرا ببینند، آبروی کل روحانیت میرود. چهار هزار زن بدکاره توبه کردهاند و مدارکشان هم در دادستانی موجود است. خیلیهایشان را خودم شوهر دادم و بسیاری هم فرزنددار شدهاند و پای منبرهایم میآیند. البته در بخشی از کار غفلت کردهام، چون باید مصاحبهام را با اینها که سنشان از ۱۸ تا ۳۵ سال بود، ضبط میکردم و علت گرفتاریشان را در این کار جستوجو میکردم. اگر این کار انجام میشد، بهترین کتاب آسیبشناسی اجتماعی تدوین میشد، همچنان که برخی علما به من تذکر دادند که با این غفلت، ضربه شدیدی به آسیبشناسی این امر در کشور وارد شد.»
انتقاد از تقلیدکنندگان صدایش
منبرهای انصاریان از ابتدا به دلیل لحن خاص و مطالب علمی، اما ارائه ساده و قابل فهم او در میان مردم شهره میشود و تاکنون هم جلسات عزاداری و هیأت با سخنرانی او، از جمله مجالس منبرمحور است. او در خصوص منبر و تقلید در سیاق منبرداری میگوید: «بیان معارف الهی روی منبر روز به روز و پیوسته در حال انجام بوده است و امری ایستا نیست. این هنر منبرداری برای یک نفر نبوده است. اگر من به منبر میروم، برای یک منبر ۱۰ روز یا ۳۰ شب، مطالب را از خود بیان نمیکنم بلکه مراجعه به کتب و معارف الهی دارم و این تقلید نیست. تقلید برای صداست. اگر فردی صدای دیگری را تقلید کند، صحیح نیست.»
معتقدم منبر شکست نخورده، بلکه برخی از منبریها و سخنرانان شکست خوردهاند
در روزهایی که در بسیاری از هیأتها منبرها مورد انتقاد از لحاظ محتواست و مخاطبان کمی پای منبر میروند و همگان اعتقاد دارند، منبر شکست خورده است، مجالس شبهای احیا، دعای عرفه، ماه محرم و ... استاد انصاریان از مجالس پرشور و پرجمعیت در شهر تهران است و هرگاه نیز انصاریان در خوی، حرم حضرت معصومه(س) در قم، حرم امام رضا(ع) در مشهد و ... منبر رفته است، مجالس جای سوزن انداختن نبوده است. انصاریان میگوید: «معتقدم منبر شکست نخورده؛ بلکه برخی از منبریها و سخنرانان شکست خوردهاند؛ زیرا با شوق وارد امر شدند، اما مورد استقبال جمعیت قرار نگرفتند. لذا دلسرد شدند و امروز کار نمیکنند. این افراد نباید دلسرد میشدند باید کار را ادامه میدادند تا جمعیت به آنها اقبال کند.» البته جلسات انصاریان همواره مداح پرور بوده است و مداحان بسیاری پیش و پس از منبر او خواندهاند و برای خود اسم و رسمی کسب کردهاند.
همیشه تلاش دارد، صدای مردم باشد
انصاریان همواره به صراحت کلام در خصوص مشکلات مردم هم شهره بوده است. او یک بار در منبر خود اینگونه میگوید: «ما که شعار دادیم، منبر رفتیم، برای انقلاب بیانیه دادیم، شما مردم را تشویق به انقلاب کردیم، دنبال میز و پست نبودیم و نیستیم.»
بعدش خاضعانه از مردم خواست که افرادی مثل او را ببخشند؛ چون وعدههایی داده بودند که عملی نشده بود. چون نمیخواستند مردم در فشار باشند و دلشان نمیخواست فساد و گرانی، یقه مردم را بگیرد. عاقبت هم از اینکه انقلاب به دست نااهلان و قدرتطلبان افتاده، از مردم طلب بخشش کرد. فردای آن روز، طبیعی بود که بعضی رسانهها به او هجوم آورند و صحبتهای او را عجیب بخوانند. در آن سالها دولتی بر قدرت تکیه داشت که حمایت از مظلومان و مستضعفان را شعار اصلیاش قرار داده بود، اما داشت به بیراهه میرفت. او میتوانست محکم و قاطع سر مواضعی که دلسوزانه و روی منبر قالالصادق بیان کرده بود، بایستد و از خود، قهرمانی کنار مردم بسازد، اما همان فردا، یعنی در بیست و چهارم ماه مبارک رمضان، حرفهایش را توضیح داد و نگذاشت مواضع ضدنظام از حرفهای او استنباط شود. گفت که روی سخنش با مسؤولی بوده که به جای قربت، قصد قدرت کرده است و منظور او، شرمساری و شرمندگی از اصل انقلاب نبوده است.
وقتی انصاریان بنا داشت منبر را کنار بگذارد
انصاریان در یکی از سخنرانیهای خود در حسینیه هدایت، رویای خود در خصوص منبرهایش را تعریف کرد. او میگوید: «حدود ۳۰ و اندی سال قبل یک روز صبح نیت واقعی کردم به تمام منبرهایم خاتمه دهم و دیگر منبر نروم. بنا داشتم به قم بروم و تا آخر عمر درس بخوانم. ۱۰ سال بود که آیتالله میلانی از دنیا رفته بود. او یکی از علمای کمنظیر مکتب اهل بیت (ع) بود و در زمان حیات به من محبت داشت. همان شب که صبحش این نیت را کرده بودم که دیگر منبر نروم، ایشان را در خواب دیدم و فرمودند: از این نیت که صبح کردی، چشمپوشی کن. برای اینکه منبرهای شما در عالم برزخ به ما منعکس میشود. صبح تفکر کردم چه چیزی از منبر به اینها که اعلم عالمان، عارف و اهل دل هستند، منعکس میشود. نتیجه گرفتم از منبر، مصائب امام حسین (ع) به آنان منعکس میشود. ما میخوانیم، شما گریه میکنید و آنان میشنوند.»
منبری که برای همه دعا میکرد، بهبود سلامتیاش دعای همه شد
اوج محبوبیت استاد انصاریان میان مردم ایران در سال ۹۹ و در دهه دوم محرم نمایان شد. زمانی که خبر ابتلای این منبری مشهور به ویروس کرونا و بعد هم بستری شدنش در بیمارستان و وخامت حالش منتشر شد، به یکباره فضای مجازی و نقل محافل مردمی وضعیت سلامتی او شد و همه از خاطرات و زحمات این منبری کهنسال تعریف میکردند. خاطره مشهوری که آن سال میان مردم بسیار شنیده شد: ماجرای دعاهای شیرین استاد انصاریان در پایان مراسم احیا بود که او همه اقشار مردم از نیروهای انتظامی، آتشنشانان، رفتگران، بیماران، پرستاران و ... را دعا میکرد. حال سلامتی او دعای تمام مردم ایران شده بود.
در بیمارستان گفتند، درصد زنده ماندنم کم است
در ماه رمضان آن سال انصاریان در زمان دعاهایش به مردم اعلام کرده بود: «به خانوادههایتان بگویید، من هم به خانوادهام گفتم که نگذارید من در بیمارستان بمیرم، من را به حسینیه بیاورید ...» این فیلم هم آن روزها در میان مردم بسیار دست به دست شد. انصاریان در خصوص روزهای سخت ابتلا به کرونا میگوید: «بنا به گفته پزشکان در آن ایام تا نزدیک تمام کردن حیات رفتم. اعتقادم این است که پروردگار در این کلاس را برای من باز کرد تا بیش از پیش قدر سلامتی را بدانم. در بیمارستان تهران بعد از معاینه به فرزندانم گفتند درصد زنده ماندن کم است. پزشکی جوان در بیمارستان میگفت به امید خدا درمان میشود که همین هم شد. از ابتدای بیماری تا شفایم همه کار دعا و توسلات مردم، عنایت اهل بیت(ع) و لطف خدا بود.»
استاد انصاریان از این بلیه الحمدلله نجات پیدا کرد و پس از آن مدتی به صورت مجازی منبر رفت تا اینکه بعد از مدتی دوباره منبرهای جلسات خود را با حضور مردم و رعایت پروتکلهای بهداشتی آغاز کرد و در دهه اول محرم امسال یکی از پرجمعیتترین جلسات عزاداری را در ورزشگاه آیتالله سعیدی تهران برپا کرد. او حتی مدتی با استفاده از دستگاه اکسیژن منبر رفت.