نکاتی به بهانهی جلسهی غیرعلنی امروز مجلس برای طرح «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی»
نمایندگان محترم! بستنی بخورید، به فکر بستن نباشید
7 مرداد 1400 ساعت 18:58
کاش آقای قالیباف به سفر سوریه نرفته بود تا امروز همهی نمایندگان را در این مرداد داغ، به بستنی میهمان کند و بخواهد دست از سر بستن و محدود کردن بردارند. مجلس با بستن و طرحهای "بستن"ی، انقلابی جلوه نخواهد کرد و تنها خودش و دولت بعد را به دردسر و انبوه کاربران فضای مجازی را به حیرت میاندازد تا بپرسند اگر نخواهیم از حقوق ما صیانت کنید و از جانب ما سخن بگویید کی را باید ببینیم؟!
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: مطابق اعلام نایب رییس کمیسیون فرهنگی مجلس قرار بود روز چهارشنبه 6 مرداد 1400 در یک جلسهی غیرعلنی ابعاد مختلف طرح «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» برای نمایندگان توضیح داده شود.
حالا چرا غیر علنی؟ لابد نمیخواهند مشروح مذاکرات را مردم مستقیماً از رادیو بشنوند. اما مگر قرار نیست از حقوق همین مردم در فضای مجازی صیانت کنند؟ پس یا این کاربران، آن کاربرانی نیستند که ما تصور میکنیم یا این صیانت، آن صیانتی نیست که ادعا میکنند.
آیا میخواهند فضا را ببندند منتها جوری که اسم آن بستن نباشد ولی بگویند داریم صیانت میکنیم؟ اما از کی تا حالا به "بستن" می گویند صیانت؟ اگر بستن یعنی صیانت، به "بستنی" هم باید گفت: "صیانتی"!
نمایندگان محترم! بستنی بخورید، به فکر بستن نباشید
نکتهی جالب در اظهارات آقای غلامرضا منتظری در گفت و گو با ایسنا این است که میخواهند بعد از توضیح ضرورت این طرح برای نمایندگان، اصل ۸۵ قانون اساسی را نسبت به این طرح در صحن به رأی بگذارند تا چنانچه رأی آورد دیگر نیازی به رسیدگی در صحن مجلس (و پخش مستقیم مذاکرات از رادیو و اطلاع عموم مردم از مباحثات) نباشد و در کمیسیون تخصصی مورد بررسی و تصویب قرار گیرد و مستقیماً به شورای نگهبان برود و قانون شود!
هر چند از مجلسی که در فضای غیر رقابتی و با پایینترین نرخ مشارکت در جمهوری اسلامی شکل گرفته و برخی از نمایندگان آن با 20 هزار یا کمتر راه یافتهاند و در شهرهای بزرگ گاه تنها 15 درصد واجدان شرایط را پوشش میدهند، جز این هم انتظار نیست اما چند سؤال باقی میماند:
اول این که چرا از کلمهی «صیانت» استفاده میکنند و نمیگویند برخورد، کنترل، مسدود سازی، نظارت، محدودیت و از این قبیل؟ اسمشان بد است و رسمشان خوب؟
دوم: وقتی سعید مرتضوی یک نشریه را میبست از روز بعد دیگر واقعاً قابل چاپ نبود. فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اما این گونه نیست کما این که دیدیم بعد از فیلتر شدن تلگرام به عنوان پرکاربردترین نرم افزار پیام رسان استفاده از آن ادامه یافت و رسمیها هم به فضای آن بازگشتند و در تلگرام به مناسبت سالگرد فیلتر شدن آن یادداشت منتشر میشود.
سوم: چند روز دیگر رییس جمهوری جدید دولت را در دست میگیرد. با توجه به حمایت اکثریت همین نمایندگان از آقای ابراهیم رییسی چرا ریش و قیچی را دست او نمیسپارند و پیشاپیش او را گرفتار موضوعی میکنند که اولویت مردم نیست. نه که استفاده از آن اولویت مردم نباشد که مثل هواست در دنیای امروز. صیانت از آن با تعبیر مورد نظر اما اولویتشان نیست.
بهتر نیست نان و آب و برق و واکسن را تأمین کنند و صیانت از حقوق کاربران را به خود کاربران بسپارند؟ مرحوم دکتر شریعتی میگفت: خدایا! تو چگونه زیستن را به ما بیاموز. چگونه مردن را ما خود خواهیم آموخت.
به سیاق مرحوم دکتر میتوان گفت: آقایان! چگونه زندگی کردن در فضای تحریم و انزوا را به مردم بیاموزید، صیانت از حقوق خودشان در فضای مجازی را خود خواهند آموخت. اصلاً جور دیگر: صیانت از حقوق آدمیان در فضای واقعی را بیاموزید یا تضمین کنید فضای مجازی بماند برای فاز بعد!
آقای قالیباف و مجلس انقلابی! نان و آب و برق و واکسن را تأمین کنید و تدبیری بیندیشید این سرزمین خشک و بیابان نشود و قهرمان المپیکی آن از تیم پناهندگان سر در نیاورد و ورزشکار دیگرش برای اخلاف چنگیز خان مغول مدال نفره نگیرد، صیانت از حقوق کاربران را که خودمان باشیم خودمان انجام میدهیم ضمن این که انصافاً حواس پلیس فتا و نهادهای مختلف دیگر واقعاً به این فضا هست و این گونه هم نیست که هر که هر چه خواست بنویسد و کسی به کسی نباشد.
چهارم: اگر بستن، یعنی صیانت، به بستنی هم بگوییم صیانتی! در این هوای داغ مردم به دنبال آب و برق و ناناند و نمایندگان مجلس در پی بستن! ببخشید صیانت. از کی و از چی؟ از حقوق کاربران. کدام کاربران؟ همهی مردم؟ نه! چون اکثر مردم که به این نمایندگان رأی ندادهاند و ؤای دهندگان هم دغدغههای دیگر دارند. از "حقوق" رأی دهندگان؟ خوب، مگر از طریق دولت بعد نمیتوانند صیانت کنند که پیشاپیش سراغ بستن، ببخشید صیانت رفتهاند؟!
پنجم: اینستاگرام، فضای کسب و کار است و با این نگاه کمیسیون فرهنگی کافی نیست و در کمیسیون تخصصی باید اعضای کمیسیونهای مرتبط با اقتصاد و بازرگانی هم دخالت داده شوند.
ششم: دو بال خاتمی و دولت اصلاحات، جنبش دانشجویی و مطبوعات بود. یکی را در سال 78 چیدند و دومی را در سال 79. دو بال دولت روحانی هم برجام و تلگرام بود. یکی را با مصوبه 11 آذر 1399 میخواستند بچینند و تا نرفته میخواهند دومی را هم بچینند. تفاوت منتها در این است که نه فضای مجازی و نه برجام مانند آن دو مورد قبل قابل چیدن کامل نیست و تنها گره را کورتر میکنند.
مهمتر از همه با این جور صیانت چه به دست میآورند؟ اگر تصور میکنند فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نارضایتی را پمپاژ یا مونتاژ میکنند در خطایند. نه این که دروغ و جعل در این فضا نباشد. معلوم است که هست و نماد آن هم آمدنیوز زم بود. اما کنترل این فضا به کار ایجابی و آگاهی سازی و عملکرد درست نیاز دارد و بستنی نیست. لابد می گویند ما هم به دنبال بستن نیستیم. میخواهیم صیانت کنیم.
اما این چه صیانتی است که همه را یاد محدودیت و بستن میاندازد تا صیانت و نگه داری؟
درست است که شیوهی مورد نظر برخی با آزادی اطلاع رسانی سازگار نیست اما حقوق کاربران اتفاقاً با تضمین آزادی رسانهها تأمین میشود تا از خبرها و شایعات نادرست در امان باشند نه با طرحهایی از این دست که اگر قرار بود نتیجه دهد پیش از این نتیجه داده بود.
شاید گفته شود با فیلترشکنها دست رسی به مستهجنترین سایتها و کانالها ممکن شده و میخواهند تکلیف آنها را روشن کنند. اما مگر جز این است که وقتی پیام رسان عادی را فیلتر میکنید قبح استفاده از فیلترشکن را میریزید؟ در واقع فیلترینگ موجب رواج فیلترشکن شده و سورنا را از سر گشاد آن نمیتوان نواخت.
کاش امروز آقای قالیباف در تهران بود و به سوریه نرفته بود تا همهی نمایندگان را در این مرداد داغ، به بستنی میهمان کند و بخواهد بستنی را بر بستن ترجیح دهند و دست از سر بستن و محدود کردن بردارند. مجلس با بستن و طرحهای بستنی، انقلابی جلوه نخواهد کرد و تنها خودش و دولت مورد علاقهی خودش را به دردسر میاندازد و انبوه کاربران فضای مجازی را به حیرت میاندازد تا بپرسند اگر نخواهیم از حقوق ما صیانت کنید و از جانب ما سخن بگویید کی را باید ببینیم؟
می گویند فردی وصیت کرده بود پس از مرگ من کسی سیاه نپوشد. بازماندگان و دوستان اما اعتنا نکردند وسیاه پوشیدند و وقتی یکی یادآور شد: گفتند: مرحوم بیجا کرده!
حالا حکایت کاربرانی است که یادشان نمیآید، کی، کجا و چگونه به نمایندگان کنونی چنین وکالتی داده باشند. شک نکنیم که چنین طرحی اگر به همه پرسی گذاشته شود بیش از 15 درصد مردم ایران با آن موافق نخواهند بود.
کد مطلب: 437303