تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۴۹
کد مطلب : ۴۳۳۰۲۶
معادلات رقابت در انتخابات ریاست جمهوری تغییر کرد

در غیبت سیدحسن خمینی/ آرایش سیاسی انتخابات ۱۴۰۰ چه تغییراتی کرد؟

۱
۱
در غیبت سیدحسن خمینی/ آرایش سیاسی انتخابات ۱۴۰۰ چه تغییراتی کرد؟
کبنا ؛در حالی که اصلاح‌طلبان امیدوار بودند با حضور سید حسن خمینی در انتخابات اجماع همه گروه های اصلاح‌طلب را حول محور او شکل دهند اعلام شد که او به توصیه مقام رهبری در انتخابات حضور نخواهد یافت.
سیدحسن خمینی بعد از مشورت با رهبر انقلاب تکلیف خود با انتخابات 1400 را روشن کرد و قرار نیست کاندیدای ریاست جمهوری شود.
بنا به روایت یاسر خمینی «رهبر انقلاب کاندیداتوری ایشان در انتخابات را به صلاح ندانستند و با بیان اینکه حاج حسن آقا را مانند فرزند خود می دانند، از ایشان خواستند که در شرایط فعلی به این عرصه ورود نکنند.» این خبر بدون شک یک شوک به اردوگاه اصلاحات است، اما چرا؟
تغییر رویه اصلاح‌طلبان
روزهای بیم و نگرانی اصلاح‌طلبان است، بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان مدتهاست که به سکوت و انزوا روی آورده و امید به حضور آنها در پای صندوق‌های رای کمرنگ شده است. سیاسیون اصلاح‌طلب هم گرچه از مدت ها قبل این خطر را حس کرده بودند اما گویا عزمی برای مقابله با این رخوت و دلزدگی نداشتند، زمان هرچه گذشت بر این دلزدگی افزوده شده و حال در آستانه یک انتخابات سرنوشت ساز دیگر اصلاح‌طلبان کاسه چه کنم را به دست گرفته اند و به دنبال راهکاری برای تحریک و تهییج بدنه رای شان برای آمدن به صحنه هستند.
خبر آنلاین در این خصوص می نویسد: معرفی یک کاندیدا که این بدنه رای را به حرکت درآورده و بر دلزدگی‌ها و ناامیدی این بدنه غلبه کند از جمله راهکارهایی بود که این جریان دنبال می کرد.کاندیدایی که در کنار این ویژگی امکان عبور از فیلترهای شورای نگهبان را نیز داشته باشد. کاندیدایی نه از جنس محمدرضا عارف که هنوز بسیاری منتقد مشی و رویه او در سال های اخیر بوده اند یا حتی از جنس محسن هاشمی یا ...



سیدحسن خمینی یکی از همان نام هایی بود که امیدِ طیف های مختلف اصلاح‌طلبان شده بود تا شاید با حضورش در عرصه رقابت شور و هیجانی دیگر به صحنه انتخابات بدهد اما درست در روزهایی که اصرار اصلاح‌طلبان برای مجاب کردن سیدحس خمیی به حضور در انتخابات اوج گرفته بود و از سوی دیگر اصولگرایان نگران از این حضور در تکاپو برای منصرف کردن نوه امام راحل بودند، سیدحسن آقا تکلیف همه را روشن کرد. او که حساسیت های کاندیداتوری یکی از اعضای بیت امام را بدون شک درک می کرد، در مشورت با رهبر انقلاب تصمیم را گرفت و خود را از دایره کاندیداهای احتمالی حذف کرد. نظر و توصیه رهبر انقلاب به سیدحسن خمینی همانطور که پسر او سیداحمد روایت کرده نوعی اتمام حجت و تصمیم آخر برای عدم کاندیداتوری در این دور از انتخابات بوده است.
ظریف باز هم تاکید کرد
در حالی که چهره هایی مانند محمد جواد ظریف به عنوان یک وزنه می توانست تا حدودی امیدها را در جبهه اصلاحات قوت بخشد اما باز هم وزیر امور خارجه روز گذشته بر نیامدن تاکید کرد.
ظریف وزیر خارجه ایران با انتشار متنی در اینستاگرام به جزئیات نشست با کمیسیون امنیت ملی پرداخت.
ظریف نوشت:
سلام، دیروز جلسه‌ای طولانی، صریح و صمیمی—همراه با توهین و تهدید و اتهام از سوی یکی دو نفر—با نمایندگان محترم کمیسیون امنیت ملی داشتم. از یکی از نمایندگان نقل شده است که “برآوردم از جلسه امروز کمیسیون این است که ظریف نامزد انتخابات ریاست جمهوری 1400 می‌شود.”
پس از چندین بار تاکید بر عدم تمایل برای نامزدی، نمی‌خواستم دوباره وارد این موضوع شوم. اما این اظهار نظر ناگزیرم کرد که اصل ماجرا را عرض کنم:
در جلسه چند نفر اظهار نگرانی کردند که گفتگوهای وین برای رفع تحریم‌ها با اهداف انتخاباتی دنبال می‌شود و بنده برای جلب آرای مردم به دنبال ایجاد دوقطبی در جامعه هستم. عرض کردم دو قطبی را کسانی می‌سازند که با اتلاف میلیاردها برای تولید سریال، اعتماد عمومی به دیپلماسی کشور را هدف گرفته و معیشت مردم و عزت کشور را بازیچه اغراض سیاسی و انتخاباتی می‌نمایند.
ما به لطف خدا و بزرگواری مردم نیازی به ایجاد دوقطبی در جامعه نداریم. هشت سال است علیه دستگاه دیپلماسی با هزینه‌های سنگین تبلیغ شده است؛ 8 سال است بهترین دستاوردهای دیپلماسی را تخطئه‌ کرده‌اند؛ 8 سال است به دلیل سکوت ما یک تنه به قاضی رفته‌اند؛ و 8 سال است برای کوبیدن دستگاه دیپلماسی، عزت و اعتماد مردم را نشانه گرفته‌اند؛ اما به لطف خدا هنوز از نعمت محبت مردم دلاورمان برخورداریم.


یادآوری کردم که علت تصمیم بنده برای نامزد نشدن نگرانی از سبد رای نیست که برای بهبود آن از سیاست خارجی و یا انسجام ملی هزینه کنم. نگرانی من از رای آوردن است نه رای نیاوردن. بر عزم خود برای نامزد نشدن استوارم؛ ولی تداوم فشارها، آزارها، افتراها و تهدیدها در اقبال عمومی و در این عزم تاثیر معکوس دارد. سیاست خارجی نباید موضوع دعوای جناحی و انتخاباتی باشد. هر دستاورد سیاست خارجی، دستاورد مردم، کشور و رهبری است و هیچ فرد، گروه و یا جناحی حق مصادره آن را ندارد. رفع تحریم‌ها به نفع مردم و هر دولتی است که 4 ماه دیگر زمام امور کشور را به دست می‌گیرد.
تقاضا می‌کنم اجازه دهید در این فضا که صهیونیست‌ها برای جلوگیری از رفع تحریم‌ها به خبیثانه‌ترین و مذبوحانه‌ترین روش‌ها متوسل شده‌اند، عباس عراقچی عزیز و دیگر همکاران فداکار و شجاعم بتوانند تمام تمرکز خود را بر رفع تحریم‌ها متمرکز کنند و نگران سنگ‌اندازی‌ها، اتهامات و فضاسازی‌های مسموم انتخاباتی نباشند.
بیاییم در آستانه ماه مبارک رمضان دل را از کینه‌ها و بدانگاری‌ها پاک کنیم و هم‌دل و هم‌نوا برای موفقیت تمامی ایثارگران به ویژه در عرصه‌های سلامت، هسته‌ای و سیاست خارجی دعا کنیم.
سالم و شاد و سربلند باشید»
اصلاح‌طلبان بعد از سیدحسن خمینی گزینه‌ای برای رقابت ندارند
غلامعلی رجایی موضوع کناره گیری سیدحسن خمینی از انتخابات ۱۴۰۰ را بررسی کرده و آرایش سیاسی جدید را توضیح داده است. او معتقد است راه رسیدن حجت‌الاسلام ابراهیم رئیسی به پاستور هموار شده است.
غلامرضا رجایی به به رویداد ۲۴ می‌گوید: با توجه به شرایط سخت اقتصادی انتخابات سختی را به لحاظ مشارکت خواهیم داشت بنابراین منع سیدحسن خمینی برای ورود به انتخابات هم تاثیر چندانی بر روی آراء خاکستری ندارد. اصلاح‌طلبان نیز به نظر نمی‌رسد دیگر چهره درشتی مانند سیدحسن داشته باشند که برای رقابت به میدان بفرستند؛ زیرا سایر گزینه‌های اصلاح‌طلب دارای محدودیت‌هایی هستند و باید از فیلتر شورای نگهبان نیز رد شوند. صرف معرفی یک گزینه دلیل برای رای‌‌‌آور بودن آن‌ها نیست. رجایی با اشاره به اینکه اصلاح‌طلبان در نهاد اجماع ساز در حال طرح ریزی برنامه‌هایی برای انتخابات هستند، گفت: برای گزینه‌ها جدا از بحث تایید صلاحیت، بحث اجماع هم وجود دارد و بحث رای آوری گزینه آخر است. نمی‌دانم حضور افرادی مانند زنگنه، پزشکیان و ... چقدر جدی است، اما اگر روی هر کدام از آن‌ها اجماع هم شود، تحمل تاب آوری در مقابل گزینه‌هایی مانند رئیسی را نخواهند داشت. افرادی مانند ظریف و جهانگیری اگر بیایند در حد خودشان می‌توانند باعث افزایش مشارکت شوند، اما توان رقابت جدی را ندارند؛ زنگنه هم بعید است بتواند از فیلتر شورای نگهبان عبور کند.
وی ادامه داد: اصلاح‌طلبان روی گزینه‌ای مانند عارف اجماع نمی‌کنند و شخص او هم گزینه مناسبی برای رقابت با رئیسی نیست. اگر عارف به صحنه بیاید از همه گزینه‌ها، شخص پخته‌تر و با تجربه‌تری است، زیرا هم تجربه معاون اولی، هم تجربه وزارت و هم تجربه مجلس و سایر مسئولیت را در کارنامه خود دارد، ولی ریاست جمهوری ویژگی‌های متفاوتی را طلب می‌کند.
رویداد 24 نوشت: در حالی که در روزهای گذشته بحث کاندیداتوری سیدحسن خمینی در انتخابات ۱۴۰۰ به شدت افزایش یافته بود و اصلاح طلبان از اجماع سراسری روی او سخن می‌گفتند، ساعاتی پیش سایت جماران خبری به نقل از سیدیاسر خمینی منتشر کرد که در آن گفته شد «رهبر انقلاب در شرایط فعلی حضور سیدحسن خمینی در انتخابات ریاست جمهوری را به صلاح ندانسته و از او خواسته به این عرصه ورود نکند.» پاسخ سیدحسن خمینی به این درخواست مثبت بود و گفته قطعا کاندیدا نخواهد نشد. سوال مهم این است که این شرایط چه تاثیری در آرایش سیاسی انتخابات خواهد گذاشت.
۱) از بین رفتن اجماع اصلاح طلبان با کناره‌گیری سیدحسن خمینی
سیدحسن خمینی تا کنون تجربه اجرایی جدی نداشته اما اصلاح طلبان معتقد بودند حضور یک تیم قوی اجرایی در کنار او این مشکل را حل خواهد کرد. آنها با این پیش‌فرض اجماعی سراسری روی سیدحسن ایجاد کردند و به خصوص از روزهای گذشته بحث‌هایی جدی برای ایجاد یک فضای مثبت عمومی فراهم کردند؛ از کلاب هاوس تا توییتر در چند روز اخیر در اختیار اصلاح‌طلبانی بود که سیدحسن خمینی را به کاندیداتوری ترغیب می‌کردند؛ آنها حتی شعار «همه با هم» را برای او طراحی کردند؛ شعاری که حتی در بیانیه رسمی بیت سیدحسن خمینی به آن اشاره شد و سیدیاسر خمینی گفته بود «بخشی از نخبگان کشور این تصور را داشتند که سیدحسن می‌تواند کشور را با شعار (همه با هم) متحد کند.» به این ترتیب با کناره‌گیری سیدحسن خمینی نخستین اتفاقی که رخ داد، از بین رفتن اجماع اصلاح طلبان بود.

بخشی از اصلاح‌طلبان بر این باور بودند که تنها راه افزایش مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری، ایجاد دوقطبی حداکثری است و این دوقطبی با رقابت «سیدحسن خمینی/ سیدابراهیم رییسی» میسر است. اما اکنون با خروج سیدحسن خمینی از رقابت‌ها، عملا این دوقطبی حداکثری به محاق رفته است؛ و این یعنی احتمال کاهش مشارکت در انتخابات. در چنین فضایی شاید بتوان به این نتیجه رسید که حاکمیت در میان گزینه «مشارکت حداکثری» و «انتخابات کنترل شده»، گزینه دوم را ترجیح داده است؛ در شرایطی که پاندمی کرونا می‌تواند توجیه‌کننده کاهش مشارکت باشد، طبیعی است که گزینه دوم انتخابی بی‌دردسرتر باشد.
۲) تغییر آرایش سیاسی در اصلاح طلبان
در میان اصلاح طلبان اسامی مختلفی شنیده می‌شد؛ از اسحاق جهانگیری و بیژن زنگنه گرفته تا محمدرضا عارف و محمدجواد ظریف و محمد شریعتمداری و محمدعلی افشانی. هر کدام از این اسامی مورد حمایت یکی از طیف‌های اصلاح‌طلبی بود و هیچکدام این ویژگی را نداشتند که بتوانند اجماع سراسری ایجاد کنند، به این ترتیب در سطح دوم تحلیل باید این موضوع را بررسی کرد که در غیبت سیدحسن خمینی جایگاه هر کدام از این چهره‌ها چگونه است.
الف) محمدجواد ظریف
بخشی از اصلاح طلبان همچنان معتقدند محمدجواد ظریف بهترین گزینه برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری است. پیش از آنکه بحث سیدحسن جدی شود، ظریف گزینه جدی اصلاح طلبان بود اما حقیقت آن است که قرارداد ایران و چین (فارغ از درستی یا نادرستی توافق) ضربه سنگینی به جایگاه ظریف زد و سیری نزولی برای او رقم زد. آیا اصلاح طلبان پس از سیدحسن خمینی به ظریف باز‌خواهند گشت؟ هنوز معلوم نیست چنین اتفاقی بیفتد اما در صورت چنین تصمیمی، ابتدا باید این چالش را با خود حل کنند که در صورت ادامه رویکرد فعلی دولت بایدن نسبت به برجام و تحریم‌ها، او چه خواهد کرد؟ اگر مجلس و سایر نهاد‌ها با برنامه‌های ظریف همراهی نکنند، تکلیف چیست؟ احمدزیدآبادی درباره ظریف گفته بود: اصولگرایان بر سر روحانی با آن سابقه امنیتی هر کاری خواستند، در آوردند، فکر کنید با ظریف چه خواهند کرد؟
با تمام انتقادات موجود، اصولگرایان هم پذیرفته‌اند که حضور ظریف فضای سنگینی در انتخابات ایجاد خواهد کرد و امکان رقابت با رییسی وجود دارد.
ب) اسحاق جهانگیری
اسحاق جهانگیری گزینه دیگری بود که اصلاح طلبان از او سخن می‌گفتند. اسحاق جهانگیری در غیبت سیدحسن خمینی، گزینه دیگری است که امکان اجماع روی او وجود دارد. مشکل اینجاست که ماجرای ارز ۴۲۰۰ تومانی و مهمتر از آن تخلفات مالی برادرش، بخش عمده منزلت او را نشانه گرفت. در چنین شرایطی به نظر می‌رسد شاید حاکمیت به این نتیجه برسد که اسحاق جهانگیری در صورت حضور هم خطری جدی نخواهد بود بنابراین هم احتمال تایید صلاحیت او بالاست هم احتمال حضورش در انتخابات.
فاصله جهانگیری سال ۹۶ با جهانگیری ۱۴۰۰ بسیار زیاد است و بی هیچ اغراقی جایگاه او بسیار تنزل یافته است اما بخشی از اصلاح طلبان معتقدند هنوز آنقدر اعتبار دارند که فضایی ایجاد کنند که با چهره‌هایی همچون جهانگیری هم بتوانند فضا را  به نفع خود تغییر دهند.
پ) محمدرضا عارف
احتمالا هیچیک از اصلاح طلبان به اندازه عارف از کناره‌گیری سیدحسن خمینی خشنود نباشد. او در سال ۹۲ یکبار با درخواست سیدمحمد خاتمی به نفع روحانی کنار کشید. احتمالا اگر بنا باشد او به انتخابات ریاست جمهوری ورود کند، مدام این ماجرا را یادآوری کند که چقدر برای اصلاح طلبی هزینه داده و در آستانه ریاست جمهوری کنار کشیده است.
روی کاغذ محمدرضا عارف یکی از شانس‌های جدی اصلاح طلبان است اما بزرگترین مشکل آن است که او امکان اجماع اصلاح طلبان را ندارد. حزب اتحاد ملت و حتی کارگزاران تمایل چندانی به حضور او در انتخابات ندارند؛ چنانکه هر دو حزب منتقد عارف در مجلس دهم بودند.
گزینه‌های دیگر همچون بیژن زنگنه و محمدعلی افشانی و محمد شریعتمداری و مسعود پزشکیان نیز وجود دارند که هر کدام حمایت بخشی از اصلاح طلبان را دارند اما هیچکدام ویژگی ایجاد اجماع سراسری را ندارند.
۳) تغییر آرایش سیاسی اصولگرایان
حضور سیدحسن خمینی بخشی عمده‌ای از جریان اصولگرا را نگران کرده بود؛ از چند روز گذشته آتش توپخانه آنها رو به خمینی جوان بود. از ساعاتی پیش نقدها علیه او پایان یافته است و از این به بعد زمان، زمان تبلیغات مستقیم کاندیداهاست؛ چه آنکه آنها خیالشان از جریان رقیب راحت شده است.
نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد در میان اصولگرایان محمود احمدی نژاد، ابراهیم رییسی، سعید محمد، محسن رضایی و علی لاریجانی بیشترین اقبال را دارند. چهره‌هایی همچون پرویز فتاح، عزت الله ضرغامی و رستم قاسمی و حسین دهقان هم اظهار تمایل کرده‌اند، اما امکان رای‌آوری آنها بسیار پایین است و احتمال گرفتن سهم و کنار کشیدن آنها در صورت اخذ سهمیه بسیار وجود دارد! اگر موضوع صلاحیت احمدی نژاد و چالش‌های اخیر سعید محمد را در نظر بگیریم، همچنان مهمترین گزینه ابراهیم رییسی است. فراموش نکنید از هماکنون برای سعید محمد خط و نشان می‌کشند. روز گذشته حاجی‌صادقی نماینده ولی‎فقیه در سپاه گفته «آنچه که معاون سیاسی اعلام می‌کند، همان چیزی است که مجموعه سپاه و نمایندگی ولی‌فقیه به عنوان متولی این امر درباره آن اتفاق نظر دارند.» اشاره او به مصاحبه یدالله جوانی علیه سعید محمد بوده که تاثثر زیادی در افکار عمومی داشت.
اگر رستم قاسمی و ضرغامی و پرویز فتاح را گزینه‌های دست دوم اصولگرا بدانیم، آنگاه می‌توان متوجه شد که خروج سیدحسن خمینی از رقابت‌ها تا چه اندازه به نفع ابراهیم رییسی است. این در حالتی است که رییسی قطعا ورود کند، در غیراینصورت علی لاریجانی گزینه بسیار اثرگذاری است که می‌تواند معادلات را به نفع خود تغییر دهد. البته همانطور که پس از قراراد ایران و چین جایگاه ظریف آسیب فراوان دید، علی لاریجانی هم به همین مشکل دچار شد. اگر اصلاح طلبان از او حمایت نکنند، وضعیت برای او بسیار دردناک خواهد شد؛ از یک طرف اصولگرایان حاضر به حمایت از او نیستند (بیشترین نقد علیه لاریجانی توسط جبهه پایداری و قالیبافی‌هاست) و از سوی دیگر اصلاح طلبان نیز قول داده‌اند دیگر به سمت کاندیدای اجاره‌ای نروند.
امکان تکرار دوقطبی سال ۷۶ وجود دارد؟
 وقتی سال ۷۶ انتخابات ریاست جمهوری برگزار می‌شد، این جمله به کنایه گفته می‌شد که «بنویسد خاتمی/ بخوانید ناطق» اما وقتی نتایج انتخابات منتشر شد مشخص شد که قدرت توده مردم از خواست‌های گروه‌های قدرت بیشتر بود. در آن انتخابات ظاهرا هر گزینه‌ای مقابل گزینه حاکمیت قرار می‌گرفت، برنده بود که قرعه به نام خاتمی خورد. اکنون نیز برخی اصلاح طلبان اینگونه تحلیل می‌کنند که اگر بتوانند در این فضا وارد شوند، در دوقطبی ایجاد شده حتما پیروز می‌شوند و تجربه انتخابات ۷۶ را زنده خواهند کرد.
مشخص نیست این تحلیل تا چه اندازه نزدیک به واقعیت است؛ چه آنکه ۲۴ سال از زمان گذشته و در شرایط کنونی، اهمیت نفوذ ریاست جمهوری بسیار بیشتر از اداره قوه مجریه است چراکه احتمالات مهم انتقال قدرت در راس هرم، پارامتر اثرگذاری است که در ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۸ وجود دارد اما در سال ۷۶ تصوری از آن وجود نداشت. در این شرایط حضور سیدحسن خمینی و احتمال پیروزی او معادلات قدرت را برهم می‌زد. بنابراین بهتر آن بود که هر سه قوه برای چنین شرایطی یکدست باشند. قالیباف در قوه مقننه بماند، رییسی به قوه مجریه برود و رییس قوه قضاییه نیز یک نیروی معتمد (همچون آیت الله اعرافی) باشد.
ابراهیم رییسی وارد می‌شود...
در شرایطی که رقبای اصلی یکی یکی حذف می‌شوند، (سعید محمد، محمود احمدی نژاد، سیدحسن خمینی) عمده تحلیل‌ها این است که بهترین موقعیت برای سیدابراهیم رییسی ایجاد شده است. بخش عمده اصولگرایان راغب به حضور او هستند و کسی چون او نمی‌تواند اجماع سراسری در اصولگرایان ایجاد کند. اگر رییسی به رقابت وارد نشود، تکثر کاندیداهای اصولگرا دردسر بزرگی برای آنها خواهد بود و نشان داده‌اند که رقیبانی جدی برای یکدیگر هستند؛ این یعنی افزایش احتمال شکست آنها در یکی از مهمترین انتخابات تاریخ ۴۲ ساله جمهوری اسلامی. بنابراین بعید است اصولگرایان به سراغ گزینه حداقلی بروند؛ آنهم در شرایطی که چهره‌ای در اختیار دارند که حتی در فقدان آیت الله مهدوی کنی و آیت الله محمد یزدی و آیت الله مصباح یزدی توان اجماع سراسری دارد. با این وضعیت اگر چنین شرایطی ادامه پیدا کند، ظاهرا با حذف سناریوی «دوقطبی رییسی/خمینی»، ابراهیم رییسی را باید هشتمین رییس جمهور ایران خواند؛ مگر آنکه اتفاقی ناگهانی بیفتد و بازی تازه‌ای صورت بگیرد.
چالشی به نام سیاست خارجی
هرچند مقامات جمهوری اسلامی مدام از این سخن می‌گویند که دولت بایدن و ترامپ تفاوتی برای آنها ندارد، اما کیست که نداند تفاوت دو دولت تا چه اندازه است. این تفاوت از این جهت برای ایران اهمیت داشت که تصور می‌کردند با حضور بایدن تحریم‌ها رفع خواهد شد و شرایط به دوران برجام ( ۹۴ تا ۹۶) باز خواهد گشت. چنین اتفاقی افتاد و بایدن بر سر کار آمد، اما سوال مهم این است که آیا دولت بایدن حاضر خواهد بود چنین معامله‌ای با دولت رییسی انجام دهد؟ سوال مهمتر اینکه دولت‌های ارتدکس اصولگرا که در وضعیت اکنون مذاکره با آمریکا را ذلت می‌دانند، حاضر به چنین بده‌بستان‌هایی هستند؟
اگر از منظر اقتصادی به موضوع نگاه کنیم، ادامه تحریم‌ها به فروپاشی اقتصادی خواهد انجامید یا دست‌کم احتمال آن را بالا می‌برد. از سوی غرب تقریبا تکلیف ماجرا روشن است. آنها فرایند رفع تحریم‌ها را تا زمان انتخاب هشتمین رییس جمهور ادامه خواهند تا مشخص شود چه دولتی بر سر کار خواهد آمد، آنگاه تصمیم نهایی را خواهند گرفت. چنانچه یکبار در انتهای سال ۸۳ که مذاکرات به پایان رسید، قرار بود شورای امنیت تحریم‌ها را لغو کند و ۵ کشور عضو دائم هم آن را وتو نکنند. آن سال به پیشنهاد انگلستان لغو تحریم‌ها به چند ماه بعد موکول شد تا نتیجه انتخابات مشخص شود. استدلال آنها این بود که شاید دولتی تندرو بر سر کار بیاید و تمام رشته‌ها پنبه شود. همین اتفاق افتاد و ظهور ناگهانی محمود احمدی نژاد در بهار ۸۴ تمام معادلات را بر هم زد و همه چیز تغییر کرد تا مذاکرات برای یک دهه دیگر (تا سال ۹۴) ادامه یابد. بنابراین تکلیف غرب تقریبا مشخص است اما  سوال این است که در این شرایط، حاکمیت و قوای یکدست با چنین مشکلی چگونه مواجه خواهد شد؟ آیا بده بستان‌هایی انجام می‌شود یا آنکه پشتوانه  اقتصادی قرارداد ایران و چین تضمینی برای همین تصمیم است؟
حقیقت آن است که جمهوری اسلامی در دوره کنونی نظام «ایستادن در میانه» است و تکلیف هیچ چیز به صورت قاطع در آن مشخص نمی‌شود. «برجام» هم هست هم نیست. «حصر» هم هست هم نیست. «اصلاح طلبان» هم هستند هم نیستند. «محمود احمدی نژاد» هم هست هم نیست. «موسیقی» هم هست هم نیست. «حجاب» هم هست، هم نیست و ده‌ها و صدها مثال دیگر... ! به این ترتیب می‌توان گفت «مذاکره با آمریکا» هم موردی مشابه همان ایستادن در میانه است که «هم هست و هم نیست» و در صورت حضور رییسی نیز حل و فصل کامل مسائل بین المللی انجام نخواهد شد. تا ۲۵ سال آینده مشتری ثابتی برای فروش نفت وجود دارد و فعلا نیازی به غرب نیست. به جمهوری اسلامی در قرن جدید خوش آمدید ....
نام شما

آدرس ايميل شما

تحلیلگر
Iran, Islamic Republic of
سلام کاندیداهای نهایی دو جناح عمده کشور عبارتند از 1- آیت الله رئیسی 2- دکتر عارف والسلام
برای جلوگیری از ریزش مو این غذاها را بخورید

برای جلوگیری از ریزش مو این غذاها را بخورید

یک متخصص تغذیه و رژیم‌درمانی به بیان توضیحاتی درباره رژیم غذایی مناسب برای جلوگیری از ...
اعمال محدودیت ۱۰ روزه در همه شهرهای قرمز

اعمال محدودیت ۱۰ روزه در همه شهرهای قرمز

براساس پیشنهاد دیگری همچنین مقرر شد وزارت راه و شهرسازی با همکاری هلال احمر و با افزایش ...
حرف‌هاي امروزي يك چپ خط امامي

حرف‌هاي امروزي يك چپ خط امامي

سيدهادي خامنه‌اي با اصلاح‌طلبان حشر و نشر داشته و دم‌خور بوده و يك مجلس‌ششمي به شمار ...
1