کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران و فارغ‌التحصیل دانشگاه سوربن پاریس می‌گوید

«نان» مهمتر از «آزادی» ؛ - مردم هر دو را کم دارند

14 فروردين 1400 ساعت 1:34

مسئولان باید از همین امروز به فکر باشند و تلاش خود را دوچندان کنند تا به مطالبات مردم پاسخ مناسب بدهند. مردم دنبال رفاه و آرامش هستند و تا زمانی که رفاه و آرامش آنها تأمین نشود احتمال اعتراض آنها به شکل‌های مختلف وجود خواهد داشت. مردم ایران با مشکلات زیادی در زندگی و آینده خود مواجه هستند. با این وجود همواره نسبت به آینده امیدوار هستند و معتقدند شاید فردا مدیری روی کار بیاید که در وضعیت زندگی مردم تغییر جدی ایجاد کند. این در حالی است که این فردا هنوز نیامده و به همین دلیل هرچه زمان بگذرد مردم ناامید‌تر از گذشته خواهند شد.


گرانی و مشکلات معیشتی همچنان مهمترین مشکل جامعه امروز ایران است. این در حالی است که بسیاری از جامعه‌شناسان نسبت به پیامدهای وضعیت نامناسب معیشتی مردم و واکنش احتمالی آنها هشدار داده‌اند. نکته مهم در این زمینه این است که تحلیل‌های امروز درباره شرایط جامعه بیشتر رنگ‌و‌بوی سیاسی دارد و کمتر از منظر جامعه‌شناختی و پیامدهایی که فشارهای اقتصادی به مردم وارد می‌شود، صحبت شده است. این در حالی است که فشارهای اقتصادی زمینه انواع آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد، فساد، فحشا و طلاق را افزایش می‌دهد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی پیامدهای اجتماعی فشارهای اقتصادی به زندگی مردم، با دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران و فارغ‌التحصیل دانشگاه سوربن پاریس گفت‌وگو شده است. دکتر اقلیما معتقد است: «‌هرچه بیشتر به مردم وعده بدهیم و حل کردن مشکلات بنیادین را به تاخیر بیندازیم به همان اندازه شدت انفجار اجتماعی را بالاتر می‌بریم». ایشان ادامه می‌دهند: «‌مردم برای شکم خود به خیابان‌ها می‌آیند و با هیچ حکومت و دولتی خصومت ندارند. مساله اصلا سیاسی نیست. هنگامی که فشار اقتصادی به مردم بیش از توانایی آنها می‌شود به صورت طبیعی این فشارها به اعتراضات خیابانی منجر خواهد شد. در هیچ کشوری تغییر حکومت مشکل مردم را حل نکرده، بلکه رفاه بیشتر و رسیدگی به مشکلات مردم بوده که مردم را نسبت به آینده امیدوار نگه داشته است». در ادامه ماحصل گفت وگوی «آرمان ملی» را با دکتر اقلیما می‌خوانید.
  از منظر جامعه‌شناختی چه جامعه‌ای با مشکلات اقتصاد مواجه می‌شود و پیامدهای فشار اقتصادی روی زندگی مردم چیست؟
واقعیت این است که تورم در کشور در سال گذشته تاکنون35 درصد افزایش پیدا کرده و اغلب کالاهای مورد نیاز مردم تا سه برابر گران‌تر شده است. در شرایط کنونی اغلب کارگران در وضعیت نامناسب اقتصادی زندگی می‌کنند و بسیاری از مغازه‌داران با رکود مشتری مواجه هستند. از سوی دیگر بیکاری روز به روز در جامعه در حال افزایش است. وضعیت به شکلی شده که شرکت‌های خصوصی یا به حالت نیمه‌تعطیل درآمده‌اند یا اینکه مجبور شده‌اند کارکنان خود را اخراج کنند. در نتیجه گرانی‌های اخیر جامعه را عصبی کرده و جامعه در آستانه در یک انفجار جمعیتی قرار گرفته است. این اتفاق اگر امروز رخ ندهد بدون‌شک در آینده نزدیک رخ خواهد داد. شرایط اقتصادی مردم تأثیر مستقیمی در تحولات اجتماعی یک جامعه خواهد داشت. این مسأله تنها مختص به ایران نیست، بلکه در همه کشورهای جهان وجود دارد. این در حالی است که هیچ‌کس حاضر نیست مسئولیت نابسامانی‌های اجتماعی و مشکلات اقتصادی مردم را برعهده بگیرد. در این شرایط برخی عنوان می‌کنند که مردم باید مقاومت کنند. سوال اینجاست هنگامی که پدر خانواده نمی‌تواند شکم همسر و فرزندان خود را سیر کند چگونه باید مقاومت کند؟ دولت عنوان می‌کند که قصد دارد درآمدها را افزایش بدهد. با این وجود در واقع هنگامی که دولت درآمدها را افزایش می‌دهد در مقابل مالیات‌ها را نیز تا چندین برابر افزایش می‌دهد. مردم از دولتی که نمی‌تواند امورات آنها را مدیریت کند متنفر شده‌اند. مردم نمی‌تواند با وعده و قول زندگی خود را بچرخانند و شکم آنها با وعده مسئولان سیر نمی شود.

 

 چگونه می‌توان فشار اقتصادی روی زندگی مردم را کاهش داد؟
مردم برای شکم خود به خیابان‌ها می‌آیند و با هیچ حکومت و دولتی خصومت ندارند. مسأله اصلا سیاسی نیست. هنگامی که فشار اقتصادی به مردم بیش از توانایی آنها می‌شود به صورت طبیعی این فشارها به اعتراضات خیابانی منجر خواهد شد. در هیچ کشوری تغییر حکومت مشکل مردم را حل نکرده؛ بلکه رفاه بیشتر و رسیدگی به مشکلات مردم بوده که مردم را نسبت به آینده امیدوار نگه داشته است. در کشورهای جهان همه روسای‌جمهوری تلاش می‌کنند بیکاری را در جامعه کاهش بدهند. به همین دلیل نیز اگر در زمان یک رئیس‌جمهور بیکاری در جامعه افزایش پیدا کند مردم دیگر به آن رئیس‌جمهور رأی نمی‌دهند و فرد دیگری را انتخاب می‌کنند. از منظر جامعه‌شناختی در شرایط نامناسب اقتصادی فساد و بزهکاری اجتماعی افزایش پیدا می‌کند. تا چه زمانی می‌توان کشور را با شرایط کنونی مدیریت کرد؟ هرچه بیشتر به مردم وعده بدهیم و حل کردن مشکلات بنیادین را با تأخیر بیندازیم به همان اندازه شدت انفجار اجتماعی را بالاتر می‌بریم. مقام معظم رهبری همواره به دو نکته مهم یعنی شایسته‌سالاری و پاسخگو بودن مسئولان اشاره کرده‌اند. این در حالی است که هیچ‌کدام از این دو مورد در کشور اجرا نمی‌شود. در شرایط کنونی هیچ مسئولی برای مشکلات کشور راه‌حل ارائه نمی‌کند و همواره عنوان می‌کنند ان‌شاءا... مشکلات در آینده حل می‌شود. این در حالی است که با ان‌شاءا... گفتن مشکلات مردم حل نخواهد شد. برخی عنوان می‌کنند مردم برای آزادی به خیابان‌ها می‌آیند. این در حالی است که لیدر این مردم گرسنگی آنهاست. یعنی مردم براثر گرسنگی اعتراض خواهند کرد. با این وجود واکنش مردم نسبت به گذشته کم نخواهد شد.
 گرانی‌های اخیر ساحت خانواده را تحت‌تاثیرقرار داده و آرامش روانی را از خانواده‌ها گرفته است. به نظر شما فقدان آرامش روانی در خانواده، که منشأ اقتصادی دارد، به چه شکل خود را در سطح جامعه نشان خواهد داد؟
فقدان آرامش روانی در خانواده‌ها یکی از دلایل اصلی افزایش آمار اعتیاد و طلاق عاطفی بین زوجین است. هنگامی که مرد مجبور است برای تأمین شرایط اقتصادی خانواده دو شیفت کار کند دیگر فرصتی برای عشق‌ورزی به همسر و فرزندان برای وی باقی نمی‌ماند. در نتیجه روز به‌روز روابط بین زوجین در محیط منزل سردتر می‌شود. هنگامی که یک فرد شغل و درآمد کافی برای گذراندن زندگی خود ندارد به صورت طبیعی دچار افسردگی و مشکلات روحی و روانی می‌شود. براساس تحقیقات تنها10 تا15 درصد مردم جوامع مختلف به واقع دارای مشکلات روانی هستند و بقیه به دلیل مشکلات زندگی دچار مشکلات روحی و روانی می‌شوند. نکته دیگر اینکه نباید همه مشکلات کشور را سیاسی کرد یا رنگ‌‌وبوی سیاسی به آن داد. هیچ فرزندی وقتی متولد می‌شود معتاد، دزد و قاتل نیست. ریشه این مشکلات در محیط خانواده و فشارهایی است که به پدر و مادرها در خانواده‌ها وارد می‌شود. باید ببینیم خانواده و جامعه با یک فرد چه برخوردی کرده که دزد شده است. هنگامی که پدر و مادر فرصت رسیدگی به مشکلات فرزندانشان را به دلیل مشکلات زیاد پیدا نمی‌کنند چه انتظاری می‌توان داشت که فرزند دزد و قاتل نشود. عدم‌امنیت شغلی و پاسخگو نبودن مسئولان نسبت به مشکلات مردم از دلایل اصلی عصبی شدن جامعه است. فشارهای روانی زیادی روی شهروندان است که به آنها پاسخ مناسب داده نشده و همچنان لاینحل مانده و فرد آن را با خود حمل می‌کند. اگر امروز فردی در خیابان به شما زور بگوید و حق شما را ضایع کند شما نمی‌توانید حق خود را بگیرید. انسان‌ها با پول کم هم می‌توانند خوشبخت زندگی کنند. این در حالی است که بسیاری از مردم برای به دست آوردن همین پول کم هم دچار مشکلات زیادی هستند. هنگامی که فرد هنوز نمی‌داند آیا فردا نیز به کار خود ادامه خواهد داد یا اینکه وی را کنار خواهند گذاشت دچار مشکلات روانی شدید خواهد شد. اغلب دعواها و نزاع‌هایی که بین کارمندان در محل کار صورت می‌گیرد ریشه در محیط منزل دارد که زن و شوهر بر سر مسائل مختلف زندگی با همدیگر اختلاف دارند. مغز انسان ظرفیت محدودی برای تحمل مشکلات و فشارهای روانی دارد و از یک میزان معین که عبور کرد به شکل‌های مختلف واکنش نشان می‌ دهد. مشکلات مردم در کوچه و خیابان با همدیگر نیست؛ بلکه مشکل فرد با خود فرد است که در محیط منزل ایجاد شده است. جامعه‌ای دارای آرامش است که همه چیز آن در سر جای خود باشد و حساب و کتاب داشته باشد. هنگامی که در یک جامعه هیچ‌چیز در سر جای خود قرار نداشته باشد و حساب و کتابی وجود نداشته باشد به طورت طبیعی مردم آن جامعه عصبی و ناراحت می‌شوند. در چنین شرایطی افراد جامعه اعتماد خود را نسبت به یکدیگر از دست می‌دهند. در نتیجه هنگامی که افراد جامعه به هم اعتماد نداشته باشند به حکومت و دولت هم اعتماد نخواهند داشت.

 

 یکی از مهمترین چالش‌های جامعه‌شناختی جامعه ایران از بین رفتن اعتماد اجتماعی است. چه اتفاقی در جامعه ایران رخ داده که در شرایط کنونی اعتماد مردم نسبت به یکدیگر و مسئولان از بین رفته است؟
اگر روسای‌جمهور کشور به جای اینکه نزدیکان خود را روی کار بیاورند از افراد شایسته در مسند کار استفاده می‌کردند و مدیران خود را ملزم به پاسخگویی به مردم می‌کردند هیچ‌گاه این اتفاقات در کشور رخ نمی‌داد. مردم از مسئولان حرف نمی‌خواهند؛ بلکه نگاه آنها به عملکرد مسئولان کشور است که ببینند به چه میزان در راستای مطالبات آنها حرکت می‌کنند. نکته دیگر اینکه هر مدیری که روی کار می‌آید در ابتدا وعده‌های بزرگی به مردم می‌دهد. با این وجود پس از مدتی نمی‌تواند به وعده‌هایی که به مردم داده عمل کند و در نتیجه مردم به مرور زمان اعتماد خود را نسبت به مسئولان از دست داده‌اند. مدیرانی که تازه روی کار می‌آینده به شکلی رفتار می‌کنند که گویا قرار است اتفاقات مهمی در دوران مدیریت آنها رخ بدهد. با این وجود این مدیران پس از مدتی که با محدودیت‌ها و موانع جدی در مسیر خود مواجه می‌شوند به این نتیجه می‌رسند که در عمل هیچ‌کاره هستند. آقای روحانی هنگامی که در فضای انتخاباتی حضور داشت وعده‌های مهمی درباره جوانان، زنان و عدالت اجتماعی مطرح کرد. با این وجود امروز هیچ اتفاقی در این زمینه‌ها در جامعه رخ نداده و چه‌بسا وضعیت بدتر از گذشته نیز شده است. در شرایط کنونی جوانان با بحران بیکاری مواجهند و در رسیدن به مطالبات خود با موانع جدی روبه‌رو هستند. این وضعیت دربار زنان جامعه نیز وجود دارد و زنان با مشکلات جدی از نظر اقتصادی، شغلی و عاطفی مواجه هستند. در زمینه عدالت اجتماعی نیز وضعیت نسبت به گذشته مناسب نیست و روز به روز شکاف طبقاتی شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد و درصد بیشتری از مردم فقیرتر از گذشته شده‌اند. اعتماد اجتماعی یک روزه از بین نرفته که یک روزه به دست آید. اعتماد اجتماعی در چهل سال گذشته از بین رفته و اگر قرار است دوباره به جامعه برگردد باید زمان بگذرد.
 برخی ریشه مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه را در بیرون از مرزها جست‌وجو می‌کنند. آیا در واقع چنین است؟
ریشه اتفاقات اخیر صددرصد داخلی بوده و مسائل ناچیزی وجود دارد که به عامل بیرونی ارتباط داشته باشد. برخی از مسئولان ریشه اصلی نابسامانی‌های اخیر را به خارج از کشور نسبت می‌دهند. این دیدگاه به منزله آن است که مسئولان در داخل کشور هیچ کاره‌اند و برخی در بیرون از مرزها برای کشور تصمیم‌گیری می‌کنند. این دیدگاه به صورت کلی اشتباه است. در سال‌های اخیر قیمت دلار در کشور همواره با نوسان مواجه‌ بوده است. آیا دلیل این مساله را باید در خارج از مرزها جست‌وجو کرد؟ خیر. دلیل این مساله سیاست‌های اقتصادی اشتباهی است که مسئولان در پیش گرفته‌اند، نه دشمنی آمریکا. همه این مسائل سبب بی‌اعتمادی مردم نسبت به مسئولان می‌شود. برخی اتفاقات در کشور اصلا سیاسی نیست و رهبران جامعه نیز توصیه نکرده و با آن مخالف هم هستند. مدیران ارشد جمهوری اسلامی همگی را به احترام مردم و رعایت حقوق آنها توصیه می‌کنند. آیا مدیران به این توصیه‌ها عمل می‌کنند؟بدون‌شک عمل نمی‌کنند. در نتیجه نباید رهبران جامعه را مورد خطاب قرار داد؛ بلکه باید آن مدیر را بازخواست کرد. جمهوری اسلامی هم یک حکومت است شبیه بسیاری از حکومت‌های جهان که دارای ساختارها و کارکردهای خاص خود است. تغییر حکومت هیچ دردی از جامعه ما را درمان نخواهد کرد؛ ما باید مدیران را مجبور به پاسخگویی نسبت به مطالبات مردم کنیم.

 

 راه‌حل شما برای برون‌رفت از این وضعیت اجتماعی و اقتصادی چیست؟
نگاه ما همواره باید به سمت آینده باشد و نباید در گذشته باقی بمانیم. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «‌در دیروز زندگی نکنید؛ بلکه در امروز زندگی کنید تا فردایتان ساخته شود». به همین دلیل نیز نباید در دیروز متوقف شد؛ بلکه باید به فکر آینده بود. با این وجود اگر مسئولان کشور مشکلات مردم را حل کنند من شرایطی را در آینده می‌بینم که انتقادات مردم نسبت به وضعیت کنونی کاهش یابد و شکل جدی‌تری به خود نخواهد گرفت. من این هشدار را به مسئولان می‌دهم که اگر به فکر راه‌علاج باشند انتقادات آینده معطوف به ساختارها و سیستم نخواهد شد و شکل گسترده‌تری به خود نمی‌گیرد. در نتیجه مسئولان باید از همین امروز به فکر باشند و تلاش خود را دوچندان کنند تا به مطالبات مردم پاسخ مناسب بدهند. مردم دنبال رفاه و آرامش هستند و تا زمانی که رفاه و آرامش آنها تأمین نشود احتمال اعتراض آنها به شکل‌های مختلف وجود خواهد داشت. مردم ایران با مشکلات زیادی در زندگی و آینده خود مواجه هستند. با این وجود همواره نسبت به آینده امیدوار هستند و معتقدند شاید فردا مدیری روی کار بیاید که در وضعیت زندگی مردم تغییر جدی ایجاد کند. این در حالی است که این فردا هنوز نیامده و به همین دلیل هرچه زمان بگذرد مردم ناامید‌تر از گذشته خواهند شد.

 


کد مطلب: 432617

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/432617/نان-مهمتر-آزادی-مردم-دو-کم

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1