سفر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص نظام به کهگیلویه و بویراحمد به شهرستان بهمئی؛
محسن رضایی در لیکک: باید از مردم عذرخواهی کنیم / دست نااهلان در بورس/ خاک معدن سیلیس بهمئی نباید خام فروشی شود / عدهای در تاریکخانه با بازی سیاسی دولتها را اداره میکنند
12 بهمن 1399 ساعت 21:08
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام عصر یکشنبه به دعوت شورای تبلیغات اسلامی دهه فجر، در مراسم گرامیداشت دهه فجر در جمع مردم ولایتمدار بهمئی در استان کهگیلویه و بویراحمد، به سخنرانی پرداخت و گفت: لازم است از مردم عذرخواهی کنیم که بعضی از شهروندان این کشور ثروتمند، با خجالت به نانوایی بروند و نان قرضی تهیه کنند!
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام عصر یکشنبه به دعوت شورای تبلیغات اسلامی دهه فجر، در مراسم گرامیداشت دهه فجر در جمع مردم ولایتمدار بهمئی در استان کهگیلویه و بویراحمد، به سخنرانی پرداخت و گفت: لازم است از مردم عذرخواهی کنیم که بعضی از شهروندان این کشور ثروتمند، با خجالت به نانوایی بروند و نان قرضی تهیه کنند!
به گزارش کبنا، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، عصر (روز یکشنبه 12 بهمن ماه) در مراسم گرامیداشت دهه فجر که در محل مصلی این شهرستان، با حضور مردم و رعایت شیوه نامههای بهداشتی برگزار شد، با تبریک فرارسیدن دهه فجر گفت: آغاز جشنهای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را به شما خواهران و برادران هم تبار و عزیز خودم تبریک و تهنیت عرض میکنم. من بین خودم و مردم بهمئی و استان کهگیلویه و بویراحمد فاصلهای احساس نمیکنم و حس میکنم که در خانه و زادگاه خودم هستم. ایل پر افتخار بهمئی، تاریخ پر افتخاری دارد و مردمان اینجا به سلحشوری، ایثار و شجاعت معروفند. شیرمردان و شیرزنانی که با همه وجود از ایران و اسلام دفاع کردند.
دکتر محسن رضایی گفت: ایل بهمئی هم در سال 1316 و هم در انقلاب اسلامی در 1357 و هم در دفاع مقدس، حماسههای درخشانی را به جا گذاشته است. من با بسیاری از این 126 شهید و نیز رزمندگان و جانبازان شما هم رزم بودهام. این جمعیت ایثارگر، سند پر افتخاری برای شماست. مردم این منطقه در همه صحنههای سیاسی انقلاب، وفاداری خود را با وجود مشکلات در معیشت و زندگی، اثبات کردهاند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به سالروز ورود امام راحل به ایران اسلامی گفت: از خرداد سال 42 تا بهمن 1357، امام عزیز ما در تبعید بودند. ایشان را اول به ترکیه تبعید کردند، بعد به عراق و بعد هم به پاریس انتقال دادند تا کسی دستش به امام نرسد ولی هواپیمای این فرشته نجات در چنین روزی روی قلوب ملت ایران نشست و ملت ایران امام را در آغوش گرفت.
رضایی افزود: بازگشت امام به ایران، جزییات خاصی دارد. حضرت امام این را برای اطرافیانشان نقل کردهاند. یکی دو روز مانده به سفر، امام به اطرافیانش گفت که آماده شوید که به ایران برویم. از امام سؤال کردند که آقا چطور یکباره تصمیم گرفتید؟ امام فرموده بود: مگر شما ندیدید نماینده کارتر و نماینده دولت فرانسه دیروز آمدند؟ بعد ادامه میدهند: دیروز نماینده آمریکا آمده بود اینجا به من توصیه میکرد که شما ایران نروید. آنجا جان شما در خطر است! امام به آنها میگوید: من اگر پایم به ایران برسد، به مردم می گویم که شما آمریکاییها چه کار کردید. من تا حالا در رابطه با آمریکا صحبت نکردهام.
دکتر رضایی افزود: امام فرمود که او من را تهدید کرد و من هم او را تهدید کردم. نماینده فرانسه از موضع دیگری در آمد و گفت: آقا شما اینجا جایتان تنگ است و فضا کوچک است. ما یک جای خوب و ویلای بزرگتری را در پاریس فراهم کردهایم. شما تشریف بیاورید آنجا. امام جواب داده بود: نه، من معلوم نیست که بخواهم زیاد اینجا بمانم. وقتی این دو نفر رفتند، امام اطرافیان را جمع کرد و گفت: وسایل خودتان را جمع کنید که به ایران برویم. من از صحبتهای این دو نفر فهمیدم که اینها میخواهند در ایران کاری را انجام دهند و نگران حضور من در ایران هستند.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس گفت: امام در پاسخ به نگرانی اطرافیان، گفته بود: خطر برای من مهم نیست. خطر برای ایران اهمیت دارد. اینها میخواهند برای ایران خطری ایجاد کنند.
رضایی افزود: همراهان امام آماده شدند. به چند شرکت هواپیمایی گفتند. آنها گفتند که ما به ایران نمیرویم. شرکت ایرفرانس هم شروطی گذاشت ولی امام بر تصمیم خود پافشاری کرد و هواپیما به سمت ایران برخاست. در آسمان ایران، هواپیماهای جنگی خواستند مانع فرود شوند تا بلکه امام برگردد. امام گفت: بروید و در تهران بنشینید.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: امام در اوج قدرت شاه به ایران آمد. ارتش، ساواک، شهربانی، ژاندارمری و دربار و دولت بختیار، همگی در جای خود مستقر بودند. بختیار در خاطراتش گفته اگر آقای خمینی یک ماه دیرتر میآمد، ما کار را تمام کرده بودیم. نفهمیدیم از کجا نقشه ما را فهمید و برنامههای ما را به هم زد. امام آمد و دل به دریا زد و از طوفان تهدیدها نهراسید. آمد و ایران را نجات داد.
دکتر رضایی گفت: از آن روز تا کنون، همان کسانی که نمیخواستند امام وارد ایران بشود، تا الان هم نمیخواهند جمهوری اسلامی در اینجا پیاده شود و میترسند که مبادا آرمانهای ملت محقق شود. دشمنان رها نکردند. کودتا کردند. جنگ درست کردند. شورش درست کردند و در این هشت ساله، تحریم را مضاعف کردهاند. اسرائیل را تا امارات، بحرین و آذربایجان جلو آوردهاند. نکته مهم این است که ملت ایران با سیلی زدن به آمریکا، با استفاده از موشکهایی با برد دو هزار کیلومتر، عزت پیدا میکند و از طرف دیگر میبینیم که بخاطر ضعف عملکرد اقتصادی برخی مدیران وابسته به مدیریت محفلی، ملت ایران در صف تخم مرغ و روغن تحقیر میشود!
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: از یک طرف ملت ایران خرمشهرها را آزاد میکند اما در همین بهمئی پرافتخار ما، فقر و بیکاری هست و جوانانش به عسلویه میروند تا کار پیدا کنند. ماجرا چیست؟ خیلی از مردم از ما سؤال میکنند که شما که موشک و ماهوارههای پیشرفته میسازید، چطور نمیتوانید خودروسازی بی کیفیت را چاره کنید؟ باید رمزگشایی کرد. چرا یک عدهای ملت ما را تحقیر میکنند؟ پاسخ این سؤال را حضرت امام (ره) داده است. امام نوشت: مراقب باشید بعد از من نااهلان و نامحرمان وارد انقلاب نشوند. نااهلان یعنی آدمهای بی عرضه که فقط ادعاهای زیادی دارند. یعنی کسانی که دستشان به فساد آغشته است و فساد در تیمشان وجود دارد. شایستگی در آنها نیست. نااهل، ناکارآمد است. نامحرمان افرادی هستند که حتی ممکن است تخصص و سواد هم داشته باشند اما فرمان این ماشین را به جای اینکه روی جاده منافع ملی ایران برانند، فرمان را به سمت مسیر غریبههایی مثل آمریکا هدایت میکنند.
نویسنده کتاب ایران آینده گفت: نامحرمان و نااهلان، در بخشهایی از اداره کشور وارد شدهاند. در مدیریت اقتصادی و فرهنگی، نااهل کم نداریم. همین جریان بورس را شما ببینید. ما بارها به مسئولی که مدیریت بورس را برعهده داشتند، تذکر دادیم، اعلام خطر کردیم. گفتیم مراقب باشید این سرعتی که در بورس پیدا شده، چنانچه پولهای واردشده به بورس، به سمت تولید نرود، گرداب ایجاد میکند و ثروت مردم را نصف میکند. یک زمانی مال باختگان بانکی داشتیم. حالا مال باختگان بورس داریم. این نفوذ و ورود نامحرمان و نااهلان، باعث فاصله افتادن بین دولت و مردم شده است. دو تا سفره جداگانه داریم؛ سفره دولت و سفره مردم. در حالی که در زمان امام، یک سفره بیشتر نداشتیم و همه دولتیها و مجلسیها و همه مردم میآمدند و روی یک سفره کنار یکدیگر مینشستند.
دکتر رضایی خطاب به دولتمردان گفت: این درست است که شما مرتب اوراق قرضه چاپ کنید که دولت را اداره بکنید و بعد تورم ناشی از این قرضهای شما وارد خانههای مردم شود و تبدیل به تورم شود؟ شما دولت را اداره بکنید اما مردم معیشت نداشته باشند؟ مردم درآمد نداشته باشند؟ مردم قدرت خرید نداشته باشند؟
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: شما دیدید که در سال 92 یک کاندیدا یک کلید بلند کرد، من ناراحت شدم، دست کردم در جیبم و یک هزار تومانی درآوردم. گفتم کهای مردم! این هزارتومانی ممکن است سقوط کند. ما میخواهیم نگذاریم پول ملی ما ساقط بشود. خب، چرا توجه نکردند؟ چرا به این دغدغه اقتصادی محل نگذاشتند؟ چرا باید بر سر پول ما ضربه بزنند؟ چرا باید در برابر پولهای کشورهای عربی، پول ملی ما باید تضعیف بشود؟ آیا این تحقیر ملت ما نیست؟ چرا ملت ما را تحقیر میکنید؟ این ملت باید روز به روز عزیزتر بشود. همانطور که در دفاع و امنیت و قدرت، عزیز شده است، باید در اقتصاد هم عزیز باشد.
رضایی گفت: من اعلام خطر میکنم. ملت ما نخواهد گذاشت که این اوضاع ادامه پیدا بکند و عدهای بخواهند ملت ما را کوچک کنند. ملت ما تصمیم تاریخی خواهد گرفت. ملت ما، کسانی را که در سه دهه گذشته فرافکنی کردهاند، میشناسند؛ چه برای این دولت باشد و چه متعلق به دولتهای پیشین باشند. مردم، کسانی که در ناکارآمدیهای اجرایی سهیم بودهاند و شریک بودهاند را میشناسند. من در این سالها در هیچ دولت و مجلسی نبودم ولی میخواهم بگویم که لازم است از مردم عذرخواهی کنیم که بعضی از شهروندان این کشور ِ ثروتمند، با خجالت به نانوایی بروند و نان قرضی تهیه کنند! کارت یارانه و رمزش را نزد نانوا به عنوان گرو بگذارند تا نان شبشان را دریافت کنند. این درست است؟
استاد دانشگاه امام حسین (ع) گفت: شهرستان بهمئی، جوانان تحصیل کرده و با پشتکار، زیاد دارد. اگر پروژههای آبرسانی را تکمیل کنند و آب را به دشتهای شما برسانند، گاز را به پتروشیمی دهدشت برسانند و صنایع تبدیلی را به بهمئی بدهد، ثروت عظیمی ایجاد خواهد شد. مگر این انقلاب برای مردم نبوده است؟ کشاورزی دیم و سنتی که درآمدی ندارد. آیا اصلاح کشاورزی، پیچیدهتر از پهپاد فرستادن به بالای مرزهای اسرائیل است؟ خاک معدن سیلیس شما نباید خام فروشی شود. این شهرستان نیاز به حمایت دارد تا جوانانش صنعت و فناوری را به دست بیاورند و زندگی را متحول کنند.
رضایی گفت: برخی عوامل نفوذی، نخبگان ما را مثل شهید فخری زاده ترور میکنند و برخیشان در بانک و بورس نفوذ کردهاند. افراد و گروههایی در ایران هستند که تعدادشان از سرنشینان یک فولکس واگن هم بیشتر نیست اما همچنان در یک تاریکخانههایی نشستهاند و مشغول توطئه گری و بازی سیاسی هستند تا دولتها را از پشت صحنه اداره کنند. باید دل مردم را به دست بیاوریم و تغییراتی صورت دهیم. باید فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم. بعضیها از صبر راهبردی ما سوء استفاده کردهاند. ملت ما میتواند اوضاع را عوض کند.
در ابتدای این برنامه، امام جمعه شهرستان بهمئی، حضور دکتر محسن رضایی را در سرزمین دلاوران ایل بهمئی خیرمقدم گفت.
کد مطلب: 430274