کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

تولد یک شیطان

3 دی 1399 ساعت 9:54

اوایل دهه70، زمانی که جوانان زیادی شهر یا روستایشان را ترک می‌کردند که برای پیداکردن کار راهی تهران شوند، مردی به نام غلامرضا از یکی از روستاهای خراسان‌شمالی به پایتخت آمده بود تا بختش را برای ثروتمند‌شدن در این شهر بیازماید. تبحرش اما نه تجارت بود و نه حتی کارگری.


اوایل دهه70، زمانی که جوانان زیادی شهر یا روستایشان را ترک می‌کردند که برای پیداکردن کار راهی تهران شوند، مردی به نام غلامرضا از یکی از روستاهای خراسان‌شمالی به پایتخت آمده بود تا بختش را برای ثروتمند‌شدن در این شهر بیازماید. تبحرش اما نه تجارت بود و نه حتی کارگری. او یک دزد بود و این، همان کاری بود که در انجامش مهارت زیادی داشت. تا آن زمان هیچ‌یک از مردم پایتخت نه نام غلامرضا خوشرو را شنیده بودند و نه وحشت از خفاش‌شب در پوست و گوشتشان رخنه کرده بود. غلامرضا که اوایل ورودش به پایتخت را با دله‌دزدی سپری کرده بود، این بار نقشه بزرگ‌تری در سر داشت؛ نقشه‌ای که می‌توانست پول زیادی عایدش کند. در آن روزها هنوز واژه «زورگیری» به ادبیات پلیسی کشور نفوذ نکرده بود و سرقت در پوشش مسافرکشی، همچنان شگردی بود بکر و تازه. در این شرایط بود که غلامرضا سراغ یکی از دوستانش به نام علی کریمی رفت و نقشه‌ای را که در سر داشت با او درمیان گذاشت. طبق نقشه او، علی باید چادر به سر می‌کرد و در نقش مسافری زن، روی صندلی عقب پیکانی می‌نشست که غلامرضا راننده آن بود. اینگونه زنان و دختران مسافر با خیال راحت سوار ماشین آنها می‌شدند و به‌راحتی نقشه سرقت از آنها عملی می‌شد. خیلی زود سرقت‌های سریالی دزدان بی‌رحم شروع شد اما وسوسه‌های شیطانی، این نقشه را علاوه بر دزدی، به جرم هولناک‌تری کشاند؛ چرا که آنها پس از سوار‌کردن زنان و دختران مسافر، طعمه‌هایشان را به محله‌ای خلوت در شمال‌غرب تهران می‌کشاندند و علاوه بر سرقت پول و طلاهایشان به آنها تجاوز و بعد رهایشان می‌کردند. در یکی از این سرقت‌ها اما دختر جوانی که قربانی دزدان بی‌رحم شده بود توانست مشخصات پیکان آنها را به خاطر بسپارد و با این سرنخ، مأموران پلیس موفق شدند ارابه وحشت را حوالی شهرزیبا شناسایی کنند. آن روز ظهر یکی از روزهای پاییز71بود و در جریان تعقیب و گریزی پلیسی که با شلیک گلوله همراه و منجر به کشته‌شدن یک عابر پیاده نیز شد، غلامرضا و همدستش دستگیر شدند. یک سال بعد درحالی‌که رسیدگی به پرونده آنها هنوز به اتمام نرسیده بود، غلامرضا خوشرو توانست هنگام انتقال به دادگاه با فریب مأمور محافظ خود فرار کند و اواخر همان سال همدستش علی به اتهام تجاوز به عنف اعدام شد. تلاش پلیس اما برای دستگیری غلامرضا نتیجه نداشت و این شروع تولد قاتلی سریالی بود که سال‌ها بعد با عنوان خفاش‌شب، لرزه بر دل و جان زنان و دختران تهرانی انداخت؛ سارقی که این بار برای اینکه توسط طعمه‌هایش لو نرود، تصمیم به کشتن آنها گرفته بود.
منبع: همشهری


کد مطلب: 428841

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/428841/تولد-یک-شیطان

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1