تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۸
کد مطلب : ۴۲۵۴۹۶
منافع ملت در قربانگاه؛
پروژه جدید اصلاح طلبان و آذری جهرمی برای انحراف افکار عمومی/ ماجرا چیست؟
۰
کبنا ؛مغالطه ها و کلی گویی های جهرمی و سایر مسئولان مجازی کشور برای فرار از پاسخگویی، موضوع جدیدی نیست، اما نتیجه اقدامات آنها در سال های گذشته این شده است که امروز در عهد جمهوری اسلامی هستیم و مدیریت فضای مجازی کشور توسط اجانب و بیگانگان صورت می گیرد.
اگر به ما گفته شود که چند شرکت خارجی در ایران فعالیت می کنند که هزاران میلیارد تومان از سرمایه های مردم ایران به جیب آنها سرازیر شده و از کشورمان ارز خارج می کنند، و این شرکت ها، به خلاف شرکت های ایرانی مالیات نمی دهند و به قوانین مدنی و غیر مدنی کشور نه تنها تعهدی ندارند، بلکه بارها به خلاف قوانین و به خلاف منافع ملی اقدام کرده و بر کشور هزینه های اقتصادی و غیر اقتصادی تحمیل کرده و حتی بارها به مردم ایران و مقدسات آنها توهین علنی هم کرده اند، و علاوه بر آن با وجود چنین رویه ای بدون داشتن حتی یک دفتر رسمی و یا یک نماینده پاسخگو در کشورمان حضور دارند و از امکانات کشور و مردم استفاده می کنند، و از آن بالاتر اینکه به ریزترین اطلاعات زندگی مردم ایران دسترسی داشته و از همین رهگذر به نقاط ضعف و قوت کشور در حوزه های گوناگون آشنایی پیدا کرده اند، شاید برایتان تعجب آور و خنده دار باشد و بگویید مگر چنین چیزی در دنیای امروز و آن هم در جمهوری اسلامی امکان دارد؟!
بدتر از ترکمانچای قاجار
چنین اتفاقی که به مراتب بدتر از ترکمانچای عهد قاجار است، در فضای مجازی کشور در حال رخ دادن است و از قضا با توجیه و فرافکنی مسئولین مجازی کشور و حمایت رسانه های اصلاح طلب و لیبرال این رویه همچنان ادامه دارد!
اما هر زمان که نظام اسلامی خواسته است سهم خود را از دنیای ICT و حکمرانی و مدیریت این حوزه به دست بیاورد و در زمره کشورهای پیشرفته این حوزه در بعد فنی و غیر فنی قرار گیرد، عده ای از کارچاق کنان رسانه ای و غیر رسانه ای دست به کار شده و با به راه انداختن دو گانه کاذب فیلتر و ضد فیلتر سعی بر این داشته اند که ذهن مردم را از اصل قضیه یعنی حکمرانی و مدیریت فضای مجازی – که یک موضوع جدید و مهم در تعیین قلمرو کشورهاست - منحرف کنند و در نتیجه یک بار دیگر فضای حقیقی دوران قاجار و ساده لوحی روشنفکرنماهای آن دوران، این بار در فضای مجازی ادامه یافته و در تاریخ ثبت شده است.
فناوری حداکثری یا فناوری حداقلی؟ مسأله این است
با نگاه به رویکرد مقام معظم رهبری در موضوع فضای مجازی، در می یابیم که ایشان معتقد به فناوری حداکثری در مورد فضای مجازی هستند و به دلیل شناخت عمیق معظم له از این فضا و ابعاد مرتبط با آن، تنها به حوزه کاربری و مصرف کننده بودن راضی نبوده و بیش از عرصه کاربری به عرصه حاکمیتی و مدیریتی فضای مجازی توجه خاصی دارند. از همین رو بنابر دیدگاه ایشان نمی توانیم قبول کنیم که زمین بازی و مدیریت در اختیار بیگانگان باشد و آنها به مردم و امورات کشور جهت دهند.
از همین رو باید در تراز کشورهای پیشرفته حوزه ICT و صاحب فناوری باشیم و به یک ابر قدرت در این حوزه تبدیل شویم.
اما در کنار این دیدگاه، غربگرایان و مسئولان دولتی، به فناوری حداقلی و کاربری و مصرف کننده بودن در فضای مجازی راضی می شوند و به جای آستین بالا زدن و زحمت کشیدن برای هم سطح شدن با کشورهایی نظیر چین و آمریکا، با تولید ادبیات و به کارگیری واژگانی نظیر فیلترینگ، مسدودسازی، محدودیت، سواد رسانهای و کلی گویی های دیگری مثل آن، خود را در این عرصه قهرمان نشان می دهند و با طرح هایی که موجب قدرتمند شدن کشور در فضای مجازی می شوند، به مخالفت بر می خیزند. جای تعجب است که چرا آنها با توجه به گرایش شدید به آمریکا و غرب، در اینجا آمریکایی عمل نمی کنند و نمی خواهند در اینجا مثل آمریکا صاحب فناوری باشیم؟!
مصاحبه ها و اظهارنظرهای آذری جهرمی و جهت گیری هایی او را نیز می توان در این جهت تحلیل کرد. مثلاً در مصاحبه اخیر تلویزیونی بارها از کلید واژه فیلترینگ استفاده کرده تا کم کاری ها و ضعف مدیریتی خود را در پوشش مبارزه با فیلترینگ، جبران کند.
البته مغالطه ها و کلی گویی های جهرمی و سایر مسئولان مجازی کشور برای فرار از پاسخگویی، موضوع جدیدی نیست، اما نتیجه اقدامات آنها در سال های گذشته این شده است که امروز در عهد جمهوری اسلامی هستیم و مدیریت فضای مجازی کشور توسط اجانب و بیگانگان صورت می گیرد. این دقیقاً مانند این است که اجازه دهیم خارجی ها از همان پشت میز خود، از صنعت آب و برق و یا نفت و گاز ایران بهره مند شوند و از همان جا برای امور مردم ایران تصمیم بگیرند و یا اینکه نان و آب مردم را به خارج کشور حواله دهیم و اگر کسی هم خواست تا از این وضعیت فلاکت بار نجاتمان دهد او را مورد تاخت و تاز قرار دهیم! و بگوییم چرا می خواهید نان و آب مردم را قطع کنید؟! چرا شما مخالف سیر شدن شکم مردم هستید؟! مردم مخالف قطع شدن آب و برق و گاز هستند؟! و ...
حقیقت ماجرا چیست؟
اگر می بینیم که امروز برخی از مسئولین با طرح های مربوط به فضای مجازی و قدرتمند شدن در این حوزه به مخالفت بر می خیزند به چند دلیل است:
اولاً که برخی از مسئولین هنوز از الفبای فضای مجازی و اهمیت آن در دنیای امروز اطلاع کافی ندارند و با کمال تعجب می بینیم هنوز در مهمترین مراکز تصمیم گیری و اجرایی این حوزه هستند.
ثانیاً از آنجایی که از سال های گذشته تا امروز، در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، تبدیل به یک کشور مصرف کننده شدیم و دولتی ها نیز به جای زحمت و تلاش و آینده نگری، راه واردات و وابستگی را در پیش گرفتند، در نتیجه در حوزه های سخت افزاری و نرم افزاری، شاهد عقب ماندگی هستیم. بنابراین دولتی ها و غربگرایان حق دارند که در برابر هر طرحی که آنها را ملزم به پاسخگویی کرده و حقیقت ماجرا را برای مردم نشان دهد، مخالفت کنند.
ثالثاً در صورت تغییر وضعیت موجود فضای مجازی، درآمد دولت در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کاهش محسوسی پیدا خواهد کرد. هم اکنون انحصار خرید و فروش پهنای پاند و استفاده مردم از پهنای باند و پلتفرم های خارجی، سود سرشاری نصیب دولت می کند و نظام مجازی کشور به گونه ای چیده شده است که هر چقدر که به خارج وابسته تر باشیم، دولت سود بیشتری می برد! به عبارت دیگر دولت تبدیل به یک اَبَردلال شده است. این رویه مانند این است که دولت مردم را ملزم کند که از بین اتوبان های (الف) و (ب) و (ج) و (د)، فقط باید از اتوبان (الف) به طور انحصاری رفت و آمد کنند و عوارض آن را بپردازند تا سود نهایی آن نصیب دولت شود، هر چند که استفاده از سایر اتوبان ها برای مردم ارزان تر و ایمن تر بوده و مسیر رسیدن تا مقصد را برای آنها کوتاه تر کند!
در کنار اینها منافع سیاسی جریان غربگرا از فضای مجازی فعلی را هم اضافه کنید. با این حساب باید بگوییم که رسانه های غربگرا نیز در واقع نگران از بین رفتن آب گل آلودی هستند که ماهی های خود را همواره از آن می گرفتند و لای نان میگذاشتند!
اگر به ما گفته شود که چند شرکت خارجی در ایران فعالیت می کنند که هزاران میلیارد تومان از سرمایه های مردم ایران به جیب آنها سرازیر شده و از کشورمان ارز خارج می کنند، و این شرکت ها، به خلاف شرکت های ایرانی مالیات نمی دهند و به قوانین مدنی و غیر مدنی کشور نه تنها تعهدی ندارند، بلکه بارها به خلاف قوانین و به خلاف منافع ملی اقدام کرده و بر کشور هزینه های اقتصادی و غیر اقتصادی تحمیل کرده و حتی بارها به مردم ایران و مقدسات آنها توهین علنی هم کرده اند، و علاوه بر آن با وجود چنین رویه ای بدون داشتن حتی یک دفتر رسمی و یا یک نماینده پاسخگو در کشورمان حضور دارند و از امکانات کشور و مردم استفاده می کنند، و از آن بالاتر اینکه به ریزترین اطلاعات زندگی مردم ایران دسترسی داشته و از همین رهگذر به نقاط ضعف و قوت کشور در حوزه های گوناگون آشنایی پیدا کرده اند، شاید برایتان تعجب آور و خنده دار باشد و بگویید مگر چنین چیزی در دنیای امروز و آن هم در جمهوری اسلامی امکان دارد؟!
بدتر از ترکمانچای قاجار
چنین اتفاقی که به مراتب بدتر از ترکمانچای عهد قاجار است، در فضای مجازی کشور در حال رخ دادن است و از قضا با توجیه و فرافکنی مسئولین مجازی کشور و حمایت رسانه های اصلاح طلب و لیبرال این رویه همچنان ادامه دارد!
اما هر زمان که نظام اسلامی خواسته است سهم خود را از دنیای ICT و حکمرانی و مدیریت این حوزه به دست بیاورد و در زمره کشورهای پیشرفته این حوزه در بعد فنی و غیر فنی قرار گیرد، عده ای از کارچاق کنان رسانه ای و غیر رسانه ای دست به کار شده و با به راه انداختن دو گانه کاذب فیلتر و ضد فیلتر سعی بر این داشته اند که ذهن مردم را از اصل قضیه یعنی حکمرانی و مدیریت فضای مجازی – که یک موضوع جدید و مهم در تعیین قلمرو کشورهاست - منحرف کنند و در نتیجه یک بار دیگر فضای حقیقی دوران قاجار و ساده لوحی روشنفکرنماهای آن دوران، این بار در فضای مجازی ادامه یافته و در تاریخ ثبت شده است.
فناوری حداکثری یا فناوری حداقلی؟ مسأله این است
با نگاه به رویکرد مقام معظم رهبری در موضوع فضای مجازی، در می یابیم که ایشان معتقد به فناوری حداکثری در مورد فضای مجازی هستند و به دلیل شناخت عمیق معظم له از این فضا و ابعاد مرتبط با آن، تنها به حوزه کاربری و مصرف کننده بودن راضی نبوده و بیش از عرصه کاربری به عرصه حاکمیتی و مدیریتی فضای مجازی توجه خاصی دارند. از همین رو بنابر دیدگاه ایشان نمی توانیم قبول کنیم که زمین بازی و مدیریت در اختیار بیگانگان باشد و آنها به مردم و امورات کشور جهت دهند.
از همین رو باید در تراز کشورهای پیشرفته حوزه ICT و صاحب فناوری باشیم و به یک ابر قدرت در این حوزه تبدیل شویم.
اما در کنار این دیدگاه، غربگرایان و مسئولان دولتی، به فناوری حداقلی و کاربری و مصرف کننده بودن در فضای مجازی راضی می شوند و به جای آستین بالا زدن و زحمت کشیدن برای هم سطح شدن با کشورهایی نظیر چین و آمریکا، با تولید ادبیات و به کارگیری واژگانی نظیر فیلترینگ، مسدودسازی، محدودیت، سواد رسانهای و کلی گویی های دیگری مثل آن، خود را در این عرصه قهرمان نشان می دهند و با طرح هایی که موجب قدرتمند شدن کشور در فضای مجازی می شوند، به مخالفت بر می خیزند. جای تعجب است که چرا آنها با توجه به گرایش شدید به آمریکا و غرب، در اینجا آمریکایی عمل نمی کنند و نمی خواهند در اینجا مثل آمریکا صاحب فناوری باشیم؟!
مصاحبه ها و اظهارنظرهای آذری جهرمی و جهت گیری هایی او را نیز می توان در این جهت تحلیل کرد. مثلاً در مصاحبه اخیر تلویزیونی بارها از کلید واژه فیلترینگ استفاده کرده تا کم کاری ها و ضعف مدیریتی خود را در پوشش مبارزه با فیلترینگ، جبران کند.
البته مغالطه ها و کلی گویی های جهرمی و سایر مسئولان مجازی کشور برای فرار از پاسخگویی، موضوع جدیدی نیست، اما نتیجه اقدامات آنها در سال های گذشته این شده است که امروز در عهد جمهوری اسلامی هستیم و مدیریت فضای مجازی کشور توسط اجانب و بیگانگان صورت می گیرد. این دقیقاً مانند این است که اجازه دهیم خارجی ها از همان پشت میز خود، از صنعت آب و برق و یا نفت و گاز ایران بهره مند شوند و از همان جا برای امور مردم ایران تصمیم بگیرند و یا اینکه نان و آب مردم را به خارج کشور حواله دهیم و اگر کسی هم خواست تا از این وضعیت فلاکت بار نجاتمان دهد او را مورد تاخت و تاز قرار دهیم! و بگوییم چرا می خواهید نان و آب مردم را قطع کنید؟! چرا شما مخالف سیر شدن شکم مردم هستید؟! مردم مخالف قطع شدن آب و برق و گاز هستند؟! و ...
حقیقت ماجرا چیست؟
اگر می بینیم که امروز برخی از مسئولین با طرح های مربوط به فضای مجازی و قدرتمند شدن در این حوزه به مخالفت بر می خیزند به چند دلیل است:
اولاً که برخی از مسئولین هنوز از الفبای فضای مجازی و اهمیت آن در دنیای امروز اطلاع کافی ندارند و با کمال تعجب می بینیم هنوز در مهمترین مراکز تصمیم گیری و اجرایی این حوزه هستند.
ثانیاً از آنجایی که از سال های گذشته تا امروز، در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، تبدیل به یک کشور مصرف کننده شدیم و دولتی ها نیز به جای زحمت و تلاش و آینده نگری، راه واردات و وابستگی را در پیش گرفتند، در نتیجه در حوزه های سخت افزاری و نرم افزاری، شاهد عقب ماندگی هستیم. بنابراین دولتی ها و غربگرایان حق دارند که در برابر هر طرحی که آنها را ملزم به پاسخگویی کرده و حقیقت ماجرا را برای مردم نشان دهد، مخالفت کنند.
ثالثاً در صورت تغییر وضعیت موجود فضای مجازی، درآمد دولت در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کاهش محسوسی پیدا خواهد کرد. هم اکنون انحصار خرید و فروش پهنای پاند و استفاده مردم از پهنای باند و پلتفرم های خارجی، سود سرشاری نصیب دولت می کند و نظام مجازی کشور به گونه ای چیده شده است که هر چقدر که به خارج وابسته تر باشیم، دولت سود بیشتری می برد! به عبارت دیگر دولت تبدیل به یک اَبَردلال شده است. این رویه مانند این است که دولت مردم را ملزم کند که از بین اتوبان های (الف) و (ب) و (ج) و (د)، فقط باید از اتوبان (الف) به طور انحصاری رفت و آمد کنند و عوارض آن را بپردازند تا سود نهایی آن نصیب دولت شود، هر چند که استفاده از سایر اتوبان ها برای مردم ارزان تر و ایمن تر بوده و مسیر رسیدن تا مقصد را برای آنها کوتاه تر کند!
در کنار اینها منافع سیاسی جریان غربگرا از فضای مجازی فعلی را هم اضافه کنید. با این حساب باید بگوییم که رسانه های غربگرا نیز در واقع نگران از بین رفتن آب گل آلودی هستند که ماهی های خود را همواره از آن می گرفتند و لای نان میگذاشتند!
مرجع : جهان نیوز