«گره کار کجاست؟»؛ این سوالی است که بعد از سالها اجرای طرحهای ناموفق در زمینه حجاب، ذهن دغدغهمندان را به خودش مشغول کرده و جوابهای مختلفی به آن داده شده است. چندوقت پیش در
یک گزارش به بررسی طرحی پرداختیم که توانسته بود در دانشگاه علوم پزشکی شیراز به یک موفقیت در بحث پوشش دانشجویان برسد و در سایر فضاهای دانشگاهی از آن الگوبرداری شود.
«سجاد لطفی» پژوهشگر حلقه سیاست خانواده در مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) معتقد است این طرح توانسته یکی از گرههای اصلی در زمینه طرحهای مرتبط با پوشش و حجاب را باز کند و همین علت موفقیت آن بوده است. در این خصوص با ایشان گفتوگو نمودیم که در ادامه میخوانید.
«عدم اجماع»، گره کور ماجراست
بنده حدود هشت سال است روی بحث سیاستگذاریهای حوزه عفاف و حجاب متمرکز هستم. یکی از علتهایی که باعث شد با این رویکرد به موضوع عفاف و حجاب ورود کنم، رشته دانشگاهیام یعنی مدیریت دولتی و سیاستگذاری عمومی بود. مهمترین سوالی که برای من موضوعیت داشت این بود که چرا نمایندگان 23 دستگاه دخیل در حوزه عفاف و حجاب مثل صدا و سیما، نیروی انتظامی، وزارت صمت، و دیگران، طبق مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی در این خصوص دور هم جمع میشوند، اما نتیجه جلسههایشان تقریباً هیچ است؟ یا بهتر بگویم ما در جامعه هیچ اقدام و یا خروجی خاصی مشاهده نمیکنیم؟!
پاسخی که من بر اساس حوزه تخصصیام برای این سوال پیدا کردم، این بود: «عدم اجماع» بین نهادهای مسئول و تصمیمگیر در حوزه عفاف و حجاب. رییس جمهور سابق میگفت همه را به یک چوب نرانید، ناجا معتقد بود باید گشت ارشاد باشد، رییس جمهور فعلی معتقد است بانوان ما همگی عفیف هستند، مسئولان دستگاههای فرهنگی به کار سلبی معتقد نیستند، و ... ؛ این یک نمونه از بلبشوی ذهنیتی است که بین مسئولان امر وجود داشته است.
بسیاری از افراد فکر میکنند سیاستگذاری در عرصه حجاب و عفاف یعنی دستور به «اصلاح و سانسور فیلمها»، «طراحی لباسهای مناسب و جلوگیری از عرضه مثلاً مانتوهای جلوباز»، «تداوم یا توقف عملیات گشت ارشاد»، «تجدید نظر در نحوه لباس و پوشش بازیگران در تولیدات نمایشی سیما»، و یا مواردی از این قبیل؛ در صورتی که همه اینها از جنس اقدامات اجرایی هستند و در جای خود لازمند اما در درجه اول باید در لایه سیاستگذاری بین مسئولین یک اتفاقنظر بهوجود بیاید. اگر چنین اتفاقی نیفتد، اصولا نوبت به اقدامات موثر نمیرسد. همچنانکه در حال حاضر شاهد یک آشفتگی در سطح اقدامات اجرایی هستیم و این، ریشه در همان عدم اجماع در لایه سیاستگذاری دارد.
گاهی تصور میشود مسئولان جمهوری اسلامی اعتقادی به عفاف و حجاب ندارند و ایمانشان نسبت به اوایل انقلاب کمتر شده و جدیت لازم را در مواجهه با منکراتی از این قبیل ندارند؛ در صورتی که واقعیت چیزی غیر از این است. شاید این گفتار در مورد برخی مسئولان صادق باشد اما در مورد بسیاری دیگر، صحیح نیست. باید عمیقتر نگریست که چه موانعی بر سر کار دستگاههایی است که علاوه بر اراده به اقدام، حاضرند در این راه هزینه هم بکنند؟
یک رویکرد موثر برای حل مشکل وجود دارد
چند سال قبل، به کمک صاحبنظران حوزه عفاف و حجاب، در پایاننامه کارشناسی ارشد بر روی مسأله «تفاوت ذهنیتهای سیاستگذاران و موانع ایجاد اجماع در سیاستگذاری» تمرکز کردیم که نتایج ارزشمندی حاصل شد و به راهکاری رسیدیم که اگر اجرایی میشد شاید اکنون الگویی برای رفع اختلاف نظرها در عرصههای مختلف سیاستی از جمله کشاورزی، اداری و سیاست داخلی، و حتی سیاست خارجی به حساب میآمد. بر طبق نتایج این پژوهش، برای رفع معضل واگرایی ذهنیتهای مسئولان، لازم است آنها را گام به گام به سمت همگرایی و اتفاق نظر بر سر عملیاتی کردن چند هدف برد. یکی از پیشنهادات، «برگزاری جلسات گفتگو» بین مسئولان است. شرط برگزاری این جلسات، وجود یک دبیر فهیم و هنرمند است؛ دبیری که بتواند از جلسات ابتدایی با شنیدن نظرات اعضا، «نقاط مشترک» را شناسایی کند و با تأکید بر همان نقاط، رسیدن به اقدام را کلید بزند.
این راهکار را در یک مثال واقعی مرور کنیم؛ اکنون
وزارت کشور متولی حوزه عفاف و حجاب است. هر از چند گاهی نمایندگان دستگاههای مختلف در امر عفاف و حجاب، در جلسات
وزارت کشور گرد هم میآیند. این جلسات دبیر دارد. این دبیر باید خودش به ضرورت اجماع رسیده و درکی از ایجاد همگرایی داشته باشد. او باید تلاش نماید نقطه یا نقاط مشترک اجماعی را پیدا کند؛ مثلاً از 25 مسئول، 20 نفر به وجود مشکل «مانتوی جلوباز» یا «کشف حجاب توسط برخی بانوان در ماشین»، اذعان دارند و تلاش میکنند راهی برای مواجهه با آن پیدا کنند؛ پس این دو معضل، نقاط مشترکی هستند که به صورت حداکثری بر روی آن اجماع وجود دارد و سیاستگذاری و اقدامات موثر خوب است از همینجا شروع بشود.
چرا بهکارگیری این رویکرد ضرورت دارد؟
هر بخشی از معضل بدحجابی در جامعه، در حوزه مسئولیت یکی از دستگاهها قرار دارد. به همین خاطر همگی باید بهصورت منسجم و هماهنگ در یک راستا عمل کنند تا به یک اقدام موثر ختم شود. اگر ذهنیتهای بین مسئولان همگرا نشود و یک اتفاق نظر ولو حداقلی صورت نگیرد، این نابسامانی در حوزه عفاف و حجاب، هیچگاه برطرف نخواهد شد. مثل تمام این سالها اقدام مؤثری را شاهد نخواهیم بود و روز به روز بر ناامیدی دغدغهمندان افزوده میشود و با خود فکر میکنند که دیگر چاره و راه حلی برای رفع مسأله بدحجابی وجود ندارد! در صورتی که واقعیت غیر از این است و راههای زیادی هست که هنوز طی نشده است.
باید گرهها را دقیق شناسایی کنیم و برای باز شدن آن، یک راهحل موثر و منطقی پیدا کنیم. همچنانکه مشاهده کردیم دانشگاه علوم پزشکی شیراز توانسته است یک طرح موثر در این زمینه اجرا کند و این نشان میدهد که در حوزه عفاف و حجاب بنبست وجود ندارد.
در طرح «قانون پوشش» این راهحل چگونه به کار گرفته شد؟
در توضیحاتی که در مورد مراحل اجرای این طرح آمده، متوجه شدم مسئولین دانشگاه علوم پزشکی شیراز برای حل گرهی که به آن اشاره کردهایم، یک قدم اساسی برداشتهاند: «ایجاد اجماع بین افراد دغدغهمند حوزه عفاف و حجاب در دانشگاه».
برای فهمیدن بهتر این موضوع، مسألهای که در این دانشگاه وجود داشت را مرور کنیم؛
اجماع برای حل مشکل
دانشجویانی که پوشش و آرایش نامناسب داشتند، هم قوانین دانشگاه را زیر پا میگذاشتند، هم شأن محیط علمی را زیر سوال میبردند. این دانشجویان به کمیته انضباطی فراخوانده میشدند و سوابقی در کارنامه انضباطیشان لحاظ میشد. هم مشکل بدپوششی در این دانشگاه حل نمیشد و هم تعداد دانشجویانی که با این سوءسابقه، موقعیت دانشجویی فعلی و موقعیت شغلیشان در آینده با مشکلاتی مواجه میشد، کم نبود. همین موجب نگرانی مسئولان و اساتید دلسوز و برخی تشکلهای دانشجویی شده بود. مسئولان دانشگاه در صدد حل مسأله برآمدند؛ به این صورت که افراد و گروههای یاد شده یعنی معاونت فرهنگی، تشکلهای دانشجویی، اساتید بانفوذ و دغدغهمند در بین دانشجویان، مشاوران را فرا خواندند. ابتدا جلسات مقدماتی گذاشتند و همه متفق شدند که گذشته از اهمیت کلیدی قانون پوشش در حفظ شأن محیط علمی و همینطور کارکردهای متعددی که در سالمسازی روابط اجتماعی دارد، برای پیشگیری از ایجاد سوءسابقه برای دانشجویان هم که شده، باید راهکارهایی برای این معضل بیابند. تا اینجا اتفاق نظر اول رقم خورد.
اجماع بر استانداردهای پوششی
در جلسات بعدی بین این گروهها، به این نتیجه رسیدهاند که باید «استانداردهای پوششی» را تنظیم کنند تا به تصویب جمع برسد و بهجای برخوردهای سلیقهای، این استانداردها مبنا قرار بگیرد. طراحی استانداردها صورت گرفت و طی چند جلسه به اجماع و تصویب همه رسید. این اتفاق نظر دوم بود.
اقدام همدلانه
اقدام اول: حالا نوبت اقدام در صحنه بود؛ طراحیها باید به اجرا در میآمد: دانشجویان ورودی در آغاز سال، ضمن آشنایی با دانشگاه و رشته و سرفصلهای درسی، در جلسهای با استانداردهای پوششی دانشگاه نیز آشنا میشوند. پس در این گام اول یک کار تبیینی ارزشمند صورت گرفته است.
اقدام دوم: این گام اختصاص به دانشجویانی دارد که این استانداردها را رعایت نمیکنند؛ آنها فرا خوانده میشوند و اساتید دلسوز و مورد پذیرش دانشجویان – که در جلسات گفتگوی چند جانبه هم حضور داشتند و استانداردهای پوششی را تصویب کرده بودند- با آنها وارد صحبت میشوند تا علّت این نوع ناهنجاری را دریابند. مسئولان امر اذعان داشتند که بیشتر مواردِ عدم رعایت، در همین مرحله متوقف میشود و گاهی از این طریق به سایر مسائلی که دانشجو با آنها درگیر بوده نیز پی بردهایم و اگر کمکی از ما برآمده انجام دادهایم.
اقدام سوم: اگر استانداردهای پوششی توسط دانشجو یا دانشجویانی همچنان نادیده گرفته شود جلسات مشاوره با اساتید و صاحبنظران چند بار دیگر هم تکرار میشود و در نهایت با تکرار ناهنجاریها، به کمیته انضباطی ارجاع و در سوابق آنها ثبت میشود.
طرح به نتایج موثر و قابل قبولی رسیده است
اجماع صورت گرفته موجب اقدامات ارزشمندی شده است که نتیجهاش بهبود وضعیت پوشش دانشجویان بر اساس ارزشهای اصیل اسلامی، ارتقاء سطح محیط علمی و کاهش تعداد دانشجویان دارای سوء سابقه بوده است. تجربهای که مرور شد قابلیت الگوبرداری و یادگیری برای سایر دانشگاهها و حتی نهادهای دیگر را نیز دارد.
در پایان باید دانست که عفاف و حجاب از جنس کارهای اداری نیست که ساعت مشخص و لزوماً متولیان مشخصی همچون گشت ارشاد و حراست دانشگاه و ... داشته باشد؛ بلکه همه افراد و گروهها در آن دخیل هستند و همتی شبانهروزی و مستمر میطلبد. لازمهاش شناخت دقیق مسأله، اراده عالمانه برای حل مسائل، صرف وقت کافی برای ایجاد اجماع بین مسئولان امر، و نیز توان اقناع مخاطب جوان باهوش مثل دانشجوی علوم پزشکی، و یک اخلاص نهفته در کار است. / خبرگزاری فارس