تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۴ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۶
کد مطلب : ۴۲۳۲۲۶
یادداشتی از سید علیرضا کریمی
التماس میکنم؛ رحم کنید
سید علیرضا کریمی
۰
کبنا ؛بازار وحشتناک است. نگاهی به قیمتها بیاندازید.دلار وارد کانال 24 هزار تومان شده است.سکه نیز وارد کانال 11 میلیون تومان.پای خودرو روی پدال گاز گرانی است.مسکن که دیگر رویایی دست نیافتنی است.اگر کمتر از یک میلیارد تومان پول داشته باشید بهتر است به مشاورین املاک رجوع نکنید زیرا مشاور معزز با خندههای چندش آورش آبروی شما را میبرد.برای اجاره هم ماجرای ایجاد سقف افزایش اجاره که 25درصد برای تهران مصوب شده یک شوخی تلخ بیشتر نیست.صواب آن است اگر این بار به عنوان مستاجر خدمت مشاورین املاک رفتید از ماجرای 25درصد سخنی نگویید چون اصلا جواب سلام تان را هم نمیدهند.بازار مواد غذایی و خوراکی مثل بازار دلار و سکه در 3 سال یا 4سال قبل شده است.دیروز که سوپر مارکت رفتم برای خرید یک پاکت چیپس و هوا(!) فروشنده با ویزیتور تماس گرفت و قیمت جدید گرفت!خنده تلخی تحویل فروشنده دادم به نشانه کنایه اما وی مصمم گفت اگر قیمت به روز نگیرم باید ضرر بدهم.آیا تو حاضری ضرر من را جبران کنی؟!از سر اجبار و استیصال به او حق دادم تا ناسزایی بارم نکند و از مغازه خارج شدم.
خلاصه قصه پرغصهای است نازنین.کرونا هم غوز بالای غوز شده است.در حالی که به خود مینازیدیم و میبالیدیم که موفق عمل کردیم و ویروس منحوس را شکست دادهایم و فلان کشور نتوانسته و دسته جمعی فوتیهای خود را دفن میکند اکنون آنها میزان فوتیهای شان صفر و نزدیک به صفر شده و ما هر روز رکورد تازه میزنیم.
آری؛خبر خوب در این ملک کیمیا شده است.دیگر شعر و شعارهای مسئولان هم تهییجکننده نیست که منِ روزنامه نگار از امید بنویسم.خیلیها که روزگاری سرشار از امید وآرزو بودند این روزها سرشار از نا امیدی و غم هستند.این گرانیها مگر چیزی میگذارد باقی بماند؟!خانمان برانداز است.
راستی گفتم خبر خوب.شاید گفته شود خبر خوب یعنی شاخص بورس.لیکن آن هم قصه هولناکی دارد.فقط همین آمار را بدانید میفهمید داستان از چه قرار است: «ایران در دنیا رتبه دوم افزایش شاخص بورس را دارد و رتبه اول در اختیار زیمبابوه و رتبه سوم دردست ونزوئلاست.»
زیمبابوه رکوردار تورم در دنیاست و پس از آن ونزوئلا و پس از ونزوئلا، ایران قرار دارد.توضیح بیشتر پس لازم نیست.مسئولان نیز در خفا نگران این افزایش بیدلیل شاخص بورس هستند و خدا کند ماجرای موسسات مالی به نوع دیگری تکرار نشود.
قبلا گفتم باز هم عرض میکنم؛دلار 23 هزار تومانی برای مسئولی که همین چند روز پیش 231 میلیون تومان به حساباش واریز شده محلی از اعراب ندارد.این موضوع از بیان و ادبیات آقایان نیز مشخص است.از شکم سیری تز و طرح میدهند برای مردم نه از سر نگرانی.
بنده به معجزه «واژه» یقین و اعتقاد دارم.و قلم را دارای حرمت و مقدس میدانم.عاجزانه از مسئولان میخواهم در هر منصب و مقامی هستند حال مردم را ببینند.شاید در عالم روزنامه نگاری «التماس» وجهی نداشته باشد اما ایراد ندارد در این شرایط.این ملت پس چه زمانی باید روی آسایش و آرامش را ببیند؟چه زمانی باید به یک رفاه حداقلی برسند؟چه زمانی بناست دوره شعر وشعار تمام شود وعمل مشاهده شود؟این مردم گناه دارند و در حال خرد شدن زیر بار این گرانی هستند.کمی به مردم رحم کنید.
خلاصه قصه پرغصهای است نازنین.کرونا هم غوز بالای غوز شده است.در حالی که به خود مینازیدیم و میبالیدیم که موفق عمل کردیم و ویروس منحوس را شکست دادهایم و فلان کشور نتوانسته و دسته جمعی فوتیهای خود را دفن میکند اکنون آنها میزان فوتیهای شان صفر و نزدیک به صفر شده و ما هر روز رکورد تازه میزنیم.
آری؛خبر خوب در این ملک کیمیا شده است.دیگر شعر و شعارهای مسئولان هم تهییجکننده نیست که منِ روزنامه نگار از امید بنویسم.خیلیها که روزگاری سرشار از امید وآرزو بودند این روزها سرشار از نا امیدی و غم هستند.این گرانیها مگر چیزی میگذارد باقی بماند؟!خانمان برانداز است.
راستی گفتم خبر خوب.شاید گفته شود خبر خوب یعنی شاخص بورس.لیکن آن هم قصه هولناکی دارد.فقط همین آمار را بدانید میفهمید داستان از چه قرار است: «ایران در دنیا رتبه دوم افزایش شاخص بورس را دارد و رتبه اول در اختیار زیمبابوه و رتبه سوم دردست ونزوئلاست.»
زیمبابوه رکوردار تورم در دنیاست و پس از آن ونزوئلا و پس از ونزوئلا، ایران قرار دارد.توضیح بیشتر پس لازم نیست.مسئولان نیز در خفا نگران این افزایش بیدلیل شاخص بورس هستند و خدا کند ماجرای موسسات مالی به نوع دیگری تکرار نشود.
قبلا گفتم باز هم عرض میکنم؛دلار 23 هزار تومانی برای مسئولی که همین چند روز پیش 231 میلیون تومان به حساباش واریز شده محلی از اعراب ندارد.این موضوع از بیان و ادبیات آقایان نیز مشخص است.از شکم سیری تز و طرح میدهند برای مردم نه از سر نگرانی.
بنده به معجزه «واژه» یقین و اعتقاد دارم.و قلم را دارای حرمت و مقدس میدانم.عاجزانه از مسئولان میخواهم در هر منصب و مقامی هستند حال مردم را ببینند.شاید در عالم روزنامه نگاری «التماس» وجهی نداشته باشد اما ایراد ندارد در این شرایط.این ملت پس چه زمانی باید روی آسایش و آرامش را ببیند؟چه زمانی باید به یک رفاه حداقلی برسند؟چه زمانی بناست دوره شعر وشعار تمام شود وعمل مشاهده شود؟این مردم گناه دارند و در حال خرد شدن زیر بار این گرانی هستند.کمی به مردم رحم کنید.