زاگرس آنقدر عزیز است که جوانان پاکی چون البرز زارعی و محمدجواد مختاری و دیگر عزیزان عاشق طبیعت که دلیرانه برای نجاتش برخاستند، شرافتمندانه در زبانههای سرکش آتش، شعله ور شده و خاکستر شدند. این روزها عکس مادر مختاری را دیدهاید که وقتی متوجه شده تنها پسرش آنگونه سوخته، در سنگینی این مصیبت چگونه گل بر سر و روی مالیده است؟!
برگ درختان سبز در نظر هوشیار، هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار. اما به راستی کدام هشیار؟! حرص و آزمندی، خشم و خشونت، دروغ و چپاول، تمامیت خواهی ما انسان- این «شر» مخلوقات - شتابی گدازان گرفته است.
پیامبر راستی و درستی فرمودهاند: اگر اجل به اندازه کاشت نهالی مهلتتان دهد، بی درنگ آنرا بکارید و باز فرمودهاند «هر کس شاخه درختی را بشکند، گویی بال فرشتهای را شکسته است» به راستی آنکه هزاران درخت و بوته و جانور بی دفاع را اینگونه به آتش میکشد، به چه پادافرهی گرفتار است!
چند سال اخیر با فرا رسیدن فصل گرما، آتش سوزیهای هولناکی به جان زاگرس جنوبی افتاده است که شاید از بدو پیدایش این پوشش انبوه جنگلی و گیاهی در این ناحیه، چنین فاجعههای بزرگ زیست محیطی، بی سابقه باشد.
متاسفانه ناکارآمدی متولیان امر، در استانهای زاگرس نشین، موجب این همه نابودی گونههای جنگلی و جانوری شده است. در کهگیلویه و بویراحمد و فارس که بیشترین پوشش جنگلی را در زاگرس جنوبی دارند، روزی نیست که از هر سو، آتش بیدادی، به جان این زیباترین جلوههای آفرینش نیفتد!
متولیان امر -از صدر تا ذیل- هیچ گونه اقدام پیشگیرانهای برای آتش سوزی کوهها و دامنههای آن ندارند. نمیتوان منتظر ماند تا کوهی آتش بگیرد و تعدادی مأمور منابع طبیعی را به ارتفاعات فرستاد و تا آنها به محل آتش سوزی برسند، پهنهٔ بسیار وسیعی از کوهساران جنگلی سوخته است. درختان تنومند چند صد ساله بلوط و دیگر گونههای زیبای جنگلی زاگرس که ایستاده غرق آتش هستند، چون پهلوانی که در صحنه نبرد، از پشت خنجر خورده باشند، بر خاک فرو می افتند.
در کهگیلویه و بویراحمد و فارس به علت وفور نعمتهای خدادادی منابع طبیعی، استطاعت مالی خوبی وجود دارد تا با اقدامات پیشگیرانه و تجهیزات و پشتیبانی قویتری با آتش سوزی در کوهها رویارو شوند، اما متاسفانه چنین امری محقق نشده است. اگر قرار است در هر آتش سوزی، هزاران گونه زیبای جنگلی در ساعتی نابود شوند، پس بود و نبود سازمان جنگلها و مراتع یکسان است!
رسانههای استانی بالقوه میتوانند با فرهنگ سازی قوی بر تودههای مردمی تأثیر زیادی بر انها گذاشته تا کمتر جفایی بر محیط زیست استان جاری شود.
متاسفانه، رسانه تنگ نظر استانی با قریب به پانصد پرسنل محترم و هزینه میلیاردی (که -شاید -گاهی تعداد پرسنل محترمش از تعداد مخاطبینش بیشتر باشند) نتوانسته بر یک مخاطب بومی تأثیر مثبت گذاشته و فرهنگ سازی صحیح کند تا بوتهای را آتش نزند!
متاسفانه، نگاه ارزشی و بومی و فرهنگی از این رسانه، بسیار بسیار کم دیده شده است. بارها این رسانه استانی بجای تأثیر فرهنگی بر مخاطبین بومی، برنامههای ملال آور، تکراری و بی مایه و مخاطب گریز به روی آنتن فرستاده است!
این رسانه بالقوه میتواند در هنگام آتش سوزی جنگلها و مراتع با تهییج مخاطب بومی در سطح وسیع، آنها را به نجات جنگل فرا بخواند اما متاسفانه سالهاست که چنین نگرش و نگاهی در بین مدیران محترم این شبکه دیده نشده است. جور ناکارآمدی این رسانه را فضاهای مجازی و گروههای اشتراکی این فضا به دوش میکشند.
تخریب جنگلها ی بلوط استان، غافل و ناغافل ادامه دارد:
یکی از کهنترین و تنومندترین درختان بلوط در منطقه بویراحمد در کنار یکی از امامزادگان حومه یاسوج بوده که متاسفانه چندسال پیش بعلت فهم نادرست فردی که خود پیمانکار ساخت و ساز بنای جدید آن بوده بخاطر اینکه احساس نموده درخت بلوط در مسیر شالوده و دیوار امامزاده است، با دستگاه لودر این درخت چند صد ساله کم نظیر را از ریشه در آورده و دور انداخته است. غافل از آنکه مردم این دیار از دیر باز به حرمت این امامزاده، احترام ویژهای برای این درخت بزرگ بلوط قائل بودهاند که نشان آن دهها پارچهٔ سبز و رنگی بوده که بر آن، دخیل بسته بودند و حاضر نمیشدند برگی از این درخت زیبا (که شاید هفتصد سال از عمرش گذشته باشد) را از شاخه جدا کنند و این در حالی است که رهبری نظام، قطع هر درختی را حتی برای ساخت حوزه علمیه منع فرمودهاند.
در هنگام آتش سوزی، جز تعداد بسیار معدودی از دوستداران حقیقی طبیعت و محیط زیست، اکثر مردم این مناطق در کمال بی رحمی و بی تفاوتی نظاره گر آتش بیدادی هستند که همنوعان ما سهواً و عمداً بجان جنگل انداختهاند. زمانی که کوهها در شعلههای سرکش نابود میشوند بی تفاوت از کنار آن میگذریم. حاضر نیستیم به سهم خود، درخت و بوتهای را از کام اژدهای آتش نجات دهیم. بی تفاوت میگذریم... بی تفاوت تر از همیشه. بارها حین آتش سوزی در کوهها و دامنهها، دیده شده که اگر به کسانی گفتی غیرت کن و به کوه بزن تا جنگلی را نجات دهیم، با تمسخر پاسخ دادهاند که به من چه؟!
و این پاسخی هولناک است که از هر زبان، مکرر میشنوی!
نجات جنگل -این جلوه زیبای آفرینش خداوندگار- تنها وظیفه چند مأمور محترم جنگلها و مراتع نیست؛ وظیفه فرد فرد ماست که به یاری آنها بشتابیم. بی تفاوتی ما در برابر آتش سوزی جنگلها، به حقیقت گناهی نابخشودنی است.
از یاد بردهایم که زاگرس سرزمین فناناپذیر، مقدس و پر خیر و برکت آباء و اجداد ما طی صدها و هزاران سال پیش بوده است. از یاد بردهایم که بلوط همه هستی ما تا چهار پنج دهه پیش بوده است. هویت تاریخی و قوم و تباری خود را رندانه پنهان کردهایم.
زمانی که نان گندم نبود، از نان بلوط زنده بودیم. تیرک سقف و ستون کاشانه ما از چوب بلوط بود. اجاق ما از هیزم بلوط گرم و روشن بود. هر ابزار چوبی در زندگی روستایی و عشایری ما بیشتر از چوب بلوط بود. بلوط، نماد سرزمین ما بود. در سایه سار بلوط خستگی از تن رنجور خود، میزدودیم. در طول تاریخ، هر دشمن ویرانگری که پای به این سرزمین بلوط خیز گذاشته است، مغلوب از صحنهٔ نبرد گریخته است.
زاگرس آنقدر عزیز است که جوانان پاکی چون البرز زارعی و محمدجواد مختاری و دیگر عزیزان عاشق طبیعت که دلیرانه برای نجاتش برخاستند، شرافتمندانه در زبانههای سرکش آتش، شعله ور شده و خاکستر شدند. این روزها عکس مادر مختاری را دیدهاید که وقتی متوجه شده تنها پسرش آنگونه سوخته، در سنگینی این مصیبت چگونه گل بر سر و روی مالیده است؟!
زاگرس از شرم بیتفاوتی ما انسانها میسوزد. زاگرس از شرم بی تفاوتی مسئولین نالایق میسوزد. زاگرس از شرم بیداد و ستم ما، هیولاهای انسان نما، میسوزد.
کرونا، تو خود بیا و ما انسان نماها را از پای در آور تا زمین دیگر شاهد نابودی گونههای باقیمانده و زیبا و بی دفاع جنگلی و جانوری نباشد.
از میلیاردها پولی بیت المال که تنها یکی مسئولین بزرگوار اختلاسگر (= غارتگر) به یغما میبرند، میتوان بالگرد و نیروی انسانی و پشتیبانی لازم برای نجات زاگرس فراهم نمود.
وقتی در نبرد سهمگین تحمیلی عراق علیه کشور عزیز ایران، جوانان ما، دلیرانه و سلحشورانه از این خاک دفاع کردند، چرا ما از این خاک و آب دفاع نکنیم؟! چرا ما به نجات زاگرس برنخیزیم؟!
تنها زاگرس است که برای ما باقی خواهد ماند. باید آنرا گرامی بداریم. باید به سرعت و با رعایت کامل شرایط ایمنی و تأمین نیروی توانای کارآمد، هر نوع بلایی را از زاگرس عزیز دور کنیم. نمیتوان منتظر دست مسئولی ماند تا کی از آستین بیرون بیاید.
نجات هر درخت، نجات انسانهاست.