دستمزد رانندگان این خودروها بین یک تا ۵ میلیون تومان بابت هر بار سفر متغیر است. رانندگان شوتی جان برکف اند و پولی که میگیرند خون بهایشان است. آنها باید به هرطریق ممکن و با هر سرعت و شتابی به مقصد برسند. این خودروها در جادهها مانند عقاب حرکت میکنند. شوتی بودن اصطلاحی است که کارکرد هویتی نیز پیدا کرده است.
یحیی راننده شوتی بود. چندین سال از این راه امرار معاش میکرد؛ چند ماهی است قصد ازدواج کرده است. پدر دختر محبوب او شرط کرده که باید این شغل را کنار بگذارد. چند ماهی است این کار را کنار گذاشته و دل در گرو یار دارد و دیگر پا رکاب سفر نیست. پنج سالی در این شغل بود، به آن عادت کرده بود و این شغل برایش مملو از خاطرات تلخ و شیرین بود. چند تا از دوستان اش بر اثر سرعت زیاد و تحت تعقیب بودن دچار سانحه شدند و سرنوشتشان به نقص عضو و مرگ کشید. گاهی چهره آنها جلوی چشمان اش رژه میرود؛ برخی اوقات خیالش او را به جاده مهتابی بندر میبرد.
یحیی میگوید: از بچگی عشق سرعت بود و همیشه دوست داشت در جادهها یکه تازی کند، تمام رویای کودکیاش در رانندگی خلاصه میشد و آخر سر عطای مدرسه را به لقایش بخشید و راننده شد.
اصطلاح «شوتی» برای مردم استانهای جنوب غرب و شرق کشور همچون بوشهر، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، فارس، کرمان و سیستان و بلوچستان آشنا و رعب آور است.
یکی از شیوههای مرسوم حمل ونقل کالای قاچاق در کشور استفاده از خودروهای شوتی است؛ خودروهایی که حامل کالای قاچاق هستند و بیشتر به صورت گروهی (۳ تا ۱۰ خودرو) در نیمههای شب بدون هیچگونه استراحت و توقفی و گاه با ۲۰۰ کیلومتر در ساعت، جادهها را طی کرده تا به مقصد برسند. شوتی واژهای است که مشخص نیست از چه زمان و چگونه وارد ساختار زبانی مردم جنوب کشور شد.
شوتیها یا قاچاقچیان کالا، بار را به جای مسافر در خودرو قرار میدهند و به سالم و سریع رسیدن خود به «مقصد» میاندیشند. آنها با خودروهای شخصی که شاسیشان بالا آمده بار را از بندرهای جنوبی ایران به اصفهان، کرمان، یزد، مشهد، شیراز و تهران حمل میکنند. شاید باورش برای بسیاری دشوار باشد که بخش چشمگیری از اقتصاد کشور بدون گذر از مبادی قانونی و رسمی و در اصطلاح «شوتی» حمل و جا به جا شود.
شبها و جاده های خلوت خط بندر باید دل به جادههای جنوب سپرد و بی هوا در پی آیندهای نامعلوم پدال گاز را فشار داد. کار هر تیم با برنامه ریزی و زمان به پیش میرود. از شهری که حرکت میکنند تا به محل کالاهای قاچاق برای حمل برسند زمان حرف اول را می زند. رانندگان شوتی گروهی از جواناناند که غالباً سنی زیر ۳۵ سال دارند و خودروهای معروف زیر بار پارچه، موبایل، لوازم آرایشی، سیگار، کفش، دارو، لوازم خانگی، پارچه لوازم التحریر از جنسهایی است که توسط شوتیها حمل میشود. برخی اصناف اجناس خود را از همین شوتیها تأمین میکنند؛ اجناسی که قیمت آنها بسیار پایینتر از مبلغی است که باید از راه قانونی وارد شود. به خاطر همین هم پول خیلی خوبی، به شوتیها میدهند.
در بین این رانندگان مرسوم است که یک شوتی سوار وقتی در مبدأ پایش را روی گاز گذاشت، فقط و فقط در مقصد ترمز میکند، این امر بیشتر با دست کاری پلاکهای خودرو و برای شناسایی نشدن صورت میگیرد. دستمزد رانندگان این خودروها بین یک تا ۵ میلیون تومان بابت هر بار سفر متغیر است. رانندگان شوتی جان برکف اند و پولی که میگیرند خون بهایشان است. آنها باید به هرطریق ممکن و با هر سرعت و شتابی به مقصد برسند. این خودروها در جادهها مانند عقاب حرکت میکنند. شوتی بودن اصطلاحی است که کارکرد هویتی نیز پیدا کرده و در شهرهای جنوب کشور به ویژه خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد به عنوان نماد جوانانی «شجاع» و «ماجراجو» تبدیل شده است و خرده فرهنگ خاص خود را به وجود آوردهاند. در این شرایط فرد شوتی دیگر به خود افتخار میکند و حتی اگر کالای قاچاق حمل نکند در مواقع عادی با سرعت بالایی رانندگی میکنند و برخی دیگر از جوانان برای دیده شدن و جلب توجه ادا و اطوار رانندگان شوتی را در میآورند! فنرماشین خود را بالا آورده و تند رانندگی میکنند!
اما همه واقعیت رانندگان شوتی ماجراجویی نیست بلکه دغدغه نان و معاشی است که این روزها بیش از پیش سخت ترشده است. خیلی از این رانندگان دار و ندارشان را فروختهاند و یک دستگاه خودرو از مدلهای پژو، سمند، پارس یا زانتیا خریدهاند. موتور ماشین را تقویت کرده و کمک فنرهای عقب آنها، از حد استاندارد، بالاتر است تا پس از بار زدن محموله، سنگینی بار، شاسی خودرو را از حد مجاز پایین نیاورد. صندلی عقب را هم درآورده تا بار بیشتری در آن جا بگیرد و آن گاه در شب رهسپار جاده میشوند. وقتی به شکل کاروانی و با سرعت سرسام آور بالا برای ثبت نشدن شماره خودروشان توسط دوربینهای سرعت سنج به عمد حاشیه جاده را انتخاب میکنند تا اگر تصویری هم ثبت میشود آن قدر لرزش داشته باشد که شماره خودرو ثبت نشود. هر کاروان شوتی یک یا دو ماشین اسکورت دارد؛ راننده خودروی اسکورت جلوتر از بقیه پاکسازی و ایمن بودن جاده را خبر میدهد.
محمدحسین از رانندگان شوتی میگوید: در این شغل شبانه روز با خطر مرگ مواجه ایم و هیچ خیر و برکتی هم در آن نیست چون هر لحظه ممکن است تصادف کنیم یا توسط پلیس دستگیر شویم که با جرائم سنگینی مواجه میشویم.
او میگوید: «نسبت به چند سال قبل با تجربه تر شدهام اما دست و دلم بیشتر میلرزد و ادامه این کار برایم دشوار شده است. درآمد این شغل خوب است اما در عوض هزینه استهلاک ماشینها بالاست و به هیچکس این شغل را توصیه نمیکنم». او عنوان میکند که «در سالهای اخیر به دلیل بیکاری و نبود شغل روزانه شاهد ورود افرادی جدید هستیم که به دلیل فقدان مهارت لازم در رانندگی مسبب تصادفهای فراوانی در جادهها میشوند».
واقعیت این است که مناطق جنوبی کشور از نقاط حساس و استراتژیک کشور به شمار میروند؛ ناتوانیهای بالقوه در تولید، بیکاری، محدود بودن درآمد و عدم دسترسی به نیازهای اولیه، عمدهترین ویژگی اقتصادی- اجتماعی این مناطق است که زمینه را برای معضلات و نابسامانیهایی چون مهاجرت، قاچاق کالا و غیره در این مناطق فراهم آورده است. پدیدههای اجتماعی کثیر الزاویه اند و امروزه مساله شوتیها به مانند کولبرها از حالت اقتصادی خارج شده و به یک زیست اجتماعی- فرهنگی بدل شده است.
فهم زندگی شوتیها نیازمند زیستن به جای آنها و در دل حادثه قرار گرفتن و از عینک آنها جهان را نگریستن است. راهگشای پدیده رانندگان شوتی در شنیدن و اجرایی کردن خواستههای فهیمانهٔ آنها به واسطه مطالعه کیفی جامع توسط کنشگران سیاسی و اجتماعی محلی به طور مستقیم است؛ نه فهم دورادور مرکزنشینان دور از واقعیت یا حتی نه فهم نمایندگان محترم مرکزنشین.
واقعیت این است که زیست جهان اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی رانندگان در بافت مرزی و در چارچوب اقتصاد غیررسمی مرز فهم میشود و زیست آنها با اقتصاد غیررسمی گره خورده است؛ رانندگی شوتی جزو مشاغل اقتصاد غیررسمی است که ویژگیهای خدماتی، خود اشتغالی، کاربر بودن، کوچک مقیاس بودن، ورود آسان، مالکیت فردی و خانوادگی و... که تمامی شاخصه های اشتغال غیررسمی را به لحاظ اقتصادی داراست. به نظرمی رسد پدیده شوتی رانی را باید بر مبنای جبرساختاری تحلیل کرد.
طبق اصول متعدد قانون اساسی، دولت موظف است امکانات اولیه و فرصتهای اشتغال و توسعه را به طور برابر برای همه ساکنان این مرزوبوم فراهم کند تا بر اثر آن شاهد عدالت فضایی و اجتماعی باشیم. متاسفانه با سیاستها و برنامههای تمرکزگرایانه، مناطق برخوردار و غیربرخوردار در کشور شکل گرفتهاند. استان هایجنوبی به ویژه کهگیلویه بویراحمد، خوزستان بوشهر و ... در سالهای اخیر در زمره مناطق غیربرخوردار و توسعه نیافته کشور بودهاند که با وجود داشتن امکانات خدادادی و نیروی انسانی فعال، از کمترین میزان سرمایه گذاری دولتی در زمینه اشتغال پایدار بهره بردهاند. بدیهی است توسعه نیافتگی و محرومیت، مردم را برای امرار معاش حداقلی خود به سمت پدیدههایی مانند رانندگی شوتی میکشاند.
------------------------
صیاد خردمند
صیاد خردمند دانشجوی دکتری جامعه شناسی
منبع روزنامه: همدلی