البته حضرت آیتالله خامنهای در بیانیهی گام دوم انقلاب تأکید کردند که: «نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دورهی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست.» ۱۳۹۷/۱۱/۲۲
بررسی و تحلیل ابعاد مسئلهی عدالت و عدم دستیابی به نقطهی مطلوب در این زمینه، اقدام به نظرخواهی از کارشناسان، تحلیلگران و فعالین فرهنگی و سیاسی نموده است. پرسیدهایم: به نظر شما این نقص جدی در مسئلهی عدالت اولا ناشی از چه بوده است؟ و ثانیاً اولویتهای کلیدی برای جبران بیعدالتی چیست؟
در گفتار زیر حجتالاسلاموالمسلمین علیرضا پناهیان در پاسخ به سؤال ما بر نقشآفرینی توأمان مردم و نخبگان برای برقراری عدالت تأکید کرده و برخی غفلتها و مصلحتاندیشیهای نادرستِ خواص در موضوع عدالت را تحلیل کردهاند. ایشان تقویت جریان مطالبهگری را اقدامی اساسی در پیشبرد مسئلهی عدالت دانسته و معتقدند جامعهی اسلامی با هدایت رهبر انقلاب در حال بازسازی خود برای عبور از مشکلاتی چون عدم تحققِ مطلوب عدالت است:
نقش مردم و خواص در برقراری عدالت
اینکه در یک جامعه عدالت برقرار بشود وابسته به عوامل مختلفی است، از یک زاویه میشود این عوامل را به دو قسمت تقسیم کرد؛ همان بحثی که در مورد اجتماع بشری هست که تقسیم بین افراد صورت میگیرد یعنی افرادی خواص و نخبگان جامعه هستند و افرادی هم عموم مردم به حساب میآیند که اکثریت مطلق را تشکیل میدهند. این عامهی مردم یا گروه نخبگان از دو جهت برای برقراری عدالت در یک جامعه باید عملکردی داشته باشند و وجودشان بسیار مؤثر است و هر کدام وظایفی به عهده دارند.
نه نخبگان و خواص جامعه میتوانند به تنهایی عدالت را در یک جامعه برقرار کنند و نه عموم مردم به تنهایی قادر به انجام این کار هستند. پیامبران الهی که مبعوث میشوند به رسالت «لیقوم الناس بالقسط» کاری میکنند که هر دو گروه نقش و تکالیف خودشان را انجام بدهند یعنی آنها را سوق میدهند به این سمت، پس مردم در برقراری عدالت نقش دارند و از نخبگان و خواص جامعه هم نقش دارند. البته نخبگان و خواص جامعه کسانی هستند که اکثراً ممکن است در مسند امور باشند یا در معرض تصدی پُستها هستند. احزاب، افراد برجسته ،کسانی که رسانههایی در اختیار دارند، افراد صاحب نفوذ در میان مردم، به ویژه کسانی که به حق صاحب نفوذ هستند، به حق جزء نخبگان و رهبران جامعه و افکار عمومی محسوب میشوند، اینها باید هر کدام نقش خودشان را به خوبی ایفا کنند.
اگر مردم انتظار داشته باشند که صرفاً از بالا یک کسانی مشکلات را حل کنند و عدالت را برقرار کند این شدنی نیست و اگر فقط برقراری قسط و عدل را بر عهدهی مردم قرار بدهیم و نخبگان جامعه در این زمینه احساس وظیفه نکنند طبیعتاً کار به سرانجام نخواهد رسید.
غفلتهای خواص در موضوع عدالت
علت اینکه رهبر انقلاب فرمودند ما موفقیت چندانی در برقراری عدالت نداشتیم به این دلیل هست که هر دو گروه شاید وظایف خودشان را دقیق و درست انجام ندادند؛ نخبگان به صورتی و از آن طرف مردم هم به صورت دیگر.
نخبگان به این صورت که ما در میان سیاسیون، نخبگان و مدیران جامعه در دههی گذشته دیدیم که توجهها به پیشرفت بیشتر از عدالت جلب شد و یا توجه به عواملی که فرعی هستند، حالا بر فرض که آن عوامل، عوامل مؤثری هم باشند. توجه به برجام، توجه به اصلاحِ روابط با دُوَل استکباری و... اینها توجه مردم را به یک جای دیگری جلب کرد و جامعه را برد به سمتی که منتظر باشند تا دیگران با ما رفتارشان را بهتر کنند به زعم بعضیها و حالا مفهوم دشمن را هم این وسط خیلیها حذف کردند. میخواستند دشمنیها را از بین ببرند تا بهبودی در وضع جامعه پدید بیاید در حالی که با برقراری عدالت، نیروها و انرژیهای جامعه آزاد میشود. خب این نگاه، یک نگاهی بود که در میان نخبگان بود و بین مردم رواج پیدا کرد و البته نتیجه هم نگرفت. این نگاه خود به خود موجب شد از توجه و تمرکز بر روی موضوع عدالت فاصله بگیریم.
از طرف دیگر طرحهایی که برای ادارهی اقتصاد و معیشت مردم مدنظر برخی بود، طرحهای مردمی بر اساس اقتصاد مقاومتی نبود. خب وقتی که فعالیت اقتصادی و جهتگیری فعالیتها در این جهت نباشد که بخواهد مردم را فعال کند، طبیعتاً رانت پدید میآید، طبیعتاً فساد زمینهاش زیاد میشود، کمکاریها و بیعرضگیها شدیدتر خواهد شد و شدیدتر خودش را نشان میدهد و دوباره زمینهی بیعدالتی فراهم میشود.
عامل سومی که در نخبگان و خواص جامعه یا سیاسیون و افراد ذینفوذ هر کدام به سهمی موجب این شد که ما به عدالت به نحو مطلوب نرسیم، بعضی از مصلحتاندیشیهایی است که بین نخبگان جامعه بالأخره رواج پیدا میکند. اینها رودروایسی میکنند با یکدیگر، در مقابل یکدیگر کوتاه میآیند و این وسط عدالت قربانی میشود و مردم فراموش میشوند. اگر نخبگان جامعه حُریت خودشان را حفظ کنند و حتی دربارهی رفقای خودشان و نه فقط دربارهی رقبای خودشان، بتوانند با جدیت عدالت را مطالبه کنند، کار عدالت بهتر به سامان خواهد رسید. وقتی که مسامحه میکنند و سختگیری نمیکنند تا آنها هم با اینها سختگیری نکنند، خب بیعدالتی زمینهاش فراهم میشود و کسانی که کار دستشان هست فضا را برای خودشان آماده میبینند که رانتخواری کنند و مشکلات دیگر را پیش بیاورند.
بنده سه عامل تقریبی را در میان خواص و نخبگان جامعه، در میان مسئولین، در میان کسانی که ذی نفوذ هستند برشمردم که تصور میکنم این سه عامل موجب کُندی در برقراری عدالت در جامعه میشود، مثلاً علمای حوزه وقتی نقش خودشان را کامل ایفا کنند نسبت به مسئولیت، سیاسیون نقش خودشان را درست ایفا کنند، یقیناً فضایی در جامعه ایجاد میشود که در آن فضا نمیشود رفتاری در جهت بیعدالتی داشت.
نقش مردم در برقراری عدالت پُررنگ شده است
خب برویم در بخش مردم. مردم در انتخابات در کشور ما مشارکت جدی دارند و تا حد زیادی تأثیر خودشان را میگذارند ولی برای برقراری مردمسالاری دینی کافی نیست که فقط مردم بیایند در انتخابات شرکت کنند. همچنانی که اگر فقط مردم بیایند در تظاهرات شرکت بکنند کافی نیست. ما برای اینکه بهتر ببینیم که نقش مردم در برقراری عدالت چه میتواند باشد خوب است توجه کنیم به این جریان مطالبهگریها که توسط بسیج دانشجویی، نیروهای مردمی و جوانانی که فعال شدندد ایجاد شده است. خب جای اینگونه فعالیتها در میان مردم خالی بود و اینگونه فعالیتها را رهبر انقلاب با بیانیهی گام دوم و قبل از آن با فرمایشی که داشتند دربارهی اینکه بسیج، مظهر مردمسالاری دینی است و بعد از بیانیهی گام دوم در توضیحاتی که به دانشجویان و بسیجیان دادند یا با فرماندهان بسیج که صحبت فرمودند بر این مسأله تأکید کردند و نقش مردم را در برقراری عدالت هدایت فرمودند و پُررنگ شد. این خیلی جایش خالی بود و
یکی از عواملی که باعث میشد ما در عدالت آن پیشرفت لازم را نداشته باشیم این بود که همین حلقههای مردمی و فعال و ساماندهیکننده و تقویتکنندهی مطالبهگری مردم از مسئولین زیاد شکل پیدا نکرده بودند.
الآن عدالتخواهی در جامعهی ما تبدیل به یک ارزش شده و فعالیتهای عدالتجویانه و فعالیتهایی که از ایجاد فساد در هر منطقه و محلهای جلوگیری میکند و میتواند مشکلاتی را که موجب مظالم زیادی میشود حل کند، زیاد شده است. خب وقتی این مطالبهگری، این تشخیص مسألهها، این حل مسألهها، حتی کمک کردن به مسئولین توسط نیروهای مردمی و جوانان، این چیزها وقتی زیاد بشود طبیعتاً جلوی فساد را میگیرد.
هیچ وقت نمیشود عدالت را صرفاً از بالا برای یک جامعه جاری و تضمین کرد و توسعه داد یعنی برای تقویت عدالت در جامعه، باید مردم هم نقش خودشان را ایفا کنند.
مطالبهگریها، نقش مردم را تقویت میکند
بنده تصور میکنم در میان نخبگان و مسئولین جامعه عدالتگرایی و توجه به عدالت بیشتر شده، آنهایی که بیتوجهاند به این موضوع در نزد افکار عمومی، موقعیتشان به شدت تنزل پیدا کرده است، آنهایی که توجه به عدالت دارند خب در نظر مردم خیلی به اصطلاح مورد استقبال قرار گرفتند مثل قوه قصائیه. یعنی مردم آمدند کمک کردند و بعضاً دستگاهها خودشان قیام کردند به عدل و قسط و مورد استقبال قرار گرفت. هر مسئول دولتی هم در این جهت حرکت کند طبیعتاً نامش در تاریخ مثبت باقی خواهد ماند ولی به هر حال فضا، یک فضایی است که در میان نخبگان و خواص جامعه دارد میرود به سمت عدالت، در اواخر دههی پیشرفت و عدالت ما شاهد این وضعیت هستیم.
در میان مردم هم به ویژه جوانانی که فعال شدند در عرصههای مطالبهگری و حل مسأله هر دو در کنار هم، اینها موجب شده است که مردم نقش خودشان را در برقراری عدالت بیشتر ببینند. وقتی این مطالبهگریها توسط مردم در رسانهها دنبال میشود و جوانانی میآیند فعال میشوند برای اینکه محرومیتزُدایی کنند حتی همین فعالیتها که در سیلها و زلزلهها یا در کرونا انجام شد اینها نقش مردم را تقویت میکند و حتی میتواند از ایجاد زمینهی فساد و رانت و بیعدالتی جلوگیری کند. ما باید این نقش را کماکان تقویت کنیم.
شاید روح حاکم بر بیانیهی گام دوم تقویتِ این نقش باشد که با امیدبخشی به مردم و به ویژه جوانها، مردم و آن نیروهای جوانی که حزباللهی و معتقد هستند، فداکارانه برای مردم تلاش کنند. اگر اینها واقعاً به حد مطلوبی از فعالیت خودشان برسند یقیناً عدالت را در جامعه تضمین خواهند کرد.
بیعدالتی در جامعه ما سیستمی نیست
البته بیعدالتی در جامعهی ما سیستمی نیست. همین دانه درشتهایی که گرفته میشوند و محاکمه میشوند معلوم میشود که سیستم برخورد میکند با بیعدالتی و الآن تقریباً معلوم شده است که بیعدالتی و ظلم حتماً جلوگیری خواهد شد و اگر کسی به رانتخواری و انواع بیعدالتیها دست بزند دیر یا زود دستگیر خواهد شد و پای میز محاکمه خواهد آمد. خود این خیلی کمک میکند به فضا، اما خب طبیعتاً دستگاه قضا برای برقراری عدالت کافی نیست. امیدواریم مجلس شورای اسلامی هم نقش خودش را به خوبی ایفا کند. درست است که دچار بیعدالتیها شدیم و این اصلا زیبندهی جامعه اسلامی نیست اما در نهایت معلوم است که جامعه دارد خودش را بازسازی و آماده میکند.
در این شرایط اجتماعی نویی که ما قرار داریم، از حضور فضای مجازی و مشکلاتی مثل کرونا و در شرایطی که بالأخره تحریمهای بیگانگان فشار میآورد، امیدها به دشمنان قطع شده و دشمنان در نهایت ضعف قرار گرفتند و ما در نهایت قدرت برای تأمین امنیت خودمان قرار گرفتیم و با اقتدار میتوانیم حتی برخی از منافع اقتصادی خودمان را دنبال کنیم. همهی این شرایط دست به دست هم داده که ما بیش از بیش به سمت عدالت حرکت کنیم و اینها هیچ کدام بیسابقه نیست.
این نکات مثبتی که فراهم شده دستاوردِ همان پیگیریای است که در نظام ما برای عدالت همیشه بوده، رهبری عزیز انقلاب هم همیشه بالای سر نظام بودند که یک وقت بیعدالتی در جامعه نهادینه نشود و همیشه مشوق عدالتخواهان و عدالتجویان در خواص و عموم مردم بودند و این در حال نتیجه دادن است. ما میبینیم که فرمایشات ایشان روز به روز بیشتر به صورت یک ارزش در جامعه نهادینه میشود و به صورت اموری پذیرفته شده در افکار عمومی جا میافتد و یقیناً جامعهی ما با همهی مشکلاتی که ما در مورد عدالت داشتیم امیدش نسبت به آینده بسیار بالا است، بالاتر از بسیاری از مردم در مغرب زمین که امیدی ندارند و میبینید که چه میکنند.