چرا هنرمندان دست به رفتار نامتعارف میزنند؟
31 ارديبهشت 1399 ساعت 13:11
«آنها برای دیده شدن و وجود داشتن، دست به اعمالی میزنند که نه عرف این گونه رفتار را میپذیرد، نه قوانین جاری در کشور.»
پیام فروتن، طراح و استادیار دانشگاه تهران، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «این روزها در فضای مجازی ویدیوئی از یکی از کارگردانهای تئاتر دست به دست میشود که در آن، ایشان بر بهرهمندی از حق طلاق برای مردان تأکید کردهاند.
«آنها برای دیده شدن و وجود داشتن، دست به اعمالی میزنند که نه عرف این گونه رفتار را میپذیرد، نه قوانین جاری در کشور.»
پیام فروتن، طراح و استادیار دانشگاه تهران، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «این روزها در فضای مجازی ویدیوئی از یکی از کارگردانهای تئاتر دست به دست میشود که در آن، ایشان بر بهرهمندی از حق طلاق برای مردان تأکید کردهاند. هدف این نوشتار پرداختن به موضوع یاد شده نیست؛ بلکه قصد داریم تا درباره موضوعی بنیادیتر و اساسیتر صحبت کنیم: چرا در تمام جهان، هنرمندان، دست به اعمال غیر متعارف میزنند؟
پیر بوردیو، جامعهشناس بزرگ فرانسوی، در کتاب سترگ خود تحت عنوان «تمایز» به نکته ظریفی اشاره میکند. او معتقد است، تمام تلاشهای انسانی در راستای متمایز شدن فرد در میان قشر اجتماعیای که در آن زیست میکند صورت میگیرد. به عبارت دیگر، هر فرد میکوشد تا خود را به نحوی از انحاء در میان افرادی که متعلق به آن گروه اجتماعی است، برجسته و شاخص کند. از سوی دیگر، ادوارد لوسی گلدسمیت، مؤلف و نظریهپرداز هنر، بر این باور است که هنرمندان همواره سعی میکنند تا خود را در جمع گروه اجتماعیای که از آن برخاستهاند – که غالباً از طبقه متوسط تحصیلکرده هستند – برجسته و متمایز کنند. به عنوان مثال، اگر برای چنین گروه اجتماعی، مسائل اخلاقی و دینی یک خط قرمز به شمار آید، آنها مبادرت به شکستن چنین حریمهایی میکنند. یا اگر برای گروه مزبور، مسائل جنسی تابوی اخلاقی محسوب شود، آنها دست به شکستن مرزهای این حوزه میزنند. نمونههای بسیاری از این دست را میتوان در هنر قرن بیستم جستوجو کرد و به نظاره نشست.
با این مقدمه بازمیگردیم به رفتارهای نامتعارف هنرمندان ایرانی. بیتردید یک سوی این ماجرا به بحث تمایز و متفاوت بودن در میان طبقه (قشر) اجتماعی برمیگردد. اما رویه دوم، منحصراً به بافت اجتماعی و فرهنگی ما اختصاص دارد. بدون بیتردید بسیاری از افرادی که وارد عرصه تئاتر و سینمای حرفهای ما میشوند، فاقد صلاحیتهای لازم هستند. آنها بدون هیچگونه سرمایه اولیه فرهنگی، تحصیلی و اجتماعی – از منظر بوردیو – وارد این حوزه شده و بهواسطه بسیاری عوامل همچون رانت، مسائل حاشیهای، فضاهای مجازی، انواع و اقسام مراسم فرش قرمز، پروپاگانداهای رسانهای و... یک شبه ره صد ساله را میپیمایند و به شهرتی عجیب دست مییابند. شهرتی که همچون آفت عمل کرده و آنها را به پرتگاه عرفی و حتی اخلاقی میکشاند. آنها برای دیده شدن و وجود داشتن، دست به اعمالی میزنند که نه عرف این گونه رفتار را میپذیرد، نه قوانین جاری در کشور. بدینترتیب بسیاری از این هنرمندان، علاوه بر کسب تمایز بوردیویی، به شکلی کاملاً سطحی و بیمایه، تبدیل به اپوزیسیون سیاسی نیز میشوند. در همین راستا با یک تیر چندین نشان زده و در میان برخی اقشار، از اعتبار ظاهراً اجتماعی و سیاسی نیز برخوردار میشوند. باز هم میتوان به نمونههایی مشابه در سینما و تئاتر ایران اشاره کرد.
اما در این میان راهحل چیست؟ بیتردید یکی از مروجان چنین رویکردی دستگاه قضایی و انتظامی کشور است. اگر این دستگاه، اهمیتی به اینگونه افراد ندهد و آنها را نادیده بگیرد، این طیف از ظاهراً هنرمندان، نه دیده خواهند شد و نه به اهداف تبلیغاتی و اقتصادی خود خواهند رسید. اما برخورد قضایی با آنها، منجر به دیده شدن هر چه بیشتر این دست هنرمندان و شهرت افزوده آنها در داخل و خارج از مرزهای ایران میشود. کسانی که نه ارزش دیده شدن دارند و نه از زمینه فرهنگی و اجتماعی لازم برخوردارند.»
کد مطلب: 421069