یادداشت|
از سیاستزدگی تا خردورزی/ ضرورت زدودن نگاه سطحی از سیاست
دکتر سید علیسینا رخشندهمند
6 آبان 1398 ساعت 1:42
«سیاستزدگی» باعث میشود، خطوط و مرزهای مسائل اجتماعی و سیاسی از هم تفکیک نگردند و منجر بهنوعی از بیاعتمادی شدید، میان مردم از یکسوی و میان مردم و حکومت از سوی دیگر گردد.
«سیاست» بخش انفکاکناپذیر از زندگی افراد است و جدای از نگرش و روشهای فرد و جامعه نیست. اتفاقاً آنهایی که میگویند جامعه باید سیاسی باشد، حرف ناروایی نمیزنند، اما این عمومیت یافتن یا اهمیت داشتن موضوع سیاست، هرگز به مفهوم بیقاعدگی آن نیست، بلکه باید میان دو مفهوم و تلقی از «سیاست» و «سیاستزدگی» تفاوت و تمایز قائل شد.
سیاست به مفهوم خاص کلمه با ادارهی کشور و نظام سیاسی ارتباط پیدا میکند. در اینجا، سیاست بهصورت تخصصی و بهوسیله کسانی که دانش و مهارت لازم در آن زمینه دارند پیش برده میشود. اینجا سیاست به مفهوم کلان و گسترده آن، از پشتوانه، انگیزه و درک بالای اجتماعی برخوردار است؛ یعنی همهی مردم نسبت به سرنوشت مشترکشان احساس مسئولیت میکنند و خود را ملزم به رعایت نکات مورد ضرورت آن میدانند؛ اما این توجه هرگز بهافراط کشانیده نمیشود و همهی حوزهها از عینک سیاست نگریسته نمیشود و در پی هر ماجرای ساده و معمولی، رد پای سیاست را جستوجو نمیکنند؛ یعنی میان موضوعات مختلف کشور، فاصلهها و تمایزات در نظر گرفته میشود. از همین روی نیز، از حساسیتهای بیمورد و تداخل امور در یکدیگر پرهیز میشود و میان دولتمردان و جامعه نوعی اعتماد وجود دارد و این اعتماد در فضای کاملاً شفاف به وجود آمده است. برنامهها و عملکردهای حکومت در عرصههای مختلف، از آفت سیاست گرایی و یا سیاست زدگی مصون است و اگر طرحی از سوی وزارتخانهای پیشنهاد میشود، این طرح فقط از نگاه تخصصی، مورد ارزیابی قرار میگیرد، جناحبندیها و تضاد منافع گروههای کوچک و یا افراد بر منافع کلان ملی سایه نمیافکند.
«سیاستزدگی» باعث میشود، خطوط و مرزهای مسائل اجتماعی و سیاسی از هم تفکیک نگردند و منجر بهنوعی از بیاعتمادی شدید، میان مردم از یکسوی و میان مردم و حکومت از سوی دیگر گردد. به همین خاطر، هر اتفاقی میافتد، اذهان مردم عادی و معمولی هم به دنبال دلایل سیاسی آن میگردند. حتی در تخیلات خود، دلایل مؤید و شواهد مؤکدی هم برای سیاسی بودن آن مییابند. آنگونه که هر کس آن میزان باهوشتر بنماید که توان وصل کردن و ربط دادن هر موضوع بیربطی به سیاست را داشته باشد!
اگر منبع آب روستایی سوراخ میشود، آن را حاصل اختلاف دو جناح سیاسی میدانند! حتی برای اتفاقات فیزیکی و طبیعی هم ذرهبین برداشته و قدرت تخیل خود را چنان به کار میگیرد تا ریشه و منشأ سیاسی در آن بیاید! و هزاران مسئله ریزودرشت دیگر...
واقعاً کیست که به این پرسش مهم و اساسی، پاسخ دهد که چرا چنین «آفتی» به جان مردم افتاده است؟! مگر ما را چه شده است؟! مگر در این سرزمین عرصهای دیگر برای فکر کردن و اندیشیدن نیست؟! چرا ما در بیشتر مواقع، نیمهی خالی لیوان را میبینیم؟! اصولاً چرا منفی نگر شدهایم؟!
زاغ که او را همه تن شد سیاه
دیده سپید است در او کن نگاه
در همهچیزی هنر و عیب هست
عیب مبین تا هنر آری به دست
آیا این رفتار، «بیمارگونه» و بهنوعی «خرد گریزی» نیست؟!
«سیاستزدگی»، راه را بر سالم دیدن و ارزیابی درست و بخردانه تحلیل کردن همه وقایع میبندد، ازاینروی نهتنها دولت، بلکه عالمان و دلسوزان جامعه، باید عزمی راسخ به پا دارند و راهی بیابند که بهتدریج، این بیماری را که در همهی بافتها رسوخ کرده است، علاج کنند و علائم و عوارض آن را بهتدریج از جامعه بزدایند.
=====================
دکتر سید علیسینا رخشندهمند
عضو بنیاد ملی نخبگان ایران
مدرس دانشگاههای تهران
کد مطلب: 414268