یادداشت|
وعدهی اهل کرم گنج روان؛ مردی از جنس عمل
17 مهر 1398 ساعت 8:44
امروزه وعدههای مهندس عدلهاشمیپور یکی پس از دیگری محقق میشود و با زیرساختها و روساختهای کارهای عامالمنفعه، رگهها و بارقههای امید در کهگیلویهی بزرگ که کوچههای باریک، روایت رنجهای اوست، رونق گرفته است.
مطلب ارسالی؛ زمین سرد است، اما آتش مهر قلبهای مؤمن نهتنها کلبههای خویش که کلبهی همسایگان را نیز برقرار و برافروخته نگاه خواهند داشت.
آری، سیاره خاکی ما بر مدار وحدت دلهای عاشق میگردد؛
دلهای زنده به عشق انسانیت.
نوش داروهای مهندس هاشمیپور برای مداوای درد مردم زجرکشیده و مظلوم کهگیلویه بزرگ، کارگر شده است و همانند حجامتگری با حجامتهای خود، خونِ غلظت گرفتهی آنان را که حاصل محرومیت و رنجهاست رقیق نموده است و مانع گسسته شدن رشتهی باریک امیدواری شد که سالهاست بر اثر هیاهوی بعضیها بهغایت گسستنی شده است.
همانهایی که:
درد مـا بــهــتـر نــشــد از دوز داروهـــایشـان
مُـــردهایــم از وعدههای نوشداروهایشان.
رشـتــــه تســبـیـحمـان از ناامـیـدیها گُسست
بس که حسرت خوردهایـم از این هیاهوهایشان!!!!!
و غافل از اینکه:
ما کبــوترهــای وصـلـیـم عاقبت یک روز صبح
مـــیپـریـم از حـیــلهها و بــنـدِ تابوهایـــشان.
امروزه وعدههای مهندس عدلهاشمیپور یکی پس از دیگری محقق میشود و با زیرساختها و روساختهای کارهای عامالمنفعه، رگهها و بارقههای امید در کهگیلویهی بزرگ که کوچههای باریک، روایت رنجهای اوست، رونق گرفته است.
او با عملکرد خوب خود، روزهای سرد را با خورشیدِ امید، چراغان کرده است و بذر امید در دل مردمی خسته از محرومیتها کاشته است.
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد.
کسی که توانسته است با عملکرد خود، غمناکی دلها را، با تبسّم لبها عوض کند.
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج
وین جهد میکند که بگیرد غریق را
کد مطلب: 413710