دلایل کمتراوشی اندیشه در عرصه تحولات سیاسی مورد بحث و بررسی قرار گرفت
سکون آزار دهنده
24 دی 1397 ساعت 20:20
به اندازه کافی در این رابطه آسیبشناسی شده است باید یک وفاق نسبی انجام صورت گیرد. قضیه دیگر با دیوانسالاری حل نمیشود. باید قضیه را تکنوکلاسیک دید و این تفهیمها به نسخههای مختلف تبدیل و توزیع شود. این راهکارها باید عملیاتی شوند. مسئله اینجا است که ما هنوز نتوانستهایم به یک اجماع نسبی درباره اینکه چه میتوانیم بکنیم، برسیم.
مدت زیادی است که کارشناسان و تئوریسینهای عرصههای مختلف در جامعه نگرانی خود را در مورد سکون و بیانگیزگی در عرصه سیاسی و اجتماعی جامعه ابراز کردهاند. سخنرانی میشود، نشست برگزار شده و رسانهها هم هر کدام به نوبه خود با تئوریسنها گفتوگو کردهاند. در واقع کنشگری سیاسی در جامعه امروز ما دچار نوعی انفعال شده است اما فقط ابزار نگرانی میشود. ما با نوعی کم تراوشی اندیشه در عرصه تحولات بهخصوص سیاسی روبهرو هستیم. این آسیبشناسی چه زمانی قرار است عملیاتی شود. راهکارهای روشنفکران چه زمانی قرار است بهکار گرفته شود؟ و این نسخههای مختلف که پیچیده میشود آیا زمان نتیجهدهی آنها نیامده است؟ اصلا این حالت انفعالی و بیتفاوتی که گفته میشود در جامعه وجود دارد؟
غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه معتقد است ما هنوز نتوانستهایم به یک اجماع نسبی درباره اینکه چه میتوانیم بکنیم، برسیم و مشکل ما در واقع اینجا است که راهکارها عملیاتی نمیشوند. این استاد دانشگاه در گفتوگو با «ابتکار» گفت: درباره اندیشه سیاسی، تولید مفهوم و ارائه راهکار، در عرصه کنشگری ایران، آنچه که ملموس است این است که ما با نوعی سکون، حرکت خیلی سطحی و کند روبهرو هستیم. جناحهای سیاسی، احزاب، روشنفکران و حتی براندازان همه اینها دچار نوعی سکون و رکود شدهاند. علت آن این است که شرایط پیچیده شده است و عوامل بسیار زیادی در این رابطه دخیل هستند. در فهم تحولات زیرین جامعه و نیز فهم جامعه سیاسی، هنوز ما نمیتوانیم یک تصویر روشن از جامعه ارائه دهیم. ما همچنان در ارائه تحولات فکری، نقش دولت، آینده آن و اینکه چه جریان فکری در آینده نقش اصلی را ایفا خواهد کرد، هنوز درماندهایم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: نتیجه همه این موارد که بیان کردم این شد که ما یا داریم حرفهای گذشته را تکرار میکنیم و یا اگر هم حرف جدیدی زده میشود همان صحبتهای گذشته است البته با ادبیات جدید. به هرحال این را میشود به وضوح دید که ما با نوعی کمتراوشی اندیشه در عرصه تحولات بهخصوص عرصه سیاسی روبهرو هستیم. در عرصه تحولات اجتماعی حرفهای جدیدتری وجود دارد چون متکی به آمارها است. اما به نظر میرسد در عرصه سیاسی که ما آن کالبد تفکیکهای گذشته را حفظ کردیم در حالی که جامعه ما از بخشی از آن کالبدها یا عبور کردهاند یا آنها دیگر نیازهای جامعه کنونی را پاسخگو نیستند. وی افزود: جریانات فعال سیاسی حتما باید ابتدا یک تفهیم جدیدی از شرایط کنونی جامعه از جمله تغییر ذائقهها، دگرگونیهایی که در متن جدید ایجاد شده و نیز تفاوتهای نسلی ارائه دهند. باید تحولاتی که در عرصه جهانی بهخصوص در مسائل سیاسی رخ داده است، مورد توجه قرار گیرد و یک بازبینی عمیق صورت بگیرد. درواقع این گفتمانهای بسیار کوچکی که بعضا به شکل خیلی مختصر مطرح میشود، باید در یک گفتوگوی جدی و توفان فکری و بهدنبال آن در عرصههای جدیتر تبادل و تعارض افکار مورد بررسی قرار گیرد تا به گشودگی بیشتر در عرصه اندیشه و کنش سیاسی بینجامد. ظریفیان با بیان اینکه شعارهای کلان جامعه خیلی تغییر بنیادینی نکردهاند، خاطرنشان کرد: جامعه ما از مشروطه به بعد همواره به دنبال پیشرفت و توزیع عادلانه قدرت و ثروت بوده است. همواره نقش و جایگاه دین و اخلاق برای آن مهم بوده است. ولی اینکه چه نوع مناسبتهایی را با این تحولات 120 ساله طی کردیم و در حال حاضر کجای این تحولات قرار داریم و کدام یک از این مقولهها سپهرش در جامعه ما سایه افکنده و اولویت بیشتری دارد، جای بحث دارد و باید مورد توجه قرار گیرد. با توجه به تحولاتی که در عرصه محاسبات جهانی رخ داده است، کدام یک از این ادبیاتها میتواند مورد پردازش بیشتری قرار بگیرد و مورد نیاز جامعه امروز ما است. ما باید در همین زمینه گفتوگو کنیم. اگر این کار صورت نگیرد همچنان مفاهیم قدیمی را با ادبیات جدید مطرح میکنیم که این پاسخگوی جامعه امروز ما نیست.
باید عرصه برای روشنفکران ایجاد شود
این استاد دانشگاه با بیان اینکه آیا تحولات صرفا مکانیزمی است یا نه این یک دیالوگ است، مثلا اگر احزاب فعال شوند بهتبع آن روشنفکران فعال میشود و یا اگر روشنفکران فعال شوند در جامعه تحول ایجاد میشود، گفت: من پاسخی برای آن ندارم. به هرحال یک گفتمان متکی بر یکسری نیازها و ضرورتها است که ابتدا باید عرصه و فضای آن ایجاد شود و بعد در آنجا روشنفکران به صورت دیالکتیکی نقش خود را ایفا میکنند. در چنین صورتی هم جامعه نقش خودش را ایفا میکند و هم روشنفکر. به نظر میرسد با این بحثهایی که اول مرغ بوده یا تخممرغ نمیشود پاسخی گرفت. در تحولات معمولا ابتدا بستر نیازها فراهم میشود که آن بستر، ظرفیتهایی را ایجاد میکند که گاهی اوقات میبینیم احزاب نقش پیشتاز بر عهده میگیرند و گاهی اوقات روشنفکران و جامعه این نقش را بر عهده میگیرند. یعنی آن نیاز را تئوریزه میکنند و آن را مجددا به جامعه برمیگرانند. درواقع یک نوع ارتباط اورگانیک باید ایجاد شود وگرنه اینکه روشنفکران منتظر احزاب باشند و احزاب نیز منتظر باشند از سوی روشنفکران حرکتی صورت بگیرد دردی از جامعه دوا نمیشود.
ما در یک مرحله تامل قرار داریم
ظریفیان در ادامه خاطرنشان کرد: ما در یک مرحله تامل قرار داریم که این تامل باید به یک احساس نیاز تبدیل شود. به نظر من جامعه ما با توجه به فراز و فرودهایی که داشته است در مرز یک تامل است تا ببیند کجا ایستاده بعد اگر آن نیاز به شرایط خاص خودش رسید از یک جایی سر باز میکند. برای مثال احزاب، روشنفکران و افکار عمومی عرصهای از نیاز خود را بروز و ظهور میدهند سپس آن به یک همهمه و یک مسئله جدی تبدیل میشود. باید دلایل ایجاد چنین وضعیتی بررسی شود تا جلوی این رفتارهای هیجانی گرفته شود. علمای عرصه سیاست و جامعهشناسان باید به ما بگویند که در چه زمانی، چه ایدهای متولد میشود و در چه زمینهای و توسط چه کسانی مطرح میشود و چگونه آن ایده مورد اقبال بقیه قرار میگیرد.
نیازها با شالودهشکنی حل نمیشوند
وی در پایان در پاسخ به این سوال که برخی این نگرانی را دارند که ممکن است این حالت سکون و بیرمقی و بهگونهای حس ناامیدی مانند یک دمل چرکین در زمانی سر باز کند و احساس نیازی که خوب پاسخ داده نشده است به صورت رفتارهای هیجانی در جامعه ظهور کند، چگونه باید از آن جلوگیری کرد و راهکار شما در این رابطه چیست؟ گفت: این سخن کاملا درست است. زمانی که میگوییم باید مورد توجه قرار گیرد، ضمیر ما کجاست؟ چه کسی مخاطب ما است؟ مخاطب ما میتواند همه باشند. وقتی یک موجود زنده مانند جامعه دچار آسیب و بیماری از این نوع میشود هر اتفاقی برای آن محتمل است. صرفا با پیام مشکل برطرف نمیشود. در جامعه ما به اندازه کافی پیام تولید شده است و نیازها با شالودهشکنی حل نمیشوند و صرفا منفیخوانی پاسخ داده نمیشود. اینها هیچکدام راهکاری که جوابگوی نیازها باشند نیست بلکه باید در راهکارهای مدنی که بخشی از آنها توسط سازمانهای مردمنهاد، بخشی توسط احزاب، بخشی نیز توسط دولت و حاکمیت و بخشی از آن هم توسط نخبگان و روشنفکران باید صورت گیرد. جامعه ما به دنبال حرکتهای رادیکال نیست، بهدنبال راهکارهای مسالمتآمیز است.
به اندازه کافی در این رابطه آسیبشناسی شده است باید یک وفاق نسبی انجام صورت گیرد. قضیه دیگر با دیوانسالاری حل نمیشود. باید قضیه را تکنوکلاسیک دید و این تفهیمها به نسخههای مختلف تبدیل و توزیع شود. این راهکارها باید عملیاتی شوند. مسئله اینجا است که ما هنوز نتوانستهایم به یک اجماع نسبی درباره اینکه چه میتوانیم بکنیم، برسیم.
کد مطلب: 406429