نقدی بر برنامه روز دانشجو در دانشگاهها:
دانشگاه دیگر دانشگاه نیست
22 آذر 1397 ساعت 2:23
زمانی از سیاست صحبت میکنیم دو معنا به ذهن متبادر میشود، 1: زیست سیاسی 2: افعال سیاست مداران در زیست سیاسی بنا بر این است به تعمیق دموکراسی و فعالیتهای مدنی بپردازد و دانشگاه از جمله مکانهایی ست که زیست سیاسی و آرمان خواهی و فریادهای برابری جویانه همواره در جریان بوده است. اما معنای متداول سیاست در دانشگاهها امروز فعل سیاسی کنشگران و فعالین سیاسی است که بهصورت نمادین به اعلام موضع میپردازند و دانشجویان بهعنوان مخاطبی منفعل و پذیرا، احساساتی به پیاده نظام آنها بدل شدهاند.
جنبش دانشجویی سالها پیش، در می 1968 در فرانسه برای اولین بار در جوامع بشری پا به عرصه سیاسی و اجتماعی گذاشت. دانشگاهی در حومه پاریس و در منطقهای کارگری نشین، حرکت دانشجویان در اعتراض به قوانین سخت و دست و پاگیرانه دانشگاه برای تفکیک جنسیتی تبدیل به جنبشی شد که در عرض یک ماه، حکومت دوگل را تا آستانه سقوط پیش برد. جنبشی که پیام آن زیر سوال بردن پایههای فکری سلسله مراتبی و اقتدارگرای حاکم در همه ابعاد آن از تبعیض جنسیتی گرفته تا رابطه بین نسلها، معلمان و شاگردان، سرمایه داران و کارگران، دولتمردان و شهروندان و... را شامل میشد. در این برحه از زمان بسیاری بر این پی بردند که نیروی جدید در عرصه جامعه نشو و نما یافته که نه تنها آشتی ناپذیر بلکه به مناسبات طبقاتی پیشین وابستگی و پیوندی ندارد. اینگونه بود این موج تحرکات دانشجویی به سایر جوامع اشاعه یافت.
جنبش 16 آذر در ایران نیز بهعنوان روز دانشجو شناخته میشود، جنبشی اعتراضی که در واکنش از سرگیری روابط ایران و بریتانیا (که در زمان نخست وزیری دکترمصدق قطع شده بود) و حضور نیکسون به ایران پایه گذاری شد. دانشجویان در این روز قصد داشتند نفرت و انزجار خود را از این عمل نشان دهند که با سرکوبی نیروهای حکومتی مواجه شدند.
اراده و میل دانشجویی در این دو جنبش اراده و میل به تغییر میباشد. دانشجو در این گفتمان کنشگر، عامل و در پی فعل مناسب 8 است.
اما روایت این روزها حکایت از برگزاری متینگ های سیاسی با محوریت سخنرانیها و مناظرههای تحت عنواین مختلف میباشیم که نه تنها ارتباطی با زیست سیاسی و اجتماعی دانشجویی ندارد بلکه با مباحث مطرح شده منجر تهی شدن و خالی نمودن محتوای روز دانشجو شده است در روز دانشجو حاشیه و متن جای خود را عوض کرده است و دانشجو نه تنها کنشگر نیست و نشانی از فعل سیاسی و اجتماعی ندارد بلکه بازتولید کننده خرده روایتها و مناسبات خارج از دانشگاست.
در حالی که در سطح ملی فعالین دانشجویی با پویشهای بر سر مسایلی همچون محیط زیست، تجاری شدن دانشگاهها، پولی شدن علم و حقوق شهروندی درگیرند دانشگاهها و فعالین سیاسی دانشگاههای استان همچنان درگیر مناقشه بی پایان و تهوع آور اصول گرایی و اصلاح طلبی هستند. در دانشگاهها محور اصلی فعالیت دانشجویی باید بر محور گفتمانهای حاکم بر جامعه باشد (نابرابری، فقر، محرومیت گستردهف حاشیه نشینی، فساد) همه میتوانند سوژه مناسبی برای نسبت یافتن روز دانشجو با جریانهای حاکم بر جامعه باشد اما فعالیتهای دانشجویی در استان بی ارتباط به این تغییر و تحولات همچنان چرخه خود را بر محور دعواهای عموماً سیاسی تقلیل یافته میچرخاند. مباحث مطرح شده در این جلسات حاشیههای از سیاست میباشند که عموماً در سطح انتخابات و موضوعاتی حزبی باقی میماند. و از پرداختن به سیاست از نوع تغییر خواهی و تحول طلبی ناتوانند و هر طیف با نوعی محافظه کاری سعی در راضی نگه داشتن هواداران خود را دارد.
مسولین فرهنگی دانشگاه نیز در این فضا خشنود از برگزاری نشستهای سیاسی و مسرور از به به وجود آمدن چنین فضایی در دانشگاها نیز به خود میبالند و آنها نیز به دنباله چنین موجی از تحرکات نقشی منفعل و پذیرا را عمل میکنند تا چنین سناریوی به نگارش درآید و دانشگاه به محفلی برای دیده شدن عدهای فراهم آید.
زمانی از سیاست صحبت میکنیم دو معنا به ذهن متبادر میشود، 1: زیست سیاسی 2: افعال سیاست مداران در زیست سیاسی بنا بر این است به تعمیق دموکراسی و فعالیتهای مدنی بپردازد و دانشگاه از جمله مکانهایی ست که زیست سیاسی و آرمان خواهی و فریادهای برابری جویانه همواره در جریان بوده است. اما معنای متداول سیاست در دانشگاهها امروز فعل سیاسی کنشگران و فعالین سیاسی است که بهصورت نمادین به اعلام موضع میپردازند و دانشجویان بهعنوان مخاطبی منفعل و پذیرا، احساساتی به پیاده نظام آنها بدل شدهاند.
--------------------------------
صیاد خردمند
فعال فرهنگی دانشجویی
کد مطلب: 405330