نیکبخت؛ کارنامه مدیری از تبار عشایر گیلویه
کوچندهای از دیشموک تا هگمتانه
26 آبان 1397 ساعت 10:35
نيكبخت استاندار 69 ساله همدان پس از 40 سال كار اداري و اجرايي در سالهاي پس از انقلاب، با قانون مصوب مجلس، كاخ سبز استانداري را در بيستوششمين روز از آبانماه 97 ترك ميكند و به چهاردهمين استاندار ميسپارد. او كه زاده منطقه بهمئي (بخش ديشموك) از گيلويه در استان كهگيلويهوبويراحمد است، در خانوادهاي كوچرو كه نيايشان را به بهمن و لُر بزرگ منتسب ميدانند، پرورش يافته است.
سرسختي، سماجت و حتي صبوري و دم برنياوردن او در برابر بسياري ناملايمات سياسي بويژه در شهر و استان همدان، نشان ميدهد كه در رگ و خونش مقاومت عشاير و كنار آمدن با راهبندها ريشه دوانده است.
1) او اما در استان همدان كه اوج سياستورزي و مديريت اجرايي اوست و در عصر اعتدال بالاترين پست اداري خويش را به دست آورد و در دورهاي 5 ساله در محاصره محافظهكاران سنتي با متانت و سياست، استان را مديريت كرد.
در نقد و بررسي كانامه اجرايي و سياسي او از هر دو جناح سياسي مخالفان سرسخت و حتي تابلوداري دارد. او كه خود را مرد عرصه اقتصاد و صنعت و توسعه ميداند و تمام تجاربِ قبل از استانداريش هم مؤيد اين معناست، چه در دوره احمدينژاديها و چه در قامت استاندار، همواره نامش با راهاندازي صنايع، وامهاي بانكي، گرهگشايي از مشكلات كارآفرينان، مذاكره با سرمايهداران و ايجاد زيرساختهاي توسعه عجين بوده است.
منتقدان او، چه آن زمان كه وكيل مدافع دولت احمدينژاد در راستيآزمايي براي اشتغال بود و چه در دوره 5 ساله حكومتش بر همدان، او را بارها به آمارهاي ناهماهنگ و اغراقآميز متهم كردهاند.
نيكبخت، اما سرسختتر از آن بود كه زير بار برود و در هر زمان مهرههايي در آستين داشت كه در بازي شطرنج سياست و مديريت آن را رو ميكرد.
2) او هم براي اصلاحطلبان دلبري ميكرد و هم دلسِتاني از اعتداليوني كه سكان اصلي سياست و اجرايي را در دست داشتند.
با بليط اصلاحطلبان استاندار شد، ولي به قول احزاب سياسي اين طيف در همدان، با آنها راه نيامد و راه خودش را رفت. اما شايد اصلاحطلبان نميتوانستند بپذيرند كه سُمبه اصولگرايان و منتقدان متنفذ در شهر همدان به قدري پر زور بود كه مجبورش كرده بودند مشاوراني در بغل دست خود از طيف تندروترينشان را، تحمل كند.
جنجالهاي سياسي بيمورد و آكران ديسمان شدهاي كه همان اول كار برايش درست كردند و به اصطلاح گربه را دم حجله كشتند، استاندار اعتدالي را به حزم و احتياط افراطي كشاند. معاون اقتصاديش كه بيشتر دوست داشت در زمين سياسي كار كند، مجبور به سكوت شد. از طرفي معاون سياسي نجيب و بيحاشيهاي كه پشتوانه جهادي ـ ديني قوي داشت، برگزيد ولي او را نيز در چهارراههاي اثرگذار محدود و دست به عصا كرد. جوري كه برخي سياسيون شايعه كردند كه از بيم بالا گرفتن قدرت سياسي او، مجبور شده است در دولت دوم روحاني، جاي ديگري برايش دستوپا كند و به استاني ديگر بفرستد.
3) او با قريب دو دهه سابقه اجرايي در همدان، از زيروبم سياست و پنهانكاري محافظهكارانه مسئولان و متنفذان آن آگاه بود. هرچند خودش نيز «بازي سياست همداني» را پذيرفته و به بازيگر بزرگ آن تبديل شده بود، اما دوست نداشت در عرصه اقتصاد و توليد ثروت، محافظهكاري در مديريت استان حرف اول را بزند.
تشرهاي گاه و بيگاه او و گلايههايي از سر اندوه كه در جمع مديرانش ابراز ميكرد، از عمق وجود بود و نميخواست محافظهكاري اجرايي راه توسعه استان را ببندند و از ترس بخشنامههاي جورواجور و ديوان محاسبات و بازرسي و... كارهاي اجرايي قفل شود و يا با كارشكني كارمندی جزء، كار يك روزه تسهيلات بانكي و اداري به چندين هفته و ماه و سال بكشد.
4) نيكبخت اما با همه انتقاداتي كه برخي بر او وارد ميكنند و او را در حوزه سياست، بياطلاع تصور ميكنند؛ در شهري مثل همدان دستوپا بسته بود و در منطقهاي كه ايدههاي سختگيرانه سياسي از آن به سایر نقاط کشورصادر ميشود، چگونه ميتوانست بيمزاحمت عوامل پيدا و پنهان، هم پا در ركاب توسعه و تجارت و صنعت باشد و هم بازيگر دو آتشه اصلاحطلبي و حزبگرايي. نه كارنامهاش به اين خواسته منتقدان ميخورد و نه خودش ميخواست و يا ميتوانست بهتر از اين ظهور و بروز پيدا كند.
او هرچند در برخي شهرها مثل نهاوند كه با بركناري فرماندار محبوبش، هنوز مخالفان آشكاري دارد، اما در ملاير و يا شمال استان، مديران خود را بيحاشيهتر برگزيده است.
داستان غار عليصدر و مخالفت نماينده آن منطقه، حكايتهاي پشت پردهاي دارد كه در اين مقال نميگنجد؛ اما با اين حال هرچند دست استانداري به ظاهر از مديريت مستقيم شركت عليصدر كوتاه شده و شفافيت اقتصادي بيشتر قابل انتظار است؛ اما در مديريت اصلي و كلان آن بينظر و اراده و نظارت استاندار، كارهاي اساسي پيشرفت نخواهد داشت. نمونه بارز آن ميزباني چهلمين اجلاس جهاني گردشگري بود كه جز با مساعدت و فرماندهي كل و جزء استانداري و البته مديريت ريسكپذير مدير اين شركت به ثمر نميرسيد.
5) محمدناصر نيكبخت، اما از حوزه فرهنگ نيز غافل نبود. انصاف ايجاب ميكند كه گفته شود، نقش پشتيباني او در پيشبرد امور فرهنگي استان و بويژه آنجا كه عرصه ملي و بينالمللي است، نمايان و اثرگذار بوده است.
هرچند او از جنس فرهنگ نبود ولي همدلي و همراهي او صميمانه بود و دوست داشت در چشم و نظر هنرمندان و اصحاب دانش، نيك ديده شود. احترام او به اهالي فرهنگ و نويسندگان و دانشمندان و تلاش در جهت رضايت آنان پوشيده نمانده است. هرچند او ميتوانست از خيل چند ده مشاوري كه دستكم روي كاغذ داشت، افراد متبحر، صاحبنظر و اجراييتر برگزيند؛ اما سابقه اجرايي چندين دههاي او، وادارش ميكرد كه اين گونه امور را تزئيني و ويتريني و در بهترين حالت تأييدكننده ببيند.
6) چنين مردي با کلكسيوني از تجربه و درايت، حتی با وجود قطاری آدم صف کشیده برای نقد و مخالفت با کارنامهاش؛ نبايد با كنار رفتنش از مسئوليت، فراموش شود.
چرا که او با همه ضعفهایی که میتوان برایش برشمرد، انصافاً دل در گرو توسعه استان داشت. بنابر این چه از سوي مسئولان اجرايي آينده و چه مطبوعات و رسانهها و اهل فكر و فرهنگ؛ بايستي هم مورد مشورت قرار گیرد و هم بی مهابا کارنامهاش در دایره نقد گذاشته شود، تا از كان اندوختهها و اشتباهات احتمالیش براي توسعه و تعالي استان بهره گرفته شود.
نيكبخت در حالي ميرود كه دولت روحاني كمتر از 3 سال ديگر وقت دارد كه خدمتگزار مردم ايران باشد. دولتي كه در بدترين شرايط اقتصادي و در محاصره اقتصادي دشمنانش، و در اوج نارضايتيهاي اقتصادي و اجتماعي به مديراني نيازمند است كه هم كاركشته باشند و هم درك درستي از خواست و اراده مردم و انتظارات رو به رشد آنها داشته باشند.
گرچه نومیدیهای ما را محاصره کردهاند، اما به حکم عرق و علاقه به کشور و استان، امیدواریم جانشین او با درایت و دوراندیشی، به احصای نقاط قوت و ضعفهای مدیریتی رئیس قبلی خود بپردازد و نگذارد هاله مدیریتی؛ او و اطرافیانش را از ما بهترانی تعریف کند که نتیجه آن درافتادن به کام خودخواهی و ندیدن صدای منتقدان و مشاوران و دلسوزان شود.
گويند كه اميد و چه نوميد
من مرثيهگوي وطن مرده خويشم
همين.
منبع: همدان پیام
کد مطلب: 404580