گفتوگویی صمیمانه با هادی زارعپور مدیرکل آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد در واپسین روزها؛
تا الأن فکرم درگیر مسائل آموزش و پرورش و پیشبرد کارهای آموزش و پرورش بوده است. تا الأن خیلی روی آن فکر نکردهام. اما من آدم خیلی انرژیکی هستم و بازنشستگی برایم سخت است. دنبال این هستم که سمنی درباره مسائل فرهنگی و اجتماعی تشکیل دهم. در حوزه مسائل سیاسی هم علیرغم اینکه توصیهها و پیشنهادات زیادی شده است فعلاً برنامهای در نظر نگرفتهام.
هادی زارعپور از مدیران کل آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد بود که یکی از طولانیترین دورههای مدیر کلی در استان را داشت. او بیش از هشت سال و دو ماه مدیر کل آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد بود. در آخزین روزهای مسئولیتش در این پست، در دفتر کبنانیوز با او در مورد اقداماتش در این سالها، جریانات و افراد سیاسی در استان و بخشی از مسائل شخصی و زندگیاش گفتوگویی صمیمانه داشتیم که مشروح آن در زیر از نظر خوانندگان میگذرد.
آقای زارعپور قبل از اینکه آموزش و پرورش را تحویل بگیرید، این ادارهکل از نظر شاخصهای مختلف چه وضعیتی داشت؟ الأن بعد از گذشت بیش از هشت سال این شاخص ها چه تغییری کردهاند؟
خداوند توفیق داد که در 22 آبان 1392 مدیر کلی آموزش و پروش که مسئولیت بسیار سخت و دشورای است به بنده واگذار شد. جلسه معارفه یک جلسه بسیار شلوغ بود و موجب تعجب معاون وزیر وقت شده بود و ایشان فرمودند که در هیچ استانی ندیدهام از هیچ فردی اینگونه استقبال شود. یک جمعیت فراوانی از جایجای استان در مراسم تشریف آورده بودند. من آنجا یک جملهای گفتم که من آمدهام آموزش و پرورش را یک گام به جلوتر ببرم. شعار من در آنجا «آموزش و پرورش یک گام به جلو» بود.
تقریباً الأن بیش از هشت سال و دو ماه است از آن زمان می گذرد. وقتی با خودم خلوت میکنم و یا در جلساتی که با دوستان داریم به هر حال میگویم حق مردم این است که بپرسند فلانی شما که هشت سال در رأس آموزش و پرورش استان بودید چه کار کردید؟ این حقی است که مردم از من و سایر مسئولین دارند که بپرسند شما در دوره مسئولیتتان چه کار کردید؟ آموزش و پروش کجا بود و شما به کجا رساندید؟
من اولین اقدامی که انجام دادم با کارشناسان جلسات مختلفی را گذاشتم. اطلاعاتی را مطالبه کردم از دوستان و گفتم چالشها و مسائل را بنویسید و گزارش دهید که وضعیت شاخصها چگونه بوده است. متأسفانه ایرادی که به طور کلی در همه دستگاهها و نظام اداری ما وجود دارد، این است که ما بحث مستندسازی و آرشیو منظم نداریم و در این زمینه ضعف داریم. در آموزش و پرورش هم این ایراد وجود داشت. ما خیلی تلاش کردیم که ببرسی کنیم وضعیت چگونه است. یک معضلیابی و مسألهیابی در حوزه آموزش و پرورش انجام دادیم. چالشها و مشکلات را احصاء کردیم و سعی کردیم برنامهای را طراحی کنیم که وضعیت آموزش و پرورش را یک گام به جلو ببریم.
اولین کاری که انجام دادیم این بود که یک برنامه توسعه چهار ساله را در حوزه آموزش و پرورش تدوین کردیم. در زمینههای مختلف هم در حوزه آموزشی و هم در حوزه مسائل پرورشی هم به همین شکل. من خودم تأکید خاصی بر مسائل پرورشی داشتم. با توجه به اینکه این موضوع اهمیت داشت به ویژه تربیت متوازن و متواضع و تربیتی که تربیت تمام ساحتی باشد. یعنی ما فقط به یک بخش از ابعاد وجودی نسل جوان توجه نکنیم و بلکه تربیت ذوابعاد و جامع و متوازنی داشته باشیم. من خیلی روی این بحث حساس بودم.
این برنامه هم در حوزه آموزشی و تربیتی و هم در حوزه رفاهی و مالی آموزش و پرورش بود. گامهای خیلی خوبی بعد از برنامه برداشتیم. سعی کردیم به صورت جهادی و شبانهروزی تلاش کنیم. به جرأت میتوانم بگویم بیش از 15 ساعت در شبانهروز شخصاً وقت گذاشتم تا این وظیفه را به شایستگی انجام دهم. شاید صحیح نباشد از زبان خود بگویم. هر کارمند یک ماه در سال مرخصی دارد. 15 روز از این مدت مرخصی فرد میتواند برای خود ذخیره کند و 15 روز دیگر نیز ذخیره نمیشود و اصظلاحاً میسوزد. من در این مدت، حتی یک روز از آن مرخصیهای 15 روزه که هر سال باید استفاده میکردم را استفاده نکردم. شاید کسی باورش نشود، اما این کار انجام شد.
من سعی کردم با آرامش، فضایی را بدون از شتابزدگی ایجاد کنم که مسئولین و کارشناسان، احساس امنیت شغلی کنند. ما نیامدیم اتوبوسی همه را بیرون بیندازیم. من با این نگاه کار را آغاز نکردم. من نگاهم این بود که از همه ظرفیتهای فکری باید در آموزش و پرورش استفاده شود. همه را به یک باره تغییر ندادم. حتی در سطح شهرستان نیز رئیس آموزش و پرورش هم بود که بیش از یک سال و یک سال و نیم کار کرد. وقتی دیدم کارش را خوب انجام میدهد فرصت دادیم که کارشان را انجام دهند.
ما حدود 145 شاخص بر اساس مصوبه شورای آموزش و پرورش داریم که هم شامل شاخصهای دروندادی میشود و هم برون دادی. من اطلاعات دقیقی در مورد این شاخصها در گذشته ندیدم. ولی آن چیزی که من از وزارت آموزش و پروش دریافت میکردم این بود که در وضعیت پوشش تحصیلی وضعیت ما در حد میانگین کشوری نبود. اما الأن که من در خدمت شما هستم، هم پوشش تحصیلی ما در زمینه پیشدبستانی آمار را آن موقع بررسی میکردم بین 5 تا 7 هزار نفر بود. ما آن را به 12 هزار نفر رساندیم. ما یکی از استانهای کشور بودیم که جهش خاصی را خوشبختانه در کشور در این زمینه داشتیم. پوشش تحصیلی در سطح ابتدایی نیز مقداری از میانگین کشوری بالاتر رفته است. در دوره متوسطه اول و دوم نیز همینطور است. بعضی جاها با اختلاف 4 درصد از میانگین کشوری بالاتر است. شرایط جغرافیایی و توپوگرافی در استان ما به صورتی است که پراکندگی در استان ما خیلی زیاد است. با توجه به این وضعیت خیلی سخت است بتوانیم چنین پوششی دهیم. ولی خداوند لطف کرد این اتفاق میمون و مبارک افتاد.
در این گزارش عملکردی که در یک مجموعه نفیس آماده کردهایم، از باب تجربهگردانی بوده است و ما اینکه بتوانیم تجارب زیستهمان را در این هشت سال آماده کنیم و به تیم بعدی منتقل بکنیم. در سال 1392 آمار و اطلاعاتی که بر اساس آن وضعیت را بسنجیم در دسترس نبود. ولی الأن در این کتاب که تحت عنوان شکوه خدمت نامگذاری کردهایم، یک فصل آن توصیه به مدیران آینده است. هم بایستهها و استراتژیهای مدیریت در آموزش و پرورش در آن گفته شده است. نسخه الکترونیکی کتاب هم آماده است و هر کسی بخواهد ما در اختیار او قرار میدهیم. عملکرد ما در طول این هشت سال در این کتاب آمده است.
این مطالب که به آن اشاره کردم در حوزه آموزش بود. در حوزه پرورش هم کارهای خوبی انجام گرفت. برخی این دولت را متهم میکردند که این دولت در حوزه پرورشی کمتوجه است و التفاتی به مسائل تربیتی و پرورشی ندارد. روحیه خودم این بود که من به حوزه پرورشی حساسیت خاصی داشتم.
حوزه نماز، قرآن و عترت که یکی از حوزههای مهم پرورشی است، یک مسابقاتی در این حوزه داریم که برای پسران 14 رشته و برای دختران 12 رشته است. در این زمینه ما جز استانهای آخر کشور بودیم. یادم است مدیر کل قرآن و عترت آموزش و پرورش در یکی از این مسابقات تشریف آوردند گفتند از استان شما دانشآموزانی که میآمدند از ما خواهش میشد که حداقل یک نفر را برگزیده شود و رتبه بیاورد تا آبروی استان محفوظ باشد ولی الأن استان شما جزو 4 استان برتر کشور است. الأن در هر مسابقهای بیش از 50 تا 60 نفر از دانشآموزان استان در حوزههای مختلف قرأن کریم، هم در حوزه نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه و نماز در کشور مقام میآورند. خوشبختانه استان از آن پایین جدول بالا آمد و الأن جزو چند استان برتر کشور است.
سعی میکردیم موجی را در این حوزه در سطح استان راهاندازی کنیم. هر سال هم یک منطقه را انتخاب میکردیم. ما راهپیمایی قرآن داشتیم و به شکل بسیار باشکوهی مسابقات را با حضور همه اقشار برگزار میکردیم. کارهای بسیار ارزشمندی هستند که مستندات آن هم موجود است.
در حوزهی تربیت بدنی و سلامت هم کارهای خوبی انجام شد. در حوزه سلامت، در ارزیابیهای آموزش و پرورش رتبه دوم را کسب کردیم. در حوزه تربیت بدنی هم بیش از 20 نفر از دانشآموزان به اردوهای تربیت بدنی دعوت شدند.
در حوزه تجهیز مدارس و امکانات مدارس هم باید گفت: مجری این حوزه اداره کل نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس است که در سطح وزارت خانه رئیس سازمان نوسازی به عنوان معاون وزیر معرفی میشود. در استان هم کلیه اعتبارات عمرانی و تملک داراییهای سرمایهای ما در فصل آموزش در اختیار اداره کل نوسازی قرار میگیرد. خوشبختانه ما تلاش کردیم اعتبارات فصل آموزش را در شورای توسعه و برنامهریزی با استدلالاتی که میکردیم و عنایاتی که استانداران گذشته و فعلی داشتند، در این حوزه مقداری اعتباراتمان بیشتر شد. اگر چه به طور کلی به خاطر شرایط کشور اعتبارات ما نقدی نبود. در هشت سال گذشته 438 پروژه با پیگیریهایی که داشتیم و تلاشهایی که برای تأمین اعتبار چه از طریق سازمان نوسازی کشور و شورای توسعه و برنامهریزی و سازمان مدیریت و برنامهریزی استان انجام شد، تحویل شد. حدود 23 سالن ورزشی را تحویل دادیم. حدود 32 نمازخانه داشتیم. بیش از 720 مدرسه سیستم گرمایشی آسیبزا و غیرایمن داشتند داشتند را استنداردسازی کردیم. در زمینه هوشمندسازی مدارس هم بیش از 1600 کلاس درس را هوشمندسازی کردیم. در زمینه تجهیزات ورزشی هر ساله یک کاروان داریم در ابتدای مهر تحت عنوان مهر بانشاط که تلاش میکردیم تجهیزا ورزشی در حد یک میلیارد کمتر یا بیشتر خریداری میشد.
بر اساس اعلام سازمان نوسازی مدارس در حوزه فضا یک انقلاب در استان انجام شد. بر اساس گزارش سازمان نوسازی کشور سرانه برای هر دانشآموز در کشور، 3/5 متر است اما در استان 9/8 متر است. کهگیلویه و بویراحمد بعد از یزد دومین استان از نظر سرانه فضای آموزشی است. ایزوگام پشت بام خیلی از مدارس نیز در این هشت سال انجام شد.
البته علیرغم اینهمه تلاش همچنان در حوزه کلاس درس استاندارد مشکلات زیادی داریم. قریب به 30 درصد از کلاسهای درس، قدیمی و فرسوده هستند که نیاز به تخریب و بازسازی و یا مقاومسازی اساسی دارند. به ویژه در شهرستان بویراحمد، هر ساله دو یا سه هزار نفر به جمعیت دانشآموزان به دلیل مهاجرت افزوده میشد. این در حالی بود که فضای آموزشی ما ثابت بود. با توجه به اینکه مهاجرین عزیز بیشتر در حاشیه شهر ساکن میشدند مشکلات ما در حاشیه شهر بیشتر است. شاید بیش از دو هزار کلاس درس ما همچنان غیراستاندارد است.
لطفاً در مورد گذشته و زندگیتان نیز توضیحی بفرمائید.
من متولد 11/4/1347 هستم در روستای کوشک ظفری از توابع شهرستان باشت. پنج ساله بودم که بحث انقلاب پیش آمد. در راهپیمایی های آن دوره حضور فعال داشتم. به دلیل سن کم درک خاصی در آن شرایط نداشتیم. بیشتر عمر ما در دوران مقدس جمهوری اسلامی گذشت. تحصیلات ابتدایی در همان روستا، راهنمایی در باشت و دبیرستان را در سال 64 تمام کردم و دیپلم گرفتم. همواره جز دانشآموزان ممتاز بودم. در دبیرستان جزو فعالین انجم اسلامی بودم و در برنامهها نیز مجری بودم. مقاله خواندم و اهل نوشتن بودم. از نظر درسی نیز همیشه جزو دانشآموزان اول و بودم. سال 1364 در تربیت معلم بوشهر در رشته ادبیات فارسی پذیرفته شدم. به خاطر شرایط جنگ، مرکز تربیت معلم در اختیار عزیزان سپاه قرار گرفته بود. ما در یک مدرسه قدیمی در نیروگاه اتمی مشغول بودیم. البته من یک مدتی هم نبودم. رفته بودم دوران دفاع مقدس. اما با این وجود من نفر دوم در رشته ادبیات فارسی شدم. تشویقنامه هم دارم و به عنوان دانشجوی ممتاز هم از نظر علمی و اخلاقی و تربیتی تشویقنامه کتبی گرفتم. بعد به آموزش و پرورش باشت آمدم و آنجا کار را شروع کردم. دو هفته ابلاغ آموزشی به عنوان دبیر ادبیات به ما دادند. بعد از دو هفته پیغام دادند که ابلاغ جدیدی دارید و بر اساس آن باید مدیر مدرسه راهنمایی بیدک شوید. از قضا آقای سید قدرت الله حسینی مدیر آموزش و پرورش باشت بودند و شخصاً من را به عنوان مدیر مدرسه آنجا بردند و معرفی کردند. این مدرسه همیشه جزو رده های آخر بود. اما در آن یک سال رتبه برتر آموزشی را کسب کرد. دوستان جوانی بودیم و با هم خیلی کار میکردیم. به هر حال یک سالی که آنجا بودم بعد از آن در قم در مقطع کارشناسی پذیرفته شدم. سال 1372 فارغالتحصیل شدم. بعد از 1372 حدود یک سال در همان دبیرستانهای باشت تدریس میکردم. بعد از یک سال یعنی تابستان 1373 به من پیشنهاد مسئول آموزشِ آموزش و پرورش باشت را دادند. من هم پذیرفتم و تا سال 1377 به عنوان مسئول آموزش انجام وظیفه کردم. از سال 1377 هم به عنوان رئیس آموزش و پرورش شهرستان باشت منصوب شدم.
از 1377 تا 1379 رئیس آموزش و پرورش باشت بودم. در همان سال اول، در جشنواره شهید رجایی بین 720 آموزش و پروورش در کشور، به عنوان مدیر آموزش و پرورش برتر شناخته شدیم. آموزش و پروش گچساران مشکلاتی داشت. مدیر کل وقت آموزش و پرورش جناب آقای معصومی که من به نیکی از او یاد میکنم به در خانه ما آمدند که پیشنهاد مدیریت آموزش و پرورش گچساران را به ما دادند. بعد از یک هفته به احترام او متقاعد شدیم و شهریور 1379 به عنوان مدیر آموزش و پرورش گچساران منصوب شدیم و تا سال 1384 یعنی دولت آقای احمدی نژاد من آنجا بودم. بعد از آن هم ابلاغ من لغو شد. در آن هشت سال دوره اصلاحات رئیس آموزش و پرورش باشت و گچساران بودم. بعد از آن ترجیح دادم همان معلمی را ادامه دهم. همان سالها هم جزو معلم نمونه انتخاب شدم. در آن هشت سال من مشغول به تدریس بودم.
شرایط که تغییر کرد و دکتر روحانی که رئیس جمهور شد، ما از همین طیف حمایت کرده بودیم. آقای تاجگردون هم پیروز انتخابات مجلس شده بودند. این دو موضوع دست به دست هم داد که به من پیشنهاد مدیر کلی به ما شد و ما هم بررسی کردیم. دیدیم که در حوزه تخصصی خودم هست پذیرفتم و نهایتاً وزیر آموزش و پرورش من را به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش استان انتخاب کردند.
آقای زارعپور معمولاً مدیران یک دوره بیشتر نیستند، چه اتفاقی افتاد که دوره مدیریت شما اینقدر طولانی شد؟
در مرحله اول لطف حضرت حق بود. من همیشه به خدا توکل کردم و نگاهم همواره به پست یک نگاه زاهدانه بوده است و هیچگاه برای پست به کسی آویزان نشدم.
اینکه چرا اینقدر طولانی شد این سؤالی است که خیلیها از من میپرسند که راز این طولانی شدن چیست؟ خوشبختانه یک رضایتمندی در افکار عمومی و بین مردم وجود دارد. شاید راز آن را در این ببینم که تلاش من بر این بود که بر اساس این آیه قرآن خدایا من را با قدم صدق به این عرصه وارد کن و صاقانه از این مسئولیت خارج کن، عمل کنم. سعی کردهام با مردم صادق باشم و احساس میکنم مردم این رفتار صادقانه را دیدهاند.
در عین اخلاقمداری بسیار قانونمدار بودم. تلاشم بر این بود که عدالت نسبی را همیشه در نظر داشته باشم. یکی از افتخاراتم این است که بیش از 4848 نفر را در آزمونهای مختلف و یا سهمیه فرهنگیان و یا از طریق قانون نیروهای حقالتدریس و نهضت زمینه اشتغال آنها را فراهم کنیم. این یک عدد خیلی درشت است. سعی ما این بود که مردم اعتماد کنند. یکی از چالشهای بزرگ در جامعه ما کاهش سرمایه اجتماعی است. من سعی کردهام اعتماد مردم را جلب کنم. الحمدالله فکر میکنم خوشبختانه یک اعتمادی به وجود آمده است.
بنابراین یکی از دلایل این طولانی شدن، این بوده است که سعی کردهام با صداقت با مردم رفتار کنم.
روال کار و مشی مدیریتی من این بوده که مسائل فکری را در مسائل مدیریتی دخالت ندهم. هر چند من آدم فکری و جریانی هستم اما این موضوع را در مسئولیت دخالت ندادهام. من اعتقادم بر این بود که من مدیر کل همه هستم نه اینکه تنها به یک طیف خاص توجه کنم. تلاش کردهام از همه ظرفیتهای قانونی برای مشکلات مردم استفاده کنم.
علیرغم اینکه در جریان اصلاحطلب آدم شناخته شدهای هستم، بسیاری از جریان اصولگرا نیز با من همکاری خوبی داشتند.
این یک آسیب است که نمایندگان از وظایف اصلی خود غافل شوند و کارهایی انجام دهند که مغایر با وظیفهشان است. از ابتدا این باب باز شده که نمایندگان در کارهای اجرایی ورود کنند. من ضمن اینکه تعامل با نمایندگان داشتم اما هیچگاه اقتدار و استقلال آموزش و پرورش را وجهالمصالحه نکردم. سعی میکردم مصالح آموزش و پرورش را بر هر چیزی ترجیح دهم و سعی کردهام آموزش و پرورش حیات خلوت سیاسی هیچکس نباشد. با وجود اینکه آموزش و پرورش پایگاه رأی بسیار مورد توجهی دارد و چشم طمع به این مجموعه خیلی زیاد است. ولی من سعی کردهام متغیر تابع نباشم، بلکه متغیر مستقل باشم.
وزارت آموزش و پرورش هم ارزیابی دقیق از استانها دارند و در این ارزیابیها از عملکرد استان بسیار ابراز رضایت میکردند.
حدود 5 یا 6 وزیر و سرپرست وزارت آموزش و پرورش در این مدت آمده و رفتهاند. الأن هم با آقای دکتر احمدزاده چهارمین استاندار است که کار کردهام. به هر حال اگر کار ما خوب نبود استانداران که با کسی تعارف ندارند. بنابراین یکی از دلایل این طولانی شدن رضایت مسئولین بوده است. اگر توفیقی بوده محصول یک کار جمعی است و آموزش و پرورش به نظرم یک دستگاه موفق در استان بوده است.
از ارتباط با نمایندگان گفتید. نظرتان درباره رد اعتبارنامه تاجگردون چه بود؟
آقای تاجگردون از نمایندگان توانمند مجلس شورای اسلامی در حوزه بودجهریزی و برنامهنویسی بودند و جزو آدمهای برجسته کشور بودند. در این دو دوره برای کل کشور شخص مفیدی بودند. چون اهل این استان بودند و نماینده مردم گچساران و باشت بودند، هم سعی کردند در سطح کشوری شخص موفقی باشند. خیلی خوب شناخته شدند و عملکرد بسیار مطلوب و مناسبی داشتند. آقای تاجگردون حیف شد. رد اعتبارنامه او مبنای قانونی نداشت. اینکه به رأی گذاشتند به نظر من مبنای قانونی نداشت و به نظرم ریاست محترم مجلس و عزیزان بر مبنای همین آیین نامه داخلی مجلس عمل میکردند و مر قانون را اجرا میکردند، هم کشور و هم استان و هم حوزه انتخابیه از نعمت وجود ایشان استفاده میکردند.
چطور با آقای یاریپور آشنا شدید؟
آقای یاریپور که معاون برنامهریزی، پژوهش و توسعه منابع بود را در سال 1373دیدم. آقای یاری پور در سال 1373 به عنوان مسئول امتحانات انتخاب شدند، تا آن موقع ما همدیگر را نمیشناختیم. من مسئول آموزش بودم. از آنجا با هم دوست شدیم. دوستی ما از آنجا آغاز شد. چند سال بعد که من رئیس آموزش و پرورش شدم تلاشم این بود که آقای یاری بعد از آقای بلادی به عنوان رئیس آموزش و پرورش باشت انتخاب شود. البته در انتخاب آقای بلادی هم نقش داشتیم. اما بنا به دلایلی آقای یاری انتخاب نشد. من دیدم که حیف است. صحبت کردم با آقای بشارت که من ایشان را به عنوان معاون آموزشی آموزش و پرورش به گچساران میبرم. البته یک سال آخر بود در همان سال پایانی خدمت ما. آقای یاری در سال پایانی ما خدمت ما بود که کمتر از یک سال طول کشید. من بعد از سال 1384 دیگر به عنوان معلم ادامه دادم. ایشان هم به عنوان مدیر مدرسه غیردولتی نفت گچساران در این هشت سال بودند. تا اینکه من که به عنوان مدیر کل انتخاب شدم با توجه به سابقه دوستی و شناختی که از او داشتم به همین دلیل آقای یاری را پیشنهاد دادم. مخالفت زیادی هم شد. من گفتم
یا این ابلاغ انجام میشود یا استعفا میدهم. هر کاری کردند این ابلاغ را صادر کردیم و مشکلی پیش نیامد.
در مورد دوستیتان با حاج بهرام تاجگردون هم توضیحی بدهید.
حاج بهرام یکی از چهرههای مبارز قبل از انقلاب بودند. یکی از کسانی که در استان ما انقلاب را با ایشان میشناختند آقای تاجگردون بود. آقای تاجگردون جز چهرههای مبارز بودند. او با پیشینه انقلابی و مذهبی که داشت در مجلس شورای اسلامی اولین نماینده آن حوزه بودند. ما هم به دلیل شناخت و نسبتهایی که داشتیم، آقای تاجگردون را آقای بسیار توانمندی میدانستیم. در سال 1377 که به عنوان رئیس آموزش و پرورش باشت انتخاب شدم ایشان بیتأثیر نبودند. در مجلس ششم هم که آن اتفاقات افتاد و ابطال انتخابات را اعلام کردند. بعد از آن هم ایشان علیرغم اینکه ثبت نام هم میکردند تأیید صلاحیت نمیشدند. باز من چون رئیس آموزش و پرورش بودم او یک مدرسه غیردولتی هم داشت. به واسطه همان کارهای آموزشی که در مجتمع غیردولتی داشتند به آموزش و پرورش مراجعه میکردند. این باعث شد این ارتباطات پایدار بماند.
آقای سید ناصر حسینی هم واکنشی به اقدامات شما داشت. در این خصوص هم لطفاً توضیحی بدهید.
جناب آقای حسینی خطاب به معاون پارلمانی نامهای نوشتند که بازتاب زیادی داشت و من هم حقیقتاً هیچ عکسالعملی نشان ندادم. گرچه در فضای عمومی خیلی از دوستان مطلب نوشتند اما خودم هیچ عکسالعملی نداشتم.
از او ناراحت نیستید؟
نه. من نظرم این است که به هر حال یک فردای قیامت هم هست. باید در سخنان، داوریها و موضعگیریهایمان هم دنیای آخرت را در نظر بگیریم که خدایی ناخواسته غیرعادلانه نباشد.
اگر الأن مدیر کل آموزش و پرورش شوید چه کاری انجام میدادید که انجام نداده بودید و چه کاری را دوست نداشتید انجام دهید؟
من از عملکردی که داشتم پشیمان نیستم. سعی میکردم نظرات مختلف را دریافت کنم و بهترین تصمیم را بگیریم. به نظر من آن تصمیمات قابل دفاع بود. بعضی به من ایراد میگیرند این است که شما بیش از اندازه کنار آمدید. اما گفتیم باید یک تفاوتی باشد. به هر حال اعتقادم بر این بوده است جامعه باید از همه ظرفیتها استفاده کند.
من دو کار را دنبال کردم که تا الأن موفق نشدند. یکی بحث موزه تعلیم و تربیت استان کهگیلویه و بویراحمد است که خیلی پیگیری کردم. منتها مشکل جا و مشکل مالی و اعتبار داشتیم.
یکی هم اینکه ساختمان فعلی اداره کل در خور شأن این مجموعه نیست. البته خیلی پیگیری کردم. نیاز به کمیسیون ماده 23 دارد. اگر این کمیسیون گرفته شود مشکل این ساختمان هم حل میشود.
تلخترین و شیرینترین خاطرهتان در این دوره چه بود؟
تلخترین آن درگذشت غیرمنتظره و نابهنگام دوست خوبم آقای
خواهشنیک بود. در این موفقیتها ایشان یکی از کسانی بود که در کنار ما خیلی زحمت کشیدند.
شیرینیها البته زیاد بود. اما در مورد یکی از شیرینترین خاطرههام باید گفت همان ابتدا که چند تحصن شکل گرفت که بر اساس مطالبه پاداش مناطق محرومی بود که باید سال 1372 پرداخت میشد و تا سال 1384 پرداخت نشده بود. اما با پیگیریها پرداخت شد. این موضوع تبدیل به یک مسأله امنیتی شده بود. پیگیری ما این بود که این مطالبات پرداخت شود. سعی کردم از ظرفیت آقای تاجگردون استفاده کنم. به وزارت آموزش و پرورش که مراجعه میکردیم گفتند که امکان ندارد. آقای تاجگردون پیگیری کرد. حدود 50 میلیارد تومان آقای تاجگردون برای این پاداش در نظر گرفتند. چند استان پیگیر این مسأله بودند. اما با پیگیریها 35 میلیارد از آن به استان ما اختصاص داده شد. 15 میلیارد هم به بقیه استانها تعلق گرفت. پرداخت این 35 میلیارد تومان که به قیمت روز هم بود خیلی برای ما شیرین بود.
برای آینده سیاسیتان چه برنامهای دارید؟
تا الأن فکرم درگیر مسائل آموزش و پرورش و پیشبرد کارهای آموزش و پرورش بوده است. تا الأن خیلی روی آن فکر نکردهام. اما من آدم خیلی انرژیکی هستم و بازنشستگی برایم سخت است. دنبال این هستم که سمنی درباره مسائل فرهنگی و اجتماعی تشکیل دهم. در حوزه مسائل سیاسی هم علیرغم اینکه توصیهها و پیشنهادات زیادی شده است فعلاً برنامهای در نظر نگرفتهام.
نظرتان دربارهی آقای خادمی چیست؟
آقای خادمی یکی از استانداران خیلی فنی و تخصصی و در عین حال یک انسان بسیار متواضع است. آقای خادمی آدم اخلاقمداری است.
نظرتان دربارهی طایفه گشین را بفرمائید.
طایفه گشین یکی از طوایف غیرتمند بزرگ ایل باوی است. من هم مفتخرم که منسوب به این طایفه هستم. ایل گشین از واژه گشن به معنای زیادی و گستردگی است. گشین از همین ریشه میآید. اینکه تعداد این طایفه زیاد است شاید یکی از وجوه تسمیه آن باشد. گرچه نگاهم طایفهای نیست. اما مفتخرم از این طایفه بزرگ هستم. آدمهای باصفا، صمیمی و صادقی اند که در مناسبات سیاسی هم آدمهای تأثیرگذاری هستند. همواره پیروز انتخابات شوراها بودهاند. آدمهای فعالی هستند و از گذشته تا الأن هم در معادلات منطقه تأثیرگذار بودهاند.
نظرتان دربارهی آقای بزرگواری؟
آقای بزرگواری یکی از روحانیون بسیار شجاع و حقگو است. موضعگیریهای او نشان داده که اهل مماشات و تعارف نیست و هر جا حق است حق را میگوید.
آقای زارع؟
زارع هم از نمایندگانی بودند که بسیار متین و باوقار بودند و روحیه مردمی خوبی داشتند.
آقای هاشمی؟
آقای هاشمی به هر حال از نمایندگان بسیار باصفا، شوخطبع و آدمی بودند که دنبال کارهای عمرانی بودند. تلاش میکنند حوزه انتخابیهشان در حوزه عمرانی جلو بیفتد.
آقای کلانتری؟
آقای کلانتری از استانداران خوب و مؤمن و متدین بودند و در حد وسعشان تلاش کردند. به ویژه در زلزله دنا هم خوب فعالیت کردند.
آقای روشنفر؟
از همکاران خوب ما در دانشگاه فرهنگیان بودند که در این دوره با یک اقبال مردمی، و رأی طایفهای و تعدادی هم رأی غیرطایفهای از سوی سایر طوایف پیروز انتخابات مجلس شدند. آقای روشنفکر دارند تلاش میکنند. انشاالله بتوانند از این فرصت باقیمانده استفاده کنند.
آقای سید قدرت حسینی؟
به هر حال جناب حسینی هم از فرهنگیان خوب منطقه بودند. یک دوره هم نماینده مجلس بودند. آدمی بودند که به زرنگی از او یاد میشد.
آقای تاجگردون؟
تاجگردون جز آدمهای تکنوکرات و متخصص خصوصاً در حوزه بودجه است. از نمایندگان موفق در استان و کشور است و در دوره نمایندگی او تحولات خوبی صورت گرفت.
آقای موحد؟
به نظر من آدمی منطقی به نظر میرسد. یعنی درخواست غیرمنطقی از او ندیدم. کمتر با او کار کردهام. اما شناخت دورادور از او داشتهام.
خب در مورد همسرتان هم بگویید.
من واقعا مدیون همسرم هستم. در این 36 سالی که از عمر دوران خدمتیام میگذرد بیش از 20 سال آن مسئولیت داشتهام. معمولاً میگویند بین خانه و کار باید تعادل ایجاد کرد. اما متأسفانه من نتوانستم این تعادل را ایجاد کنم. در این هشت سال حتی یک روز از مرخصی استفاده نکردم. تمام کارهای منزل به عهده همسرم بود. همسرم خانهدار هم هستند و جایی شاغل نیستند. من مدیونش هستم و از بابت همه سختیهایی که در این سالها کشیده است از او معذرتخواهی میکنم.
آقای زارعپور شما در دوره نوجوانی و جوانی آدم بازیگوشی بودید؟
بله من اهل بازیگوشی بودم. ولی در عین حال آدم درسخوانی هم بودم. یادم است در همان اوایل انقلاب سال 1357 یک شب در حال بازی بودیم. من خیلی آدم چابکی بودم. در این بازی من با شدت به یک سنگ برخوردم و دستم خورد به این سنگ و شکست. معلوم بود که این دست شکسته است، اما دوستانم گفتند این دست دررفته است. این دوستان از دو طرف دست من را کشیدند و بعد از آن استخوانهای دستم کامل از هم جدا شدند. وقتی طبیب این استخوانها را جفت کرد خیلی درد کشیدم. هنوز هم این دست کج است.
شما چه توصیهای به مدیران آینده دارید؟
بیشتر از موضع شهروندی عرض میکنم. جریانات فکری و سیاسی وجود دارند و هر کدام از ما هم متعلق به یک جریان هستیم. من معتقدم مهمترین آسیب برای رشد و توسعه استان این است که ما کارها را به افراد کاردان و شایسته نمیسپاریم.
به نظر من استاندار ما اگر بخواهد موفق باشد خیلی نباید تحت تأثیر فشارهای بیرون باشد. باید استقلال و اقتدار این مجموعه را حفظ کند. به هر حال باید دوز این سیاستزدگی را کمتر کنیم که متأسفانه به شدت وجود دارد.
به نظر من بحث انقلابیگری و ارزشی و جهادی بودن خیلی خوب است. ما باید در گزینشها این افراد را انتخاب کنیم. اما اینکه به این نام افرادی انتخاب شوند که خیلی با این شاخصها فاصله دارند سؤال برانگیز است.
متأسفانهها این سهمخواهیها آسیبزا است. اعتقادم این است نیروهای شایسته از هر جریانی که هستند باید با حفظ موضع به کار گرفته شوند.
در ساختار جمهوری اسلامی دو جریان اصلی داریم که هر دو داخل نظام تعریف میشوند. ما باید بتوانیم با هم با یک آستانه تحمل بالا بتوانیم همدیگر را تحمل کنیم. در هر دو جریان ظرفیتهای خوبی وجود دارد. نباید این جریانها همدیگر را حذف کنند. ضمن حفظ موضع باید در کار و اجرا از همه ظرفیتها استفاده کنیم.