تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۰۷
کد مطلب : ۴۲۶۲۳۹
درباره لزوم عذرخواهی اصلاحطلبان از مردم؛
از چه زمانی اصلاحطلبان منفعت طلب شدند
۰
کبنا ؛او میگوید: «برخی در واقع مشی و آرمان اصلاحطلبی را زیر سوال بردند، بنابراین شاهد بودیم که منفعت طلبی جای اصلاحطلبی نشست، این رویه باعث شد امروز نقدهای بسیاری به اصلاحطلبان وارد باشد و نتوان ارزیابی مثبتی از عملکرد اصلاحات داشت، بنابراین درون خودمان باید بپذیریم که چه اشتباهاتی داشتیم و از مردم نیز عذرخواهی کنیم.» علی صوفی استاندار گیلان در دولت اول و وزیر تعاون در دولت دوم محمد خاتمی بودهاست. وی از 21 اسفند 64 تا 18 مهر ماه 68 در دولت دوم میرحسین موسوی استاندار بوشهر و از 9 مهرماه 68 لغایت 21 شهریور ماه 72 در دولت اول هاشمی رفسنجانی استاندار کهگیلویه و بویر احمد بود. او در حال حاضر دبیرکل حزب پیشروی اصلاحات است. در ادامه با او پیرامون عذرخواهی اصلاح طلبان از مردم گفتوگویی انجام گرفته که از نظر خوانندگان میگذرد:
از دوم خرداد 1376 که جریان اصلاحطلب در ایران به شکلی رسمی شکل گرفت، این گروه توانست خیلی زود در میان مردم محبوبیت خود را کسب کند. وعدههایی برای تغییر شرایط منجر به حمایت مردم از اصلاحطلبان در بخشهای گوناگون شد. مردم برای اصلاحات هزینه دادند، از صندوق رای تا... اما این محبوبیت به اصطلاح به این دلیل نبود که مردم عاشق چشم و ابروی اصلاحطلبان باشند، بلکه افکار عمومی روی وعدههای این جریان حساب باز کرده بود، روی اینکه فرق است میان فکر و اندیشه یک اصلاحطلب با یک اصولگرا، فرق است میان اهداف اصلاحات با جریان محافظه کار! این برداشت ذهنی مردم حتی تا سال 96 یعنی 20 سال بعد از شکلگیری اصلاحات نیز وجود داشت اما کم کم مردم مشاهده کردند که اصلاحطلبان در وعدههای خود مصمم نیستند، در عمل فرقی میان اصلاحطلب با اصولگرا وجود ندارد، هرکدام به دنبال منافع شخصی یا گروهی خودشان هستند و وقتی رای پیروزی را از مردم گرفتند دیگر فراموش میکردند که چرا رای گرفتند. در دو دوره اخیر جریان اصلاحطلب دو دوره پشت سرهم تمام قد به حمایت از حسن روحانی پرداخت. از رئیس جمهوری که حالا بسیاری میدانند آنچه که مینمود نبود! حالا اصلاحطلبان بارها و بارها تَکرار میکنند که دولت اصلاحطلب نیست و نباید عملکرد آن به پای اصلاحطلبان نوشته شود! اما این واقعیتی است که اصلاحطلبان عامل اصلی شکلگیری دولت فعلی هستند، مردم به اعتبار آنها به روحانی رای دادند و قطعا بدون حمایت اصلاحات روحانی حتی نمیتوانست تصور پاستور را داشته باشد. باید از اصلاحطلبان پرسید چرا دو بار پیاپی با حمایت بیقید و شرط از روحانی به او چک سفید امضا دادید اما حالا میگویید مقصر وضع موجود نیستید؟ این گزارهای است که مردم آن را نخواهند پذیرفت. روی گردانی مردم از این جناح سیاسی نیز به خوبی خود را نشان داد در جایی که در انتخابات مجلس 98 بهترین رای اصلاحطلبان در تهران میلیونی فقط حدود 90 هزار نفر بود! بنابراین به نظر میرسد اصلاحطلبان نیاز به استراتژی بسیار عمیقتری دارند. این جریان باید با صدای رسا از همه مردم بابت دو دوره حمایت از روحانی، بابت ارجح دانستن منافع گروهی به منافع مردم و بابت میل به قدرت عذرخواهی کند! همان کاری که اصولگرایان بعد از دولت احمدینژاد نکردند اما اصلاحطلبان اگر گمان میکنند با اصولگرایان تفاوت دارند باید صریحا عذرخواهی کرده، مانیفست روشنی ارائه دهند و روی آن ثابت قدم باشند نه اینکه وقتی بوی قدرت به مشامشان رسید پیگیری اهداف اصلاحطلبانه را فدا کنند. اما به نظر میرسد تا کنون چنین رویهای دیده نشده است و اصلاحطلبان به دنبال بهانه تراشی هستند!
یکی به میخ یکی به نعل
به عنوان نمونه دیروز حسین نورانی سخنگوی حزب اتحاد ملت، اظهار کرد: یک نیروی سیاسی همواره باید آماده پاسخ گویی باشد و در جای خودش هم لازم شد از مردم عذر خواهی کند. ما به عنوان یک جریان سیاسی که از ریاست جمهوری آقای روحانی و یا سیاست ورزی نیابتی حمایت کردیم و قبول داریم که به برخی از اهداف خود نرسیدیم و برخی اهدافمان هم محقق شد.
وی ادامه داد: ما تلاش داشتیم جلوی افراطی گریها را بگیریم به نوعی هم جلوی تندرویهای جریان اصولگرا را گرفتیم و نگذاشتیم اهدافشان را پیش ببرند. البته در مواضع ایجابی خیلی موفق نبودیم. چهار سال اول دولت روحانی قابل قبول بود اما چهار سال دوم رضایت مردم را جلب نکرد. درست است که بخشی از توان دولت صرف حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله و همزمانیاش با دوران ترامپ و تحریمهای سنگین شد اما در کنارش هم نمیتوانیم از اشتباهات دولت چشم بپوشانیم.
این فعال سیاسی گفت: نمیشود انکار کرد که مردم مواجهه خوبی با دولت دوم روحانی نداشته اند.آدرس دادن برای لعنت فرستادن یا گفتن این جمله که مردم خوشحال هستند که آب و برقشان قطع نشده است موضوعاتی است که مردم تحت رنج را عصبانیتر میکند.
وی مدعی شد: اما جریانی که عذرخواهی اصلی را به مردم و کشور بدهکار است جریانی است که با ایجاد انسداد و بستن فعالیت برای حضور نخبگان باعث شدند خیلی از سرمایههای کشور از دست بروند.
نورانینژاد گفت: ما به عنوان جریان اصلاحطلب باید پاسخگوی مواضع خود باشیم اما عذرخواهی ما خطاب به جریانی که اصل و اساس مشکلات کشور هستند نخواهد بود. اگر عذرخواهی میکنیم برای این است که به اندازه کافی در مقابل منویات جناح اقلیت که بر اکثریت تحمیل کردند نایستادیم و نتوانستیم جریانی که به ما رای داده بود را در مقابل کارشکنیهای اقلیت قدرتمند به نحوه شایستهتری نمایندگی کنیم.
یک عضو حزب کارگزاران به عنوان بخش دیگری از جریان اصلاحات شفافتر بهانه تراشی کرده است. جهانبخش خانجانی،در واکنش به اظهاراتی از سوی بادامچیان عضو موتلفه گفته است: اگر تحلیلگر منصفی باشیم باید بپذیریم که اصلاحطلبان در دورههایی که مسئولیت داشتهاند از تراز بالایی از عملکرد مطلوب برخوردار بودند. روحانی در شرایطی ریاست جمهوری را در اختیار گرفت که تعداد زیادی از اصلاحطلبان تاثیرگذار با ممنوعیت و محدودیت مواجه بودند.
وی همچنین اظهار کرد: اگر قرار به عذرخواهی باشد باید اول بادامچیان به واسطه دولت احمدینژاد از مردم عذرخواهی کند که در آن هشت سال کشور در مسیر تحریم قرار گرفت. نحله فکری بادامچیان بود که احمدینژاد را آورد و باید بابت این عذرخواهی کنند. تحریمها و مشکلات سیاسی و اقتصادی ناشی از عملکرد غلط دولت احمدینژاد بود پس ابتدا بادامچیان از مردم بخاطر حمایت از دولت احمدینژاد عذرخواهی کند تا در مرحله بعد دور هم بنشینیم و بررسی کنیم دولت روحانی و اصلاحطلبان تا چه اندازه مقصر هستند.
اما اگر اصلاحطلبان قرار است خودشان را با اصولگرایان مقایسه کنند و منتظر باشند اول اصولگرایان عذرخواهی کنند و بعد آنها، همان سوال اساسی که این سالها مطرح شده رخ نمایی میکند که در این صورت چه فرقی وجود دارد میان اصلاحطلبان یا اصولگرایان! وقتی این دو گروه شبیه باشند آیا برای مردم فرق دارد اصلاحاتی از نعمات قدرت استفاده کند یا اصولگرا؟
> منفعت طلبان یا اصلاحطلبان؟
اما درباره این موضوع که جریان اصلاحطلب در شرایط فعلی چه کار باید انجام دهد و آیا نیازی به عذرخواهی وجود دارد یا خیر، با یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگویی انجام گرفته است. علی صوفی در پاسخ به این سوال که آیا میتوان عذرخواهی از مردم را منوط به عذرخواهی اولیه اصولگرایان دانست؟ به «آفتاب یزد» گفت:«اصلاحطلبان باید مستقلا آسیب شناسی از جریان اصلاحات را آغاز کنند و همه حوادث از همان بدو اعلام موجودیت یعنی از سال 76 را مورد بررسی قرار دهند تا نقاط قوت و ضعف مشخص شود، در این صورت با روشن شدن اشتباهاتی که این جریان داشته باید نسبت به هرکدام از آنها از پیشگاه مردم عذرخواهی کرد. بنابراین از این حیث ربطی به این ندارد که اصولگرایان چه کار خواهند کرد و این راهی است که خود اصلاحطلبان باید پیش بگیرند.»
او افزود:«جریان اصلاحات باید در درون خود یک سری تغییرات ایجاد کند تا اشتباهات گذشته دیگر تکرار نشود و روبه پیشرفت حرکت کنیم، در این صورت است که میتوانیم جلوی آسیب پذیری جریان اصلاحات و به دنبال آن آسیب به مردم را بگیریم این کاری است که باید انجام شود اما معمولا این کار صورت نمیگیرد!»
صوفی در ادامه گفت:«به عنوان نمونه نسبت به انتخابات شورای شهر در سال 1396 انتقادات وسیعی در بین اصلاحطلبان به وجود آمد و خیلیها نحوه بستن لیست برای شورای شهر را مورد نقد قرار دادند، این انتقاد تا حدی وارد بود که هیچ مدافعی نیافت، از شورای عالی سیاستگذاری تا آنهایی که شورا را دور زدند و لیست را به شورا تحمیل کردند خودشان بعد به منتقد تبدیل شدند و داستان پیدا کنید پرتقال فروش را پیش آمد! اما وقتی در دوره جدید شورای عالی که برای انتخابات 1398 تشکیل شدف حضور یافتیم انتقادات به اشتباهات سال 96 در دستور کار قرار نگرفت تا ریشه یابی شود علت این امر چه بوده است. این درحالی است که من در ملاقاتهای خصوصی که با اعضای هیئت رئیسه شورای عالی داشتم خود آنها نیز منتقد بودند و گله داشتند!» این فعال سیاسی اصلاحطلبان بیان کرد:«در ارزیابی عملکرد جریان اصلاحات باید فراتر از چند سال اخیر برویم و حتی بپرسیم که چه شد که در پایان دولت و مجلس اصلاحطلب، دولت احمدینژاد و مجلس هفتم شکل گرفت! نقش اصلاحطلبان در پیروزی احمدینژاد چه بود؟ چقدر خطای هشت سال ریاست جمهوری او متوجه اصلاحات است؟»
صوفی در ادامه گفت: «البته اگر قرار به مقایسه باشد درباره اینکه عوامل وضع امروز کشور و عدم پیشرفت در حوزههای مختلف، قطعا نقش اصولگرایان بسیار بیشتر از اصلاحطلبان است، انحصارطلبی محافظهکاران و فشارهای آنها بود که باعث شد اصلاحطلبان مجبور شوند به تنزل کاندیدا اکتفا کنند، کاندیدای اصلی نداشته باشند و مثلا از آقای روحانی حمایت کنند چرا که در آن سالها با وجود قطعنامههای پی در پی شورای امنیت و رویه تندروها این نگرانی وجود داشت که آنها کشور را به کام جنگ بکشانند.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب تصریح کرد: «اما باید گفت اصلاحطلبان نیز اشتباهاتی داشتند و از همه مهمتر اینکه بالاخره اشتباه ممکن است پیش آید اما باید با مشاهده تبعات آن به دنبال اصلاح باشیم و اشتباه را ادامه ندهیم، حمایت از آقای روحانی در سال 96 اشتباه بود، وقتی روحانی شروع کرد از همان ابتدای دولت دوم با آنچه وعده داده بود زاویه گرفت، مردم عکس العمل نشان دادند، اما جریان اصلاحات خیر، اصلاحطلبان همان ماههای ابتدایی دولت دوم باید متوجه اشتباه خود میشدند و اعتراف میکردند که اشتباه کردهاند و دیگر حمایتی از دولت روحانی نخواهند کرد اما چنین نشد، چرا که برخی گروهها و احزاب اصلاحطلب در درون این دولت به منافعی رسیدهاند و از حضور در دولت منتفع میشوند، حتی شاهد بودیم برخی اصلاحطلبان برای دولت خوش رقصی کردند و به دفاع از عملکرد نامناسب دولت پرداختند، درحالی که سایر احزاب و به طور کلی جریان اصلاحطلب باید مخالفت میکرد چرا که برخی در واقع مشی و آرمان اصلاحطلبی را زیر سوال بردند، بنابراین شاهد بودیم که منفعت طلبی جای اصلاحطلبی نشست، این رویه باعث شد امروز نقدهای بسیاری به اصلاحطلبان وارد باشد و نتوان ارزیابی مثبتی از عملکرد اصلاحات داشت، بنابراین درون خودمان باید بپذیریم که چه اشتباهاتی داشتیم و از مردم نیز عذرخواهی کنیم.»
صوفی در پایان یادآورد شد: «هر چند این فقط اصلاحطلبان نیستند که باید عذرخواهی کنند. اصولگرایان نیز به دلیل انحصارگرایی و فشار بر فرآیند انتخابات با ابزار رد صلاحیت و همین امروز با طرح قانون انتخابات در به بن بست کشاندن وضعیت اشتباهات درجه یک و استراتژیکی داشتهاند که لازم است هر دو گروه از مردم عذرخواهی کنند.»
از دوم خرداد 1376 که جریان اصلاحطلب در ایران به شکلی رسمی شکل گرفت، این گروه توانست خیلی زود در میان مردم محبوبیت خود را کسب کند. وعدههایی برای تغییر شرایط منجر به حمایت مردم از اصلاحطلبان در بخشهای گوناگون شد. مردم برای اصلاحات هزینه دادند، از صندوق رای تا... اما این محبوبیت به اصطلاح به این دلیل نبود که مردم عاشق چشم و ابروی اصلاحطلبان باشند، بلکه افکار عمومی روی وعدههای این جریان حساب باز کرده بود، روی اینکه فرق است میان فکر و اندیشه یک اصلاحطلب با یک اصولگرا، فرق است میان اهداف اصلاحات با جریان محافظه کار! این برداشت ذهنی مردم حتی تا سال 96 یعنی 20 سال بعد از شکلگیری اصلاحات نیز وجود داشت اما کم کم مردم مشاهده کردند که اصلاحطلبان در وعدههای خود مصمم نیستند، در عمل فرقی میان اصلاحطلب با اصولگرا وجود ندارد، هرکدام به دنبال منافع شخصی یا گروهی خودشان هستند و وقتی رای پیروزی را از مردم گرفتند دیگر فراموش میکردند که چرا رای گرفتند. در دو دوره اخیر جریان اصلاحطلب دو دوره پشت سرهم تمام قد به حمایت از حسن روحانی پرداخت. از رئیس جمهوری که حالا بسیاری میدانند آنچه که مینمود نبود! حالا اصلاحطلبان بارها و بارها تَکرار میکنند که دولت اصلاحطلب نیست و نباید عملکرد آن به پای اصلاحطلبان نوشته شود! اما این واقعیتی است که اصلاحطلبان عامل اصلی شکلگیری دولت فعلی هستند، مردم به اعتبار آنها به روحانی رای دادند و قطعا بدون حمایت اصلاحات روحانی حتی نمیتوانست تصور پاستور را داشته باشد. باید از اصلاحطلبان پرسید چرا دو بار پیاپی با حمایت بیقید و شرط از روحانی به او چک سفید امضا دادید اما حالا میگویید مقصر وضع موجود نیستید؟ این گزارهای است که مردم آن را نخواهند پذیرفت. روی گردانی مردم از این جناح سیاسی نیز به خوبی خود را نشان داد در جایی که در انتخابات مجلس 98 بهترین رای اصلاحطلبان در تهران میلیونی فقط حدود 90 هزار نفر بود! بنابراین به نظر میرسد اصلاحطلبان نیاز به استراتژی بسیار عمیقتری دارند. این جریان باید با صدای رسا از همه مردم بابت دو دوره حمایت از روحانی، بابت ارجح دانستن منافع گروهی به منافع مردم و بابت میل به قدرت عذرخواهی کند! همان کاری که اصولگرایان بعد از دولت احمدینژاد نکردند اما اصلاحطلبان اگر گمان میکنند با اصولگرایان تفاوت دارند باید صریحا عذرخواهی کرده، مانیفست روشنی ارائه دهند و روی آن ثابت قدم باشند نه اینکه وقتی بوی قدرت به مشامشان رسید پیگیری اهداف اصلاحطلبانه را فدا کنند. اما به نظر میرسد تا کنون چنین رویهای دیده نشده است و اصلاحطلبان به دنبال بهانه تراشی هستند!
یکی به میخ یکی به نعل
به عنوان نمونه دیروز حسین نورانی سخنگوی حزب اتحاد ملت، اظهار کرد: یک نیروی سیاسی همواره باید آماده پاسخ گویی باشد و در جای خودش هم لازم شد از مردم عذر خواهی کند. ما به عنوان یک جریان سیاسی که از ریاست جمهوری آقای روحانی و یا سیاست ورزی نیابتی حمایت کردیم و قبول داریم که به برخی از اهداف خود نرسیدیم و برخی اهدافمان هم محقق شد.
وی ادامه داد: ما تلاش داشتیم جلوی افراطی گریها را بگیریم به نوعی هم جلوی تندرویهای جریان اصولگرا را گرفتیم و نگذاشتیم اهدافشان را پیش ببرند. البته در مواضع ایجابی خیلی موفق نبودیم. چهار سال اول دولت روحانی قابل قبول بود اما چهار سال دوم رضایت مردم را جلب نکرد. درست است که بخشی از توان دولت صرف حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله و همزمانیاش با دوران ترامپ و تحریمهای سنگین شد اما در کنارش هم نمیتوانیم از اشتباهات دولت چشم بپوشانیم.
این فعال سیاسی گفت: نمیشود انکار کرد که مردم مواجهه خوبی با دولت دوم روحانی نداشته اند.آدرس دادن برای لعنت فرستادن یا گفتن این جمله که مردم خوشحال هستند که آب و برقشان قطع نشده است موضوعاتی است که مردم تحت رنج را عصبانیتر میکند.
وی مدعی شد: اما جریانی که عذرخواهی اصلی را به مردم و کشور بدهکار است جریانی است که با ایجاد انسداد و بستن فعالیت برای حضور نخبگان باعث شدند خیلی از سرمایههای کشور از دست بروند.
نورانینژاد گفت: ما به عنوان جریان اصلاحطلب باید پاسخگوی مواضع خود باشیم اما عذرخواهی ما خطاب به جریانی که اصل و اساس مشکلات کشور هستند نخواهد بود. اگر عذرخواهی میکنیم برای این است که به اندازه کافی در مقابل منویات جناح اقلیت که بر اکثریت تحمیل کردند نایستادیم و نتوانستیم جریانی که به ما رای داده بود را در مقابل کارشکنیهای اقلیت قدرتمند به نحوه شایستهتری نمایندگی کنیم.
یک عضو حزب کارگزاران به عنوان بخش دیگری از جریان اصلاحات شفافتر بهانه تراشی کرده است. جهانبخش خانجانی،در واکنش به اظهاراتی از سوی بادامچیان عضو موتلفه گفته است: اگر تحلیلگر منصفی باشیم باید بپذیریم که اصلاحطلبان در دورههایی که مسئولیت داشتهاند از تراز بالایی از عملکرد مطلوب برخوردار بودند. روحانی در شرایطی ریاست جمهوری را در اختیار گرفت که تعداد زیادی از اصلاحطلبان تاثیرگذار با ممنوعیت و محدودیت مواجه بودند.
وی همچنین اظهار کرد: اگر قرار به عذرخواهی باشد باید اول بادامچیان به واسطه دولت احمدینژاد از مردم عذرخواهی کند که در آن هشت سال کشور در مسیر تحریم قرار گرفت. نحله فکری بادامچیان بود که احمدینژاد را آورد و باید بابت این عذرخواهی کنند. تحریمها و مشکلات سیاسی و اقتصادی ناشی از عملکرد غلط دولت احمدینژاد بود پس ابتدا بادامچیان از مردم بخاطر حمایت از دولت احمدینژاد عذرخواهی کند تا در مرحله بعد دور هم بنشینیم و بررسی کنیم دولت روحانی و اصلاحطلبان تا چه اندازه مقصر هستند.
اما اگر اصلاحطلبان قرار است خودشان را با اصولگرایان مقایسه کنند و منتظر باشند اول اصولگرایان عذرخواهی کنند و بعد آنها، همان سوال اساسی که این سالها مطرح شده رخ نمایی میکند که در این صورت چه فرقی وجود دارد میان اصلاحطلبان یا اصولگرایان! وقتی این دو گروه شبیه باشند آیا برای مردم فرق دارد اصلاحاتی از نعمات قدرت استفاده کند یا اصولگرا؟
> منفعت طلبان یا اصلاحطلبان؟
اما درباره این موضوع که جریان اصلاحطلب در شرایط فعلی چه کار باید انجام دهد و آیا نیازی به عذرخواهی وجود دارد یا خیر، با یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگویی انجام گرفته است. علی صوفی در پاسخ به این سوال که آیا میتوان عذرخواهی از مردم را منوط به عذرخواهی اولیه اصولگرایان دانست؟ به «آفتاب یزد» گفت:«اصلاحطلبان باید مستقلا آسیب شناسی از جریان اصلاحات را آغاز کنند و همه حوادث از همان بدو اعلام موجودیت یعنی از سال 76 را مورد بررسی قرار دهند تا نقاط قوت و ضعف مشخص شود، در این صورت با روشن شدن اشتباهاتی که این جریان داشته باید نسبت به هرکدام از آنها از پیشگاه مردم عذرخواهی کرد. بنابراین از این حیث ربطی به این ندارد که اصولگرایان چه کار خواهند کرد و این راهی است که خود اصلاحطلبان باید پیش بگیرند.»
او افزود:«جریان اصلاحات باید در درون خود یک سری تغییرات ایجاد کند تا اشتباهات گذشته دیگر تکرار نشود و روبه پیشرفت حرکت کنیم، در این صورت است که میتوانیم جلوی آسیب پذیری جریان اصلاحات و به دنبال آن آسیب به مردم را بگیریم این کاری است که باید انجام شود اما معمولا این کار صورت نمیگیرد!»
صوفی در ادامه گفت:«به عنوان نمونه نسبت به انتخابات شورای شهر در سال 1396 انتقادات وسیعی در بین اصلاحطلبان به وجود آمد و خیلیها نحوه بستن لیست برای شورای شهر را مورد نقد قرار دادند، این انتقاد تا حدی وارد بود که هیچ مدافعی نیافت، از شورای عالی سیاستگذاری تا آنهایی که شورا را دور زدند و لیست را به شورا تحمیل کردند خودشان بعد به منتقد تبدیل شدند و داستان پیدا کنید پرتقال فروش را پیش آمد! اما وقتی در دوره جدید شورای عالی که برای انتخابات 1398 تشکیل شدف حضور یافتیم انتقادات به اشتباهات سال 96 در دستور کار قرار نگرفت تا ریشه یابی شود علت این امر چه بوده است. این درحالی است که من در ملاقاتهای خصوصی که با اعضای هیئت رئیسه شورای عالی داشتم خود آنها نیز منتقد بودند و گله داشتند!» این فعال سیاسی اصلاحطلبان بیان کرد:«در ارزیابی عملکرد جریان اصلاحات باید فراتر از چند سال اخیر برویم و حتی بپرسیم که چه شد که در پایان دولت و مجلس اصلاحطلب، دولت احمدینژاد و مجلس هفتم شکل گرفت! نقش اصلاحطلبان در پیروزی احمدینژاد چه بود؟ چقدر خطای هشت سال ریاست جمهوری او متوجه اصلاحات است؟»
صوفی در ادامه گفت: «البته اگر قرار به مقایسه باشد درباره اینکه عوامل وضع امروز کشور و عدم پیشرفت در حوزههای مختلف، قطعا نقش اصولگرایان بسیار بیشتر از اصلاحطلبان است، انحصارطلبی محافظهکاران و فشارهای آنها بود که باعث شد اصلاحطلبان مجبور شوند به تنزل کاندیدا اکتفا کنند، کاندیدای اصلی نداشته باشند و مثلا از آقای روحانی حمایت کنند چرا که در آن سالها با وجود قطعنامههای پی در پی شورای امنیت و رویه تندروها این نگرانی وجود داشت که آنها کشور را به کام جنگ بکشانند.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب تصریح کرد: «اما باید گفت اصلاحطلبان نیز اشتباهاتی داشتند و از همه مهمتر اینکه بالاخره اشتباه ممکن است پیش آید اما باید با مشاهده تبعات آن به دنبال اصلاح باشیم و اشتباه را ادامه ندهیم، حمایت از آقای روحانی در سال 96 اشتباه بود، وقتی روحانی شروع کرد از همان ابتدای دولت دوم با آنچه وعده داده بود زاویه گرفت، مردم عکس العمل نشان دادند، اما جریان اصلاحات خیر، اصلاحطلبان همان ماههای ابتدایی دولت دوم باید متوجه اشتباه خود میشدند و اعتراف میکردند که اشتباه کردهاند و دیگر حمایتی از دولت روحانی نخواهند کرد اما چنین نشد، چرا که برخی گروهها و احزاب اصلاحطلب در درون این دولت به منافعی رسیدهاند و از حضور در دولت منتفع میشوند، حتی شاهد بودیم برخی اصلاحطلبان برای دولت خوش رقصی کردند و به دفاع از عملکرد نامناسب دولت پرداختند، درحالی که سایر احزاب و به طور کلی جریان اصلاحطلب باید مخالفت میکرد چرا که برخی در واقع مشی و آرمان اصلاحطلبی را زیر سوال بردند، بنابراین شاهد بودیم که منفعت طلبی جای اصلاحطلبی نشست، این رویه باعث شد امروز نقدهای بسیاری به اصلاحطلبان وارد باشد و نتوان ارزیابی مثبتی از عملکرد اصلاحات داشت، بنابراین درون خودمان باید بپذیریم که چه اشتباهاتی داشتیم و از مردم نیز عذرخواهی کنیم.»
صوفی در پایان یادآورد شد: «هر چند این فقط اصلاحطلبان نیستند که باید عذرخواهی کنند. اصولگرایان نیز به دلیل انحصارگرایی و فشار بر فرآیند انتخابات با ابزار رد صلاحیت و همین امروز با طرح قانون انتخابات در به بن بست کشاندن وضعیت اشتباهات درجه یک و استراتژیکی داشتهاند که لازم است هر دو گروه از مردم عذرخواهی کنند.»