سیدمحمود میرلوحی معاون وزیر کشور در دولت اصلاحات؛
اصولگرایان به ریاست جمهوری برسند کشور را یک دهه عقب میاندازند/ آتش زدن برجام و تشر زدن به اسرائیل برای کشور به صرفه نیست
27 مرداد 1399 ساعت 12:59
ما اعلام میکنیم میتوانیم مثل ۷۶ دولت تشکیل بدهیم و دولتی داشته باشیم که مثل دولت اصلاحات شعار آن اقتصاد نبود ولی بهترین شرایط را برای اقتصاد کشور و شاخصهای اقتصادی کشور ایجاد کرد. تمام شاخصها و گزارشها نشان میدهد آن دوره، دورهای افتخارآمیز بود. بهره بانکی تک رقمی شد و بیکاری تک رقمی شد و ۴۰میلیارد دلار ذخیره ارزی داشتیم. آقای احمدینژاد با ۱۵۰میلیارد دلار بدهی کشور را به دولت بعدی تحویل داد. دولت اصلاحات بود که عسلویه و راه آهن مشهد را تحویل داد همه اینها رکورد بود.
دولت اصلاحات نمونهای بارز و تصویری واضح از حضور اصلاحطلبان در قدرت است، دولتی که شعار اقتصادی نداشت اما از طلاییترین دورههای اقتصاد کشور بود از همین رو تا به امروز هرگاه سخن از عملکرد یا کارآمدی اصلاحطلبان به میان میآید به دوران رئیس دولت اصلاحات اشاره میشود.
سیدمحمود میرلوحی معاون وزیر کشور در دولت اصلاحات در گفتوگو با «آرمان ملی» در این باره معتقد است:«ما اعلام میکنیم میتوانیم مثل ۷۶ دولت تشکیل بدهیم و دولتی داشته باشیم که مثل دولت اصلاحات شعار آن اقتصاد نبود ولی بهترین شرایط را برای اقتصاد کشور و شاخصهای اقتصادی کشور ایجاد کرد. تمام شاخصها و گزارشها نشان میدهد آن دوره، دورهای افتخارآمیز بود. بهره بانکی تک رقمی شد و بیکاری تک رقمی شد و ۴۰میلیارد دلار ذخیره ارزی داشتیم. آقای احمدینژاد با ۱۵۰میلیارد دلار بدهی کشور را به دولت بعدی تحویل داد. دولت اصلاحات بود که عسلویه و راه آهن مشهد را تحویل داد همه اینها رکورد بود.» درادامه این گفتوگو را میخوانید.
در شرایط فعلی در سیاست ایران چه نقشه راهی را برای جریان اصلاحات و بازگشت اقبال مردم به این جریان راهگشا میدانید؟
از سال 76 به این سو تبار اصلاحات فراز و فرود بسیاری داشت و گشایش و اقبال داشت و دورههای تنگنا و محدودیت نیز داشته است. رئیسدولت اصلاحات سالهاست که ممنوعالتصویر است و شاهد موضوع حصر هم هستیم. اصلاحات امروز یکی از دو جریان تعیینکننده و صحنه گردان در سیاست است و هر جا فرصتی فراهم شده است بازیگری مهم و تعیینکننده بود. چه در سال 76 که در کمال ناباوری حماسهای بزرگ شکل گرفت و چه در 92 که بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی و در فضایی از یأس و دغدغه که در اردوگاه اصلاحطلبی ایجاد شده بود باز سر برآورد و میدان سیاست را مدیریت کرد و در سال 94 بعد از رد صلاحیتها به میدان آمد. با این تفاسیر در سال1400 دو گزینه پیش روی سپهر سیاسی کشور خواهد بود. گزینه اول این است که اگر نهاد نظارتی رویکرد موجود را ادامه دهد. امیدواریم که با درس گرفتن از سال98 و حضور حداقلی مردم در برخی روش ها اصلاحات صورت گیرد. گزینه دوم میتوانند رویکردی جدید و لطیفتر را پیش بگیرند تا دوباره با تغییر رویکرد شاهد حضور و مشارکت حداکثری باشیم. اگر روندها مثبت و سازنده پیش برود اصلاحطلبان هم میتوانند با حضور خود در این عرصه نقش پررنگی در حضور مردم در پای صندوقهای رای ایفا کنند و جریان اصلاحات به تنهایی در این عرصه نقشآفرین نیست.
چه میزان تکرار سناریوی انتخابات اسفند 98 را محتمل میدانید؟
در اســـــفند98 تصور نمــــیشد طیـــــف مقابل انتــــــخابات مجـــلس را این چنــین مدیریت کنند چـون همــه فکر میکردیم شرایط منـــطقه و بینالملل بهگونهایست که باید مشارکت حداکثری در دستور کار باشد ولی دیدیم که به راحتی این مساله مهم از دستور خارج شد و اقلیتی مطمئن را به مشارکت حداکثری ترجیح دادند. اما این اراده آسیب این حرکت را خواهد دید. با اینکه گفته میشود مجلسی انقلابی تشکیل شده ولی جامعه قانع نمیشود زیرا مجلس باید در راس امور باشد و کارآمدی بالاتری داشته باشد و چهرههای مجلس از پایگاه مردمی قدرتمندی برخوردار باشند و از استحکام نظر و استقلال رای برخوردار باشند. چنین مواردی مجلس را قدرتمند و کارآمد میکند و مواضع مجلس بر این اساس است امروز شاهدیم که تقریبا دو ماه از آغاز به کار مجلس گذشته و با اینکه بنای تمام نهادهای قدرت همکاری با این مجلس است اما از درون مجلس شرایطی نامناسب پیش آمده و چالشهایی جدی به تصویر کشیده میشود. از طرفی چالشهای آنها مربوط بهحل مشکلات مردم نیست و به مسائل دیگری مربوط میشود. به هر حال اگر شرایط برای جریان اصلاحات فراهم شود و به سمت مشارکت حداکثری برود جریان اصلاحات بیشک از صحنهگردانان اصلی انتخابات خواهد بود اما اگر بنا بر این باشد که اراده اسفند 98 حاکم شود به جریان اکثریت اجازه به میدان آمدن داده نخواهد شد و این چالشی از بیرون برای جریان اصلاحات خواهد بود. جریان اصلاحات اخیرا بارها اعلام کرده است که در انتخابات 1400 با کاندیداهای اصلی خود به میدان خواهند آمد و به صراحت اعلام کردهاند که روش سالهای 92 و حتی 94 را دیگر به کار نخواهند برد. دلیل این نوع اعلام مــواضع از سوی جریان اصلاحات روشن است که چرا تصمیم به این رویکرد آوردهاند، زیــــرا جریان اصلاحطــلبی و طرفداران این جریان با تماسهایی که با اصــلاحطلبان داشتهاند همواره تاکید دارند که با سبک گذشته رای نخواهند داد و این روش در حال حاضر ناکارآمد است.
چالشهای درونی جریان اصلاحطلب را چه مواردی میدانید؟
در درون این جریان نیز چالشهای ریز و درشتی وجود دارد این جریان مبتنی بر خرد جمعی و گفتوگو است، ولی اگر این گفتوگوها کاهش پیدا کند و متوقف شود مشکلاتی پیش میآید. گفتوگوها وابسته به زمان است و با جریانی که کار آن بر اساس ساختار فرماندهی شکل میگیرد متفاوت است. ساختار اصلاحطلبی بر اساس گفتوگو و تفاهم و موافق و مخالف است و این تصمیم باید زودتر گرفته شود و تاخیری نداشته باشد حداقل باید تا پایان تابستان اتفاقی بیفتد.
گـزینهای مثل آقای ظــریف چـــقدر میتواند بــــــرای جــــریان اصلاحات جدی باشد؟
بهنظر من نیروهای کارآمد در جریان اصلاحات فراوانند و این جریان نیروهای تازه نفس که دارای اقبال اجتماعی باشند کم ندارد. افرادی از جمله ظـــریف کم نیستند. تامین نیرو برای جریان اصلاح طلب دشوار نیست.
سخنگوی شورای نگهبان اخیرا اعلام کرد کسانی که رد صلاحیت شــدهاند وارد عــرصه انتخابات نشوند.
یک نفر مرحوم آقای هاشمی بودند و دیگری آقای احمدی نژاد و حرف آقای کدخدایی مصداق دیگری ندارد. کسانی هستند که تا اینجا کاندیدا نشدهاند و این افراد فراوانند. اگر قرار باشد با همین سازوکار پیش برویم وضعیت مشخص است و دوستان فقط نیروهای اصولگرا و جبهه پایداریها را بیشتر میدان میدهند، در انتخابات اخیر تقریبا اصلاحطلبان در 230 حوزه انتخابیه ردصلاحیت شدند و انتخابات اسفند 98 رقابتی صد درصد نبود و انتظار میرود اراده حداقلی به ارادهای حداکثری تبدیل شود.
نکته قابل تامل دیگر این است که جریان اصلاحطلب کادرسازی نداشته و این موضوع گاها شرایط را برای ورود چهره ای تازه و کارآمد سخت خواهد کرد.
بهترین کادرسازی در میدان عــمل است. ولی مـــتاسفانه امروز راه برای اصلاحطلبها بسته است. نیرو کم نیست و فراوانند ولی هیچجریان سیاسی خود انزوا را انتخاب نمیکند و نمیگوید من میروم تا کادرسازی کنم. از دل برود هر آنکه از دیده برفت. جریانی که خود زهد را انتخاب کند از صحنه حذف میشود.
با این تفاسیر برخی مطرح میکنند بهتر است دولت آینده هم از جریان رقیب اصلاحات باشد تا مسئولیت کارشکنی و سنگاندازیهای این طیف به گردن خودشان باشد.
ما نمیتوانیم برای جریان رقیب فرش قرمز پهن کنیم و بگوییم بیایید و هر سه قوه برای شما، مگر قبلا نداشتند؟ مگر همین جریان مجلس هفتم و هشتم و نهم را در اختیار نداشت؟ مگر دولتهای نهم و دهم در اختیار همین جریان نبود؟ در آن دوره زمانی دولت و مجلس همه در اختیار این گروه بود. چه کردند؟! عملا دولت هشتساله این طیف منجر شد کشور هزینه بدهد. این پیشنهادات برخی دوستان مساله دقیقی نیست. ملاحظه میکنید که این عزیزان موضعگیری میکنند و منجر به گرانی ارز میشود و بعد تقصیرات را به گردن دولت میاندازند. آنها فکر میکنند به آمریکا و اسرائیل تشر میزنند اما فضا را ناآرام میکنند و برجام آتش را میزنند و آثار این موضعگیریها و حرفها را در بازار و اقتصاد میبینید این حرفها برای ما به صرفه نیست.
با این وجـود جریان اصلاحــــــات چــگونه باید بـــاری دیــــگر بـــــه عرصه قــــدرت بازگردد و نقشآفرین باشد؟
مــــا اعــلام میکنیم میتوانیم مثــل 76 دولت تشکیل بدهیـم و دولتی داشته باشیم که مثل دولت اصلاحات شعار آن اقتصاد نبود ولی بهترین شرایط را برای اقتــصاد کشور و شاخصهای اقتصادی کشور ایجاد کرد. تمام شاخصها و گزارشها نشان میدهد آن دوره، دورهای افتخار آمیز بود. بهره بانکی تکرقمی شد و بیکاری تک رقمی شد و 40میلیارد دلار ذخیره ارزی داشتیم. آقای احمدینژاد با 150میلیارد دلار بدهی کشور را به دولت بعدی تحویل داد. دولت اصلاحات بود که عسلویه و راه آهن مشهد را تحویل داد همه اینها رکورد بود. چرا نباید به آن زمان برگردیم؟! تمام شعارهایی که بعد از دولت اصلاحات داده شد شروعی بر سیاستهای غلطی بود که کشور را وارد باتلاق کرد. هفت قطعنامه سازمان ملل و شورای حکام حاصل همان دوره یکدستبودن قوا است. ولی حاضر نیستند بگویند که آنها کشور را به این روز انداختهاند آقایظریف و این تیم جان کندند تا قطعنامه2231 را ببندند این هنر آنها بود و به کشور کمک کنند و آمریکا را امروز اینچنین منزوی کرده تا دست به دامن دومینیکن شود. چرا دوستان اینها را نمیبینند؟ کسانی که میخواهند اصلاحات بهطور کامل از قدرت حذف شود فکر کنند دولتهای هشتم و نهم با آن همه پولی که داشت و با آن فروش خوب نفت و با پول خصوصیسازی آنهمه بدهی به جا گذاشت. چه کسی امروز پاسخگوی آن است؟ تنها دولتی که توانست میعانات گازی را صادر کند دولت آقای احمدی نژاد بود و درآمد بالایی داشت. این دولت جز قطعنامههای سازمان ملل و شورای امنیت و شورای حکام چه گلی به سر کشور زده؟ چرا دوستان پیشنهاد میدهند دولت را به دست اصولگرایان بسپاریم؟ خب معلوم است چه میکنند و باز هم کشور را یک دهه به عقب میاندازند و باید کلی جان کند تا کشور را به ریل اولیه برگردانیم. امروز شورای پنجم تهران تلاش میکند تا حفرههای قبلی را پر کند. این شورا در شرایط پرتلاطم فعلی و تحریمها شهر را اداره میکند آیا بهتر است باز هم کشور را به دست اصولگرایان بسپاریم که آنطور عمل کنند و باز هم ریخت و پاش کنند؟ بهنظر میرسد برخی قضاوت ها و پیشنهادات دقیق و فکر شده نیست.
از دیـــدگاه شما با حـــضور پررنگتر اصلاحطلبان و تقویت احزاب میتوان امیدوار بود در آینده فـــردی که بر مسند ریاست جمــــهوری تکیه میکند مـــســــئولیت پــذیری بیشتری در قبال وعدهها و شعــارهایی که داده داشته باشد؟
رئیس جمهور در کشور ما فرد است و ساختار نیست و باید کمپین انتخابی خود را به تنهایی تشکیل بدهد برهمین اساس باید وقت کافی داشته باشد تا تیم خود را مشخص کند و راهبردهای لازم را برای حل بحران های کشور بررسی کند تا کمتر شاهد صحبتهای تریبونی باشیم. در واقع اگر وقت کافی برای معرفی کاندیدا گذاشته نشود پس از انتخابات هرکسی که پیروز میدان باشد، نمیتواند شعارهای خود را عملی کند و این نتیجهای جز نارضایتی ندارد. برهمین اساس امسال باید زودتر از همیشه به فضای انتخاباتی کشور بپردازیم چون فرصت ریسک نداریم و تا به امروز از شکل رقابتی سابق به اندازه کافی آسیب دیدهایم. سازوکار نارسای سابق در انتخابات باید اصلاح شود هرچه سریعتر باید کاندیداهای هر دو جریان و سازوکار انتخاباتی آنها مشخص شود، در نهایت با روشهای درست و سازوکارهای صحیح ساختار انتخاباتی کشور را تا جایی که میتوانیم ترمیم کنیم، چراکه تکرار انتخابات اسفندماه به نفع هیچکس نیست و مسئولان هم باید به این نتیجه برسند تا در سازوکار موجود تغییراتی ایجاد کنند.
کد مطلب: 424479