کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

شهریار کریمی موسیقی دان و خواننده کهگیلویه و بویراحمدی از دغدغه‌هایش می‌گوید؛

بازی صنعت، پول و معیشت هنرمند را به بن بست می‌کشاند / مردم اگر به داد هنرمندان نرسند، باید فاتحه موسیقی‌ را خواند / دوره مدیریت کمالوندی بی‌نظیرترین دوران بود

24 مرداد 1399 ساعت 0:38

امیدوارم که دست اندرکارهایی که دستشان می‌رسد، واقعاً حمایت کنند تا بتوانیم آثار و آفرینش‌های هنرمندان را به دست مردم برسانیم. غیر از این چیزی نمی‌خواهیم.


شهریار کریمی موسیقی دان و خواننده کهگیلویه و بویراحمد و ایران در گفت و گو با کبنانیوز از لزوم احیای موسیقی محلی و حمایت از هنرمندان می‌گوید. کریمی در موسیقی، مسیر علم و تجربه را طی کرده. معتقد است باید سلیقه موسیقایی‌مان را تقویت کنیم، و موسیقی اصیل گوش دهیم. کریمی تجربیات جالبی در کارش داشته، او از چگونگی شروع به خواندن، و همینطور خجالت و کم رویی‌اش در کلاس آواز می‌گوید. در این گفت و گو، این موسیقی دان و خواننده کهگیلویه و بویراحمدی را بیشتر بشناسید و با ارزشمندی موسیقی لری آشنا شوید.
شروعی با انصراف از رشته‌ی تئاتر
از سال 1379 به طور رسمی وارد فضای هنری شدم و با دوست عزیزم آقای روحانی مقدم در تئاتر «تاریکی پرهمهمه» با کارگردانی مرحوم افشاریان عزیز شروع کردم که من در آنجا نقش یک سیاهی لشکر را داشتم در فضای رسمی و حرفه‌ای تئاتر شروع کردم.
سال 79 در کنکور هنر رشته‌ی بازیگری تئاتر بوشهر قبول شدم، اما اولویت اولم موسیقی بود، به خاطر همین هم به طور غیررسمی موسیقی را دنبال می‌کردم. تقریباً ترم سه بودم که به دلیل اینکه علاقه‌ای به تئاتر نداشتم و می‌دانستم نمی‌توانم در این فضا رشد کنم انصراف دادم و در کلاس‌های رسمی آزاد موسیقی در شیراز شروع به کار کردم و تا سال 87 چندین آموزشگاه را تجربه کردم و بطور رسمی با خواننده‌های فولکلور استان کهگیلویه و بویراحمد همچون آقا سهراب، میرزا ایرج، آقای رضوانی، آقای اسفندیار احمدی فعالیت داشتم و مکان‌هایی که اجرا داشتند، بنده به عنوان نوازنده کمانچه فعالیت می‌کردم. هرچه تجربه دارم، مدیون موسیقی این دوستان عزیز مخصوصاً فولکلوریک یا موسیقی محلی هستم.
در بخش محلی و موسیقی اصیل استان کهگیلویه و بویراحمد، مدیون آقاسهراب شفیعی و میرزا ایرج موسوی هستم که این‌ها یک نسل قبل از ما فعالیت می‌کردند و موسیقی اصیل کهگیلویه و بویراحمد را احیا کردند.
همسری که آینده را می‌دید
یک شب در جمع دوستان هنرمند بودیم که همسرم به من گفت؛ آواز بخوان، به او گفتم جلوی این هنرمندان بزرگ نمی‌توانم بخوانم. به هرحال با هر خجالتی که بود، در جمع دوستان خواندم، چون هم استرس داشتم و هم کمرو بودم و چون فقط نوازنده بودم اعتماد بنفس ضعیفی در آوازخواندن داشتم. ولی همان بار اول که آواز خواندم با اقبال گرم دوستان روبرو شدم. آوازی که خواندم، تصنیف «آروم جونوم، گل مهربونوم، بردی خیالم، ای خدا، تش زدی به جونوم» را ساختم. آوازی بود که بعدتر در اولین آلبوم رسمی‌ام به عنوان آلبوم وار آوردم، که در سال 90 منتشر شد. این را همیشه برای خودم می‌خواندم و در آن جمع دوستانه هم خواندم، هم شعر و بیتش قشنگ بود، و ملودی‌اش را اولین بار استاد فرود گرگین پور از ایل قشقایی‌ها ساخته بود. اما من با یک تنظیم کوچک تغییری در آن ایجاد کردم. دوستان گفتند صدای خیلی خوبی داری، همسرم از من خواست که دوره‌های خوانندگی را در اصفهان بگذرانم.
خجالت و کم رویی به وسعت انتظار در کلاس‌های درس
سال 87 برای دوره خوانندگی به اصفهان رفتم و بخاطر کم رویی و خجالتی که داشتم بعد از یکسال توانستم بخوانم. سال 88 نزد استاد عسکری دوره خوانندگی را گذراندم که از شاگردهای خوب و بنام محمدرضا شجریان بود. من بخاطر کم رویی نمی‌خواندم و منتظر می‌ماندم تا هنرجویان از کلاس بروند و بعد بخوانم. استاد عسکری به من گفت اینطور نمی‌شود، باید بخوانی. می‌خواهی بخوان و نمی‌خواهی دیگر کلاس نیا. اصل و اساس آواز و خوانندگی این هست که کم رویی را کنار بگذاری و اعتماد به نفس داشته باشی. اینطور شد که شروع کردم به خواندن. استاد صدایم را تأیید کرد و گفتند: «صدایت خوب است، و ادامه بده».
15 شهریور سال 88 در کلاس استاد عسکری در اصفهان حضور پیدا کردم و چهارسال ردیف‌های آوازی ایران را با هر مشقت و مشکلاتی که بود در آن کلاس گذراندم. هفته‌ای یک روز با اتوبوس به اصفهان می‌رفتم و تا ساعت یک شب به یاسوج برمی گشتم.
در همان سالها برای دانشگاه نام نویسی کردم. دانشجوی ورودی سال 90 رشته کاردانی موسیقی تهران بودم و در آنجا با اساتید خوبی همچون استاد مجید درخشانی، استاد کیوان ساکت، استاد هوشنگ ظریف، علی اکبر شکارچی آشنا شدم. این‌ها را می گویم که عده‌ای از جوانها بدانند من یک شبه به اینجا نرسیدیم که یک آواز را روی صحنه بخوانم.

                                             
آواز خواندن در منزل استاد وقتی همه خوابند
خاطره شیرینی از اولین آلبومم دارم که برایتان می گویم. استاد سید همت هاشمی رییس انجمن موسیقی استان کهگیلویه و بویراحمد گل سرسبد و استاد بزرگ موسیقی استان و استاد مسلم موسیقی منطقه جنوب هستند و به گردن همه اهالی موسیقی استان حق دارد، قبل از اینکه آواز رسمی در آلبوم وار را با حمایت ایشان بخوانم، با بنده تماسی گرفت و گفت که «شنیدم که دوسه سالی هست کلاس آواز می‌روی، چرا بی خبر؟!» گفتم «خواستم به جایی برسم و بعد شما از من تست بگیرید». گفت «من راغبم همین الان که ساعت 12 و 30 دقیقه شب هست خانه‌ی من بیایی».  من همان ساعت به منزل استاد هاشمی رفتم و گفت آواز بخوان. گفتم «خانواده شما خواب هستند». گفت بخوان. خواندم و گفت «نمی‌دانستم که آواز می‌خوانی و صدایت خیلی خوب است». گفت «یک پیشنهاد بهت می‌دهم». گفتم «چه پیشنهادی»؟ گفت «پیشنهاد می‌دهم که یک آلبوم موسیقی باهم منتشر کنیم، و خوانندگی کن». گفتم «بنده آواز لری نخواندم  هرچه خوانده‌ام فارسی بوده». گفت «جنس صدایت جدید هست، و استارت آلبوم را همان شب زد».
سال 90 بود که با استاد حمید توفیقی بروجنی از آهنگسازان خوب و بنام عرصه موسیقی صحبت‌هایی کردیم، و اینگونه ضبط آلبوم «وار» شروع شد، که با تنظیم ایشان در سال 91 انتشار پیدا کرد.
بازی صنعت و پولی که هنرمند را به بن بست می‌کشاند
بعد از آلبوم وار، من و گروهم در بیش از 50 جشنواره مختلف کشور شرکت کردیم و مقام‌های برتر صحنه‌ای را کسب کردیم. چندین اجرا و کنسرت با اساتیدی همچون درخشانی، علی اکبر شکارچی، کیوان ساکت و هوشنگ ظریف برگزار کردیم. دومین آلبوم من هم چندروز پیش انتشار پیدا کرد. بعد از آلبوم وار، تصانیف کهگیلویه و بویراحمد را جمع آوری کردم و محصول آن 5 آلبوم شد که تا کنون به بازار نیامده است.
دومین آلبوم من بنام «درا» با تنظیم و آهنگسازی میرزا مسعود موسوی انجام شد، نوازندگان این آلبوم آقایان؛ سامان جعفری نوازنده نی، پژمان سیدی نوازنده تمبک، مهبد بیضایی نوازنده سنتور و میرزا مسعود موسوی نوازنده تار، سه تار، هور و آکاردئون بودند. «درا» به معنی وسیله‌ای برای برخی از احشام عشایر هست. متاسفانه آلبوم «درا» را نتوانستم به بازار عرضه کنم، چون برای انتشار باید تیراژ آلبوم به 10 هزار نسخه می‌رسید که حدود 50 میلیون تومان هزینه می‌برد، قبل از آن هم هزینه‌ای برای ساخت و تنظیم پرداخت کرده بودیم و دیگر نتوانستم که چنین هزینه‌هایی را پرداخت کنم. این آلبوم 5 سال پیش آماده بود و بخاطر اینکه هزینه‌ای نداشتم، نتوانستم، منتشر کنم. آلبومی که چند روز گذشته انتشار دادم به صورت محدود و فقط برای دوستانم، تعدادی «سی دی» منتشر کردم، متاسفانه الان هیچ استودیویی در کشور به دلیل بضاعت مالی این «آلبوم» را ندارد و هم استانی‌های عزیز هم از این آلبوم بهره مند نشدند. اگر همتی برای انتشار آلبوم صورت می‌گرفت، می‌شد این تصور شیرین را پروراند که همه مردم هم زبانم یک «درا» در خانه‌هایشان داشتند، ولی به مشکل خوردیم و متاسفانه برای آلبوم‌های بعدی من هم همین اتفاق خواهد افتاد.
سه آلبوم دیگر در دست میکس هستند که به زودی منتشر می‌شود. چهار آلبوم دیگر به نام‌های کرنا، مهربونی و.. داریم که به زودی وارد سیستم فضای مجازی می‌شود.
هزینه‌های آلبوم را خودم تقبل کردم و تنها مشکل انتشار این آلبوم‌هاست. از آقای کمالوندی مدیرکل اسبق اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی که تحول عجیبی برای هنرمندان به وجود آورد و ارزش و اهمیت خاصی به آن‌ها داد تشکر می‌کنم. اما از مسئولان می‌خواهم هنرمندان را حمایت کنند، هنرمند هرچه دارد پای آموزش گذاشته است، وقتی به خروجی کار خود می‌رسد، باز هم باید هزینه کند تا به گوش مردم برسد، هنرمندی که پول نداشته باشد چطور می‌تواند آلبوم و کلیپش را به دست مردم برساند. از تمام مسئولان خواهش می‌کنم که حداقل این مطلب را می‌خوانند به داد هنرمندان برسند، از فیلم ساز و عکاس و موسیقیدان گرفته تا افرادی که در هنرهای تجسمی و هنرهای دستی فعالیت می‌کنند.
اگر مردم حمایت نکنند، هنرمند به بن بست می‌رسد وقتی که هنرمند فکرش کار نکند، نمی‌تواند خلاقیت داشته باشد و نمی‌تواند، کارهای خوبی را ارائه دهد.

                    

موسیقی والا؛ عِرق به فرهنگ و ایل و ریشه
ما دوست داریم که این فرهنگ را در استان خودمان هم داشته باشیم، همچون استان‌های لرستان، کردستان و چهارمحال بختیاری که از هنرمندان محلی خود حمایت می‌کنند. متاسفانه جای خالی حامی‌های دلسوز احساس می‌شود. تمام اسپانسرهایی که در اختیار هنرمندان هستند از دل ایل و تبارشان بیرون می‌آید. مهم نیست که این فرد وضع مالیش خوب باشد. یکی از هنرمندان چهارمحال بختیاری می‌گفت که یک آلبوم منتشر کردم و هزینه این آلبوم را سوپری‌های محله جمع آوری کردند. اینکه افراد درک عمیقی از هنر و اثرگذاری هنر داشته باشند مهم هست، مهم نیست که بنده پیش فلان مدیرکل بروم و آن مدیر اسپانسر شود، مهم این است که فضا و جامعه‌ای که در آن هستم به این تفکر برسد. هنرمندی که زندگیش را برای موسیقی گذاشته است، می‌خواهد هنرش را برای مردم و ارتقای فرهنگ بسازد و تلاش کند، هنرمندی که سال‌ها از زن و بچه گذشته، برای اینکه هنر والا و ارزشمندی را به جامعه‌ی خود ارائه کند، دانش و بینشش را بالا برده، بخاطر عِرق به فرهنگ و ایل و ریشه‌اش، خواسته یک کار در شأن و شخصیت مردم خود ارائه کند.
هنرمندان دستشان بسته است / هنر محلی را حمایت کنید
ما مخلص مردم هستیم، گفته‌ام و بازهم می‌گویم، اگر مردم را از دست دادیم هیچ نداریم. ما به واسطه‌ی مردم به اینجا رسیدیم و اگر  مردم را هم از دست بدهیم دیگر هیچ نداریم. آن‌هایی که دستشان به دهنشان می‌رسد، اگر می‌توانند به داد هنرمندان برسند، تا به بن بست نرسند که اگر به بن بست برسند، دیگر فاتحه ما خوانده است و موسیقی ما به دست کسانی می‌افتد که به لحاظ شعری و ملودیک هیچ اطلاعات آکادمیک و حرفه‌ای و اصالت شعری ندارند، این‌ها پیشواز و سردمدار می‌شوند و این برای فرهنگ و جامعه ما وضعیت خوبی را رقم نمی‌زنند. هرکسی باید در کار خودش فعالیت کند. من با کار حرفه‌ای در سمینارها، شبکه‌های تلویزیونی، همایش‌ها حضور پیدا کنم و آن دوستان هنرمندی که در فضاهای خانوادگی و دوستانه‌ای که نیاز به شادی هست حضور پیدا کنند. آن‌ها هم زحمت کشیدند. آن هنرمندانی که بسیاری از مردم آن‌ها را دوست دارند و در مراسم‌های شادی زحمت می‌کشند به گردن مردم حق دارند، اما شرایط فعالیت آن‌ها با فعالیت هنرمندان متفاوت است. امیدوارم که دست اندرکارهایی که دستشان می‌رسد، واقعاً حمایت کنند تا بتوانیم آثار و آفرینش‌های هنرمندان را به دست مردم برسانیم. غیر از این چیزی نمی‌خواهیم.
من یک موزیسین هستم و زندگیم را در موسیقی گذاشته‌ام باید با فراغ بال قدم بردارم، صبح که بیدار می‌شوم دغدغه‌ام فقط خلق موسیقی و آواز باشد. اما متاسفانه اینقدر مشکلات هست که موسیقی دغدغه آخر من شده است. وقتی دغدغه آخری موسیقی باشد کیفیت کار پایین می‌آید. امیدوارم که این آلبوم را به خوبی و خوشی منتشر کنم و امیدوارم فردی تماس بگیرد و بگوید که آقای کریمی ما هم در این کار سهیم هستیم و می‌خواهیم برای آلبوم‌های دیگر حمایت کنیم.
از یک طرف مسئولان به موزیسین اهمیت نمی‌دهند، و از طرفی مردم به فرهنگ، موسیقی محلی و آداب محلی اهمیت نمی‌دهند. چه اقدامی باید صورت بگیرد که مردم و مسئولان دغدغه هنر را داشته باشند؟ چه راهکاری می‌دهید که مسئولان به جای پشت میزنشینی این دغدغه را بین مردم ترویج دهند؟
من احساس می‌کنم متولی احیا و ترویج آداب و فرهنگ محلی اداره فرهنگ و ارشاد و اداره میراث فرهنگی است، ما از شرکت نفت یا اداره امور دارایی انتظار نداریم، اما برخی مواقع از دل برخی از سازمان‌ها حمایت‌هایی صورت می‌گیرد که اصلاً فکرش را هم نمی‌کنید که بودجه یا ردیفی برای آن‌ها درنظر گرفته شده باشد، برخی مواقع می‌بینید که بعضی از مدیران آنقدر هنر دوست هستند، با اینکه رشته تحصیلی و سازمان و محل کار او به هنر نمی‌خورد، اما در ترویج و احیای هنر سهیم می‌شود و مشارکت می‌کند. اداره فرهنگ ارشاد و میراث فرهنگی متولی است، مثلاً در برخی از رسانه‌ها یک هنرمندی کار موسیقی انجام می‌دهد، روابط عمومی‌های ادارات اگر فعال باشند، یکی از وظایف تبلیغاتی‌شان این است که با آن هنرمند تماس بگیرند و فعالیت‌های هنرمند را به صورت بسته‌های فرهنگی به مهمان‌ها و توریست‌ها ارائه دهند. با این اقدام خود به خود موسیقی استان کهگیلویه و بویراحمد معرفی می‌شود، اما اگر فرهنگ و ارشاد و میراث فرهنگی اقدامی نکنند، در سمینارها هنرمندان را دعوت نکنند، موسیقی باید از چه مجرا و کانالی به گوش مردم برسد؟ بنابراین سلیقه شنیداری مردم ضعیف می‌شود و مردم خودشان را با آهنگ‌های «تتلو» سرگرم می‌کنند. آن درک و دریافتی که باید از طریق موسیقی فاخر ما دریافت شود، وقتی موسیقی نیست که گوش دهد، آن گوش به موسیقی سطح پایین عادت می‌کند و این روی فرهنگ جامعه اثرگذار است و پیامدهای منفی‌ای دارد که اصلاً دیگر نمی‌توان به آن کمک کرد.
یک بار به یکی از اساتید گفتم، بیاییم، ساختار شکنی کنیم، و به ریتم‌های امروزی‌تر وارد شویم، اما استادم در مخالفت با این حرف گفت «ما باید کار خودمان را انجام دهیم، سطح موسیقی مردم پایین باشد، باید این سطح مردم، بالا بیاید. نه ما پایین بیایم. ما یک رسالت و اصالتی داریم و باید حتماً سلیقه شنیداری مردم بالا بیاید». اگر ما که به لحاظ حرفه‌ای سال‌های سال زحمت کشیدیم و دوستانی که  در این عرصه هستند میدان را خالی کنیم قطعاً موسیقی‌های مبتذل جای موسیقی‌های خوب و فاخر را می‌گیرد.
دوستانی که حرفه‌ای و اصیل کار می‌کنند باید میدان دار باشند، باید همیشه حرفی برای گفتن داشته باشند، باید با اقتدار و کارهای سطح بالا وارد میدان شوند که سلیقه موسیقیایی مردم حرفه‌ای شود و بالا برود، اگر غیر از این باشد موسیقی مبتذل جایگزین موسیقی فاخر و حرفه‌ای ما می‌شود و هیچ وقت نمی‌توان وضعیت را بهبود داد، متاسفانه الان هم تقریباً این اتفاق افتاده است.
چرا کسی دغدغه موسیقی کهگیلویه و بویراحمد را ندارد و دغدغه فرهنگی که گذشتگان داشتند کم فروغ و کم اهمیت شده؟
بخش عظیمی از این فضا که همه گریبان گیرش شده‌اند، مشکلات اقتصادی و روز مرگی انسان‌هاست. روزمرگی‌ها در بی تفاوتی دخیل است، شاید فردی بی‌تفاوت نباشد اما دغدغه زندگیش نانی برای خانواده باشد و الان هم آنقدر شرایط اقتصادی و مالی زندگی سخت شده که نمی‌تواند آن عرق و علاقه به موسیقی وطنی را حفظ کند. ترجیح می‌دهد به جای فکر کردن به موسیقی، به کارگری و بدبختی‌هایش فکر کند و در فضای زندگی خودش فرو برود. خیلی‌ها هستند که سلیقه هنری سطح بالایی دارند، اما آنقدر درآمدشان ضعیف هست که به راحتی ذهنشان تسخیر شده. آن آدم نمی‌تواند علاقه‌اش را در جامعه نشان دهد.
 آن بخشی که در کهگیلویه و بویراحمد درآمد خوبی دارند با تشکیل یک انجمن، سازمان مردم نهاد یا تیم، می‌توانند دغدغه هنرمندان لر، حتی لر تهران نشین را برطرف کند. این تیم می‌تواند هنرمندان را زیرمجموعه خودش قرار دهد، صندوقی برای هنرمندان قرار دهد که هنرمند با فروش اثرش، پولی را که به صورت تسهیلات گرفته به صندوق انجمن برگرداند. این پول شخصی خرج نمی‌شود، بلکه به هنرمند برای ارائه هنرش کمک می‌کند. این باعث می‌شود که دغدغه‌ای که سال‌های سال هنرمندان استان کهگیلویه و بویراحمد را به شرایط بسیار بدی رسانده، برطرف شود.
انجمن موسیقی استان کهگیلویه و بویراحمد نمی‌تواند این اقدام را انجام دهد؟
بودجه‌ای بسیار محدودی از طرف وزارت ارشاد برای جشنواره و سمینار و.. برای یکسال به استان داده می‌شود. این بودجه کم فایده‌ای ندارد.
شاید در سال 10 کار هنری داشته باشیم و حدود یک میلیارد شود، این هزینه را هیچ اداره‌ای قبول نمی‌کند، اما اگر سازمان مردم نهادی تشکیل شود و افرادی که وضع مالی خوبی دارند بانی این انجمن باشند همه‌ی مشکلات هنرمندان برطرف می‌شود.
اگر این صندوق تشکیل شود موسیقی، هنر، فیلم سازی و.. استان جان دوباره می‌گیرد، چون هنرمند دیگر دغدغه‌ای ندارد و کارش را ادامه می‌دهد. این موضوع نیاز به حامی دارد.
موسیقی کهگیلویه و بویراحمد چه جایگاهی دارد؟
خدا را شکر نسبت به 10 سال گذشته هم مخاطبین حرفه‌ای موسیقی در استان بیشتر شده، و هم به لحاظ فعالیت‌های موسیقی نسبت به ده سال گذشته وضعیت خوبی داریم. الان در استان استودیوی حرفه‌ای، نوازنده‌های حرفه‌ای و آهنگ سازهای حرفه‌ای داریم، ما از هر جهت بی نیازیم و رشد 90 درصدی داشتیم اما چون پوششی نداشتیم احساس می‌شود که رشدی نداشتیم. 10 سال پیش ملودی داشتیم که توسط بختیاری‌ها خوانده می‌شد، بخاطر اینکه در استان کهگیلویه و بویراحمد نوازنده، خواننده، آهنگ ساز و استودیو نداشتیم، ملودی‌های ما مثلاً در چهارمحال و بختیاری و به نام این استان ضبط می‌شد.
  آیا این اتفاق افتاده است؟
بله، خیلی از ملودی‌های استان کهگیلویه و بویراحمد به همین دلیل به نام استان‌های دیگر نوشته شد، به دلیل اینکه سال‌های خیلی زیاد متخصص در حوزه موسیقی نداشتیم، این باعث شد که شهرهای همسایه ملودی به گوششان می‌خورد، می‌رفتند و بنام خود ضبط می‌کردند.
انصافاً تنها آقای «اسدپور» در آلبوم خود اشاره به استان کهگیلویه و بویراحمد می‌کردند، ایشان فرد قدردانی بود و اینکار را کردند. همه لر هستیم اما بحث تخصصی این هست که آیا نسبت به چندسال پیش رشدی داشته یا خیر. قبلاً چون متخصص نداشتیم بخشی از ملودی استان کهگیلویه و بویراحمد توسط دوستان در چهارمحال بختیاری ساخته می‌شد.
جامعه هنرمندان حرفه‌ای استان کهگیلویه و بویراحمد از هنرجویان استقبال می‌کند؟
در آموزشگاه کیان بانگ مهر، هنرجویانی داریم که به مرحله اجرا رسیدند و حتی کنسرت اجرا کردند. سال 90 آموزشگاه موسیقی را تأسیس کردم، با 10 نفر شروع کردم. الان هنرجویان پا به پای ما بالا می‌آیند، هم ساز و هم آواز خوب می‌خوانند. آدرس آموزشگاه ما «میدان عقاب، خیابان ستارخان. آموزشگاه موسیقی کیان بانگ مهر» هست. افتخار ما این هست، که در سال، 10 هنرجو تربیت کنیم.
استقبال جوانان به موسیقی محلی چطورهست؟
خیلی زیاد هست. در گذشته مدرس خانم نداشتیم و حتی اجازه به بانوان نمی‌دادیم که به آموزشگاه بروند. به همین خاطر مدرس خانم نداریم. ولی از  10 سال پیش تا الان این اجازه را می‌دهیم که بانوان نیز به کلاس موسیقی بروند. بنابراین باید 15 سال بگذرد تا آن خانم مدرس شود، این نقطه‌ی خوبی است که مردم ما سطح فرهنگشان بالا آمده، سطح شنیداری و درک و دریافتشان از موسیقی بالا آمده که اول موسیقی بعد زبان را یاد بگیرند. دغدغه‌شان موسیقی شده است.
همین همایش‌ها و جشنواره‌ها در فضای مجازی باعث شده که خانواده‌ها استقبال خوبی از موسیقی داشته باشند.

اداره ارشاد در چه زمانی در اوج حمایت از هنرمندان بود؟
 بی نظیرترین زمان، زمان آقای کمالوندی بود. البته بخاطر وضعیت کرونا می‌توانم بگویم آقای پیرسبزی چون هنرمند بوده و در بدنه موسیقی بوده و تمام زندگیش با بچه‌های موسیقی بوده از آقای کمالوندی هم بهتر حمایت می‌کنند و فکر می‌کنم با راهکارهای سید همت هاشمی می‌تواند دوران طلایی به وجود بیاورد.
چیکار کنیم که موسیقی محلی استان کهگیلویه و بویراحمد بهتر از گذشته شود؟
احساس می‌کنم اگر بخواهیم موسیقی استان کهگیلویه و بویراحمد هم بهتر و هم بکرتر شود باید یک فیدبک به گذشته داشته باشیم
ما باید به گذشته برگردیم چون هر گیاهی شناسنامه‌اش و عصاره اصالتش و ریشه‌اش در گذشته‌اش هست و ما باید حتماً به گذشته برگردیم. اگر بخواهیم یک پیشینه و معرفی خوبی دررابطه با موسیقی داشته باشیم باید به گذشته برگردیم. در تمام مناطق یک سری ملودی‌های اصیل وجود دارد که با روزمرگی‌های تمام آن دیار سروکار داشته، باید آن‌ها را کشف و ضبط کنیم و با متد امروزی ساخته و تنظیم شود. اگر این اتفاق بیفتد چون استان کهگیلویه و بویراحمد موسیقی بکری هست هنوز آنچنان پوشش داده نشده خیلی از مناطق هستند که هنوز موسیقی‌شان را کسی کشف نکرده است. ما وظیفه داریم این اصالت را اجرا کنیم.
با متد، متناسب با زمان و موقعیت امروزی ارائه شود. اگر یک قطعه را می‌خواهیم بسازیم باید به گستره‌ی عامه پسندی آن دقت کنیم و حتی در ساختن یک قطعه، آن کودک ده ساله را هم باید درنظر بگیریم. باید طوری سازهایمان را رنگ آمیزی کنیم که با تمام ذائقه‌ها سازگاری داشته باشد.
و اینکه اگر به این تحقیق و پژوهش ادامه دهیم خیلی از کسانی که نمی‌توانند وارد شهر شوند یا مشکلات اقتصادی دارند و فقیر هستند و کارشان باعث می‌شود نتوانند به شهر بیایند. هنرمند می‌تواند کسانی را کشف کند که هم به جامعه هنری ما بتوانند کمک کنند و هم می‌تواند شخص را از آن دغدغه نجات دهد.
وقتی یک فرزند روستایی یا عشایری را کشف کنم و رایگان آموزش دهم تا راهکار ملودی قدیمی را اصلاح کند و ادامه دهد، خوشحال می‌شوم، چون اگر این اقدام را نکنم، فرزندانمان دنبال «تتلو» و موسیقی مبتذل می‌رود. پس من می‌توانم موسیقی استان کهگیلویه و بویراحمد را با یک ترفند امروزی برای موسیقی ایرانی و محلی بسازم. درغیر این صورت یواش یواش موسیقی ایرانی کمرنگ و از بین می‌رود. حتماً باید روی فکر و ایده‌های کودکان و نوجوانان کار کنیم. و به بهترین شکل آموزش دهیم. تا حافظ نغمه‌های اصیل و میراث فرهنگی ما باشند. و گر نه در آینده هیچ «یار یاری» نخواهیم داشت و به فراموشی سپرده می‌شود و نسلشان منقرض می‌شود.
برای اینکار باید مسئولان هم پای کار بیایند؟
بله، وقتی خواستیم به دورترین نقطه کهگیلویه و بویراحمد برویم باید با یک امکاناتی آنجا بروم باید اداره میراث فرهنگی و اداره ارشاد حامی باشند. ما باید حمایت شویم تا اینکار را انجام دهیم هرچند برخی مواقع حمایت نمی‌شویم و اینکار را انجام می‌دهیم تا موسیقی استان کهگیلویه و بویراحمد به فراموشی سپرده نشود.
در پایان می‌خواهم بگویم؛ دغدغه هنرمندان دغدغه مالی است و باید حتماً حمایت شوند، اگر حمایت نشوند هیچ خلاقیتی از هنرمندان خلق نمی‌شود.
یا تسهیلات می‌گیریم یا از دوستان قرض می‌گیریم و آن سخت کوشی قبلی را نداریم چون آنقدر بحث هزینه وسط بوده که تنها فکرمان این هست قرض هامان را بدهیم. اما به راحتی می‌شود با سیستم خوبی برطرف شود.
 


کد مطلب: 424312

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/interview/424312/بازی-صنعت-پول-معیشت-هنرمند-بن-بست-می-کشاند-مردم-اگر-هنرمندان-نرسند-باید-فاتحه-موسیقی-خواند-دوره-مدیریت-کمالوندی-بی-نظیرترین-دوران

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1