خاطرات پرویز یزدان پناه رئیس دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد؛
مدیری که بعد از 14 سال برای اولین بار برادر و مادرش را دید
5 مهر 1398 ساعت 23:19
اولین متخصص توانبخشی استان کهگیلویه و بویراحمد بودم و این رشته برای خدمترسانی به افراد نیازمند است و امیدوارم این روند پیشرفت در استان ادامه داشته باشد و بهجای اینکه استان محرومی باشیم جز استانهای توسعهیافته باشیم. مدیون معلمان هستم و از پدر و مادرهایی که از زندگی خودشان گذشتند تا فرزندان تحصیلکرده تربیت کنند قدردانی میکنم.
در آئینی با حضور مسئولان، معلمان و خانوادهها از پذیرفته شدگان مدارس استعدادهای درخشان استان کهگیلویه و بویراحمد در کنکور سراسری در رشتههای مختلف پزشکی، دبیری و ... تقدیر شد.
پرویز یزدان پناه رئیس دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد در این همایش که از 110 نفر پذیرفته شده کنکور سراسری تجلیل به عمل آمد، اظهار کرد: پایبندی به فرهنگ مذهبی و ملی، رعایت اخلاق، نظم و مقررات باید در اولویت رفتاری دانشجویان قرار گیرد.
وی گفت: پذیرش دانشجویان بومی استان کهگیلویه و بویراحمد در دانشگاهها از روند رو به رشدی برخوردار است.
وی در بخش دیگری از سخنانش به خاطراتی از زندگی خود پرداخت و با بیان اینکه وضعیت معیشت برای زندگی در گذشته مشکل بود، گفت: «وضعیت برای همهی مردم به لحاظ پوشاک، خوراک و بیماری خیلی بد بود، دوران دبستان و راهنمایی از خانواده دور بودم و در شهرستان کهگیلویه با مادر بزرگم زندگی میکردم. به خاطر شرایطی که داشتیم درس میخواندیم و چوپانی هم میکردیم.
وی ادامه داد: مادر بزرگم اهل عبادت، نماز و روزه بود که در آن شرایط توجه بیشتری به مسائل مذهبی داشت و همیشه به نمازخواندن تأکید داشت، در 14 سالگی برای اولین بار مادر و برادرم را دیدم و حتی آنها را نمیشناختم و همراهشان به سیسخت آمدیم و به رفاه و آسایش رسیدیم و اول دبیرستان بودم که آموزش و پرورش معلم نداشت و 3 تا تجدید آوردم و باوجود اینکه مادرم معلم بود و از من امتحان گرفت نمرات زبانم خوب بود اما گفت که تو اینکاره نیستی و دیگر امتحان نگرفت و یک سال دیگر دوره اول دبیرستان را خواندم و در شهرکرد دوره اول دبیرستان را خواندم که شاگرد اول استان چهارمحال بختیاری شدم و برای اولین بار احساس کردم که جهت زندگی را مشخص کردم بعد از آن آمدم شیراز درس خواندم و دیپلم گرفتم همزمان با «انقلاب فرهنگی» دانشگاهها تعطیل شد که چند ماهی کار کردم و جنگ تحمیلی شروع شد. به جنگ رفتم و 12 ماه در جبههها بودیم و امتحان کنکور دادم، در دبیرستان شاپور شیراز رتبه علمی رشته ریاضی بودم، همان سال اول کنکور 73 رشته مهندسی دانشگاهها قبول شدم و بعد از یک سال از دانشگاه شیراز انصراف دادم و به مادرم گفتم که من نمیخواهم رشته پزشکی بخوانم. مسئولان دانشگاه گفتند که اگر بخواهی انصراف بدهی، باید 25 هزار تومان هزینه بدهی سال 64 این پول زیادی بود که مادرم این هزینه را پرداخت کرد. با خودم گفتم که مگر من احمق هستم که 25 هزار تومان پول بدهم و مهندسی بخوانم. اصلاً علاقهای به رشته پزشکی هم نداشتم اما به خاطر 25 هزار تومان گفتم که باید پزشکی بخوانم. و 17 ساعت شبانهروزی درس میخواندم و بیشتر درس زیستشناسی میخواندم و خوشبختانه رتبه 51 کنکور دانشگاه شیراز قبول شدم. به خاطر اینکه اولین دانشجوی پزشکی در خانواده و بویراحمد سفلی بودم جهش و الگویی ایجاد شد و الآن تحصیلکرده زیادی در خانواده به وجود آمد. رشته توانبخشی را انتخاب کردم با وجود اینکه گفتند باید جراحی را انتخاب کنی.
اولین متخصص توانبخشی استان کهگیلویه و بویراحمد بودم و این رشته برای خدمترسانی به افراد نیازمند است و امیدوارم این روند پیشرفت در استان ادامه داشته باشد و بهجای اینکه استان محرومی باشیم جز استانهای توسعهیافته باشیم. مدیون معلمان هستم و از پدر و مادرهایی که از زندگی خودشان گذشتند تا فرزندان تحصیلکرده تربیت کنند قدردانی میکنم.
کد مطلب: 413229