گفتوگوی کبنا با رضا صادقی فعال سیاسی اصلاح طلب کهگیلویه و بویراحمد؛
مردم از گفتمان اصلاحطلبی ناامید نیستند / نماینده بویراحمد و دنا نماینده اصلاحطلبان نیست / بعد از «تاجگردون» اصلاحطلبان کهگیلویه به اجماع نرسیدند / اصلاحطلبان گچساران و باشت گوشه عزلت نگرفتهاند
1 مهر 1398 ساعت 22:11
اگر منظور شما مردمی است که در طول راه و مسیر اصلاح طلبی همراه و هم رأی اصلاح طلبان بودهاند باید بگویم خیر ناامیدی و بی اعتمادی آنان از گفتمان اصلاح طلبی و اصلاح طلبان نیست. بلکه ناامیدیشان به جهت کارشکنیها و عدم پاسخگوییهای اصحاب قدرت است و این که فریادها و خواستهها و دادخواهیهایشان که از مجرای قانون در صندوقهای رأی ریخته شده و یا میشود مورد بی اعتنایی واقع میشود
او میگوید: «متاسفانه از زمانی که «بهرام تاجگردون» از صحنه سیاسی و انتخاباتی کناره گرفتهاند، در حوزه کهگیلویه بزرگ دیگر اجماع کاملی صورت نگرفته است و اگر دوستان سیاسی ما در آن حوزه تدبیر اساسی بیندیشند توفیق اصلاح طلبان کار دشواری نخواهد بود.» همچنین او معتقد است که نیروهای توانمند شهرستانهای گچساران و باشت شناسایی نشده و مورد استفاده واقع نگردیدهاند که این خود موجب نگرانیهایی شده است اما اینکه اصلاحطلبان گچساران و باشت و خصوصاً جناب آقای خواجوی گوشه عزلت گرفتهاند را قبول ندارم.
رضا صادقی از فعالین سیاسی اصلاح طلب استان کهگیلویه و بویراحمد و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت استان کهگیلویه و بویر احمد میباشد. او دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد حقوق است و از اعضای فعال ستاد انتخاباتی حسن روحانی در انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری بود که با وی در باره بعضی از مسائل سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد گفت و گویی انجام دادهایم که در ادامه نظر وی را پیرامون این مسائل میخوانید.
آیا به نظر شما مردم از اصلاح طلبان امروز ناامید هستند؟ با توجه به اینکه آنها حامیان اصلی این دولت بودند و عملکرد دولت در بحث اقتصادی به نظر میآید، عملکرد خوبی نبوده است؟
ضمن عرض تسلیت به مناسبت ماه محرم و شهادت سرور و سالار آزادگان اباعبدالله الحسین (ع) و یاران با وفایش لازم میدانم ابتدا به قسمت آخر پرسش اول شما پاسخ دهم و سپس به قسمت اول سؤال اولتان برگردم؛ در خصوص عملکرد ضعیف دولت روحانی در بحث اقتصادی من هم با شما هم عقیدهام چراکه معتقدم باید اثر مثبت عملکرد اقتصادی دولت در زندگی روزمره مردم و در قدرت خرید آنها قابل ملاحظه باشد، امنیت اقتصادیشان متزلزل نشود و سفره آنها کوچکتر و بیکیفیتتر از قبل نشود ولی متاسفانه این پیش آمد وابتلای جامعه به ناآرامی اقتصادی نشان از عدم توفیق دولت در عمل به شعارها و وعدههای پیشا انتخاباتی و ایام انتخابات ریاست جمهوری دارد اما اینکه چه عواملی اعم از فشارهای بین المللی و خارجی یا سوء مدیریتهای داخلی و یا چه دخالتهایی و از سوی چه کسانی مانع توفیق دولت ایشان در عمل به شعارها و وعدههای ایشان بوده و چه نقدهایی در این خصوص به دولت ایشان وارد است خود بحث مفصلی است که از سوی اهل نظر خصوصاً اقتصاددانان و دانشگاهیان و سیاسیون بسیار به آن پرداخته شده استاما اگر بخواهیم مختصر اشارهای در این خصوص داشته باشیم همین بس که بدانیم بیشترین اصول قانون اساسی (39 اصل در فصل نهم قانون اساسی بطور اختصاصی و 33 اصل از سایر اصول قانون اساسی بصورت متفرقه) به اختیارات و تکالیف رییس جمهور تخصیص یافته یعنی بیشترین اختیارات قانونی را داراست اما همانگونه که اکثر روسای جمهور به این نکته اشاره داشتهاند، علیرغم وجود حقوق و اختیارات حداکثری برای ایشان در قانون اساسی، به نسبت دارای توان و اختیارات عملی حداقلی میباشند، و با این وصف باید پاسخگو هم باشند! ولی باید اذعان داشت که این اشکالات مانع از مخاطب مطالبه گری مردم قرار گرفتن ایشان نخواهد بود. اما در خصوص قسمت اول پرسشتان باید عرض کنم که اصلاح طلبان در سطح کلان اگر نگویم تنها حامیان آقای روحانی بودند، باید بگویم حامیان اصلی ایشان بودند، و اکثر مردم با اعتماد به راه و رأی اصلاح طلبان از آقای روحانی حمایت کردند ولی متاسفانه بعد از استقرار دولت روحانی آنگونه که شایسته و بایسته بوده است از رأی و نظر اصلاحطلبان استقبال نشد و از نیروهای شاخص جریان اصلاحات و یا حتی فعالان ستادی وی استفادهای به عمل نیامد و اما هیچکدام از اینها را نباید دلیلی بر نا امیدی مردم از اصلاح طلبان تلقی کرد و اساساً با این نگاه که اصلاح طلبان را گروهی جدا از مردم تلقی میکند، موافق نیستم. بلکه اعتقاد دارم اصلاحطلبان همه آن مردمی هستند که در حمایت از خاتمی، موسوی و روحانی و کاندیداهای اصلاح طلب مجلس پای صندوقهای رأی رفتند و علی رغم استفاده رقیب از همه ابزارهای تبلیغاتی و فشارها و هجمههای وسیع، در حمایت از کاندیداهای خود رکورد شکنی کردند و اگر مردم نارضایتی و یا ناخرسندی دارند، یعنی اصلاح طلبان دارند و بالعکس و مخاطب نارضایتیهای عمومی اصلاح طلبان نیستند. چون مراکز اصلی قدرت در اختیار اصلاحطلبان نیست و اصلاحطلبان تنها مانعی بر سر راه چرخ عظیم قانون شکنیها، ترک تازیها و عدم پاسخگوییهای اصحاب قدرت هستند، یا لااقل تلاش میکنند، این گونه باشند.
حضرتعالی با توجه به روند کنونی و فضای سیاسی چه آیندهای را برای اصلاح طلبان متصور هستی؟
اگر به پیشینه و روند جریان اصلاح طلبی از اوایل انقلاب و از بدو استقرار دولت موقت تاکنون نگاهی بیاندازیم بدون تردید بر مردمی بودن رویه آن صحه خواهیم گذاشت چرا که به وضوح میبینیم در طول چهار دهه پس از انقلاب فراگیرتر و مقبولتر واقع شده است و در آینده هم توسعه بیشتری خواهد یافت اما از جهت کار کردی تا زمانی که نهادهای اقتدارگرا به خواست و اراده مردم به طور عام و اصلاحطلبان به طور خاص توجه و تمکین نکنند، پیشرفت اصلاحات کند خواهد بود ولی متوقف نخواهد شد.
آیا اعتماد مردم نسبت به اصلاح طلبان کم شده است؟ اگر همچنین موضوعی از نظر شما درست است؟ دلیل آن چیست؟ / نقش اصلاح طلبان بدلی در کاهش اعتماد مردم چیست؟
اگر منظور شما مردمی است که در طول راه و مسیر اصلاح طلبی همراه و هم رأی اصلاح طلبان بودهاند باید بگویم خیر ناامیدی و بی اعتمادی آنان از گفتمان اصلاح طلبی و اصلاح طلبان نیست. بلکه ناامیدیشان به جهت کارشکنیها و عدم پاسخگوییهای اصحاب قدرت است و این که فریادها و خواستهها و دادخواهیهایشان که از مجرای قانون در صندوقهای رأی ریخته شده و یا میشود مورد بی اعتنایی واقع میشود و اما در خصوص نقش اصلاح طلبان بدلی در کاهش اعتماد مردم از اصلاح طلبان باید عرض کنم بنده نیز با شما هم نظرم ولی این به معنای فرو کاهیدن جایگاه اصلاح طلبی و رویگردانی مردم از جریان وگفتمان اصلاحات نیست چرا که وقتی میگوییم اصلاح طلب اعم از اصل یا بدل آن نگاهمان به شخص است ولی اصلاحات و اصلاح طلبی یک گفتمان و یک جریان است و مردم به درستی تفاوت اصلاح طلب اصلی را از بدلی _که در حقیقت اصلاح طلب نیست- و یا تفاوت گفتمان اصلاحات و روند اصلاح طلبی را از افراد آن میفهمند و تشخیص میدهند و حتی تفاوت میان اصلاح طلب هزینه داده و اصلاحطلب فایده برده را تشخیص میدهند و البته نباید از نظر دور داشت که نیروهای بدلی در همه اعصار و در همه جریانها وجود داشته و خواهد داشت.
چرا اصلاحطلبان باید روی معتدلین اصولگراها شرطبندی کنند؟ به طوریکه در انتخابات گذشته ریاست جمهوری اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه رو با هم ائتلاف کردند؟
رویکرد اصلاح طلبان به سمت اصولگرایان و یا معتدلین اصولگرایی نبوده است اما درشرایط پیش آمده برای اصلاح طلبان در انتخاباتهای گذشته خصوصاً در حمایت از آقای روحانی نباید و وضعیت آنان در آن شرایط را از نظر دور داشت و شاید بتوان آن را به زمان نفس گیری اصلاح طلبان برای تجدید قوا و تلاششان برای گام برداشتن در راه ایجاد آشتی ملی تلقی کرد.
این سئوال تا حدودی به سؤال سوم ربط دارد، بر آورد نشدن شعارهای اصلاح طلبی با انتخاب حسن روحانی آیا دلیلی بر کاهش اعتماد مردم به اصلاح طلبان هست؟ در واقع اصلاحطلبان مردم را پای صندوق رأی آوردند اما بهره آن را دیگران بردند؟
برآورده نشدن خواست و اراده مردم بیش از آنکه موجب نا امیدی مردم از اصلاح طلبان باشد موجب رویگردانی از کل ساختار حاکمیتی خواهد شد و غارت میوه درخت اصلاحطلبی دائمی نخواهد بود وچراغ روشنگرگفتمان اصلاحات هدایتگر آیندگان در راه آزادی و آزادگی و قانون مداری است.
اصلاح طلبان در شهرستانهای بویراحمد و دنا در انتخابات 94 با دو دستگی روبرو شدند و جمعی از اصلاح طلبان به نماینده فعلی و بخشی هم به گزینه مجمع اصلاح طلبان بویراحمد آقای بهرامی، نظر شما چیست؟ آیا این روند ادامه دارد؟ و این اختلاف اصلاح طلبان بویراحمد ادامه پیدا میکند؟ و سرنوشتی همانند اصلاح طلبان کهگیلویه پیدا میکنند؟ و یا با درایت بزرگان اصلاح طلبان این موضوع در این دوره ختم به خیر میشود؟
در سال ۹۴ گزینه قطعی اصلاحطلبان در شهرستانهای بویراحمد و دنا جناب آقای موسوی بودند که متاسفانه رد صلاحیت شدند و اصلاحطلبان از تاریخ اعلام عدم تأیید صلاحیت ایشان از سوی شورای نگهبان تا زمان اجماع کامل بر روی گزینه واحد فرصت زیادی نداشتند لذا امکان حصول اجماع کامل و اتفاق نظر فراهم نشد. اما برای انتخابات پیش رو تلاش اصلاح طلبان جهت رسیدن به اجماع بر روی گزینه واحد و تلاش برای کسب نتیجه مطلوب خواهد بود اختلافی اگر هم باشد یا به وجود آید در کمترین حد خواهد بود مشروط بر اینکه تلاش شود احساسات قومی و طایفه ای دخالت داده نشود و با عیار تعقل و خرد جمعی وپرهیز ازمنیت در راه کسب موفقیت اصلاح طلبان گام برداشته شود.
آیا نماینده فعلی بویراحمد و دنا توانست شعارهای اصلاح طلبان را برآورده کند؟
خیر ایشان نماینده اصلاحطلبان نبوده و خود نیز چنین ادعایی ندارند اگر چه به پشتوانه آراء اصلاح طلبان راهی مجلس شدند و در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ نیز با اصلاحطلبان همکاری و همراهی داشتند ولی نمیتوان ایشان را اصلاح طلب یا نماینده اصلاح طلبان تلقی کرد و اگر فردی و یا شاخهای از اصلاح طلبان که از ایشان حمایت کردهاند حق مطالبه گری برای خود متصور بودهاند. ایشان به لحاظ جریانی خود را مکلف به تمکین نمی دانسته و چنانچه از نیرویی اصلاح طلب حمایتی کرده باشند به معنای رویکرد مثبت ایشان به اصلاح طلبان و یا جریان اصلاح طلبی نبوده است.
اصلاح طلبان با چه ساز و کاری در انتخابات آینده مجلس شرکت کنند، پیروز میشوند؟
آنگونه که از شواهد و قراین بر میآید بدون شک استراتژی اصلاحطلبان مثل سابق نخواهد بود و چنانچه کاندیداهای اصلاحطلبان از فیلتر شورای نگهبان عبور نکنند بر روی گزینه شرکت یا عدم شرکت در انتخابات تمرکز خواهند داشت اما چنانچه گزینههای اصلاحطلبان امکان حضور در رقابتهای انتخاباتی سالمی را بیابند برای اجماع بر روی یک گزینه تمرکز خواهند کرد و چنانچه موانعی بر سر راه نیاید و انتخابات سالمی برگزار شود با لحاظ تجربههای گذشته، اصلاحطلبان شانس و اقبال بیشتری خواهند داشت.
به نظر میآید در شهرستانهای گچساران و باشت خیلی اصلاح طلبان مورد توجه نماینده مجلس و نظام اداری آنجا قرار نگرفتهاند؟ به طوریکه بزرگانی همچون خواجوی ها بیشتر گوشه عزلت گرفتهاند؟ و جوانان اصلاح طلب ناامیدی را احساس کردند؟
اگرچه نمیتوان منکر زحمات و تلاشهای فراوان نماینده فعلی حوزه گچساران و باشت شد اما این انتظار از ایشان وجود داشته و دارد که از توانمندیها و پتانسیلهای ها و ظرفیتهای انسانی و اقتصادی حوزه انتخابی خود غافل نماند. متاسفانه آنگونه که بایسته و شایسته بوده است نیروهای توانمند شهرستانهای گچساران و باشت شناسایی نشده و مورد استفاده واقع نگردیدهاند که این خود موجب نگرانیهایی شده است اما اینکه اصلاحطلبان گچساران و باشت و خصوصاً جناب آقای خواجوی گوشه عزلت گرفتهاند را قبول ندارم. جناب آقای خواجوی به عنوان یک نیروی فعال سیاسی مدنی هم در تمامی صحنههای سیاسی و مدنی حضوری چشمگیر دارند و هم قدرت تأثیر گذاری بالایی دارند و یاران فکری و سیاسیشان در این مسیر او را همراهی میکنند و قطعاً قدرت اثرگذاری بالایی در وضعیت سیاسی استان خصوصاً شهرستانهای گچساران و باشت و تعیین سرنوشت انتخابات پیش رو خواهند داشت.
آیا عملکرد و رفتارهای نماینده فعلی گچساران اصلاح طلبان هست؟ و نظر شما به عنوان یک شهروند چیست؟
جناب آقای تاجگردون (نماینده فعلی گچساران) از کاندیداهای معرفی شده در لیست امید بود که مورد تأیید اصلاح طلبان بودهاند و سابقه فعالیت سیاسی و اقرار ایشان به اصلاح طلب بودن قابل انکارنیست، البته اگر فاکتورهای یک نماینده اصلاحطلب، دفاع از حقوق شهروندی فعالان مدنی و سیاسی و و تلاش برای آزادی و دفاع از حقوق محصورین و زندانیان سیاسی و یا اعتراض به بسیاری از عملکردهای نهادهای ذی نفوذ در تصمیمات کلان اقتصادی و سیاسی و مبارزه صریح با فساد در سطح ملی و تلاش و پیگیری در جهت استفاده از توانمندی علمی و عملی جوانان نخبه و تحصیل کرده و یا بهره گیری از ایدهها و پیشنهادات اصلاح طلبانه و دلسوزانه آنان و یا لااقل همفکری و همراهی با اصلاحطلبان شناسنامه دار شهرستان و استان کهگیلویه و بویراحمد باشد، ایشان فاقد چنین ویژگیهایی بودهاند یا اگر در این راستا رزومهای داشتهاند آنقدر نبوده که چشمگیر باشد که شاید برای خود دلایل خاص و مصلحت اندیشانه ای داشته باشند اما انتظار از یک نماینده شاخص اصلاح طلب شجاعت داشتن برای در افتادن با چنین اشکالات سیستمی است که به هر جهت کوله بار ایشان از این منظر تهی است ولی به نظر میرسد تلاش ایشان تمرکز داشتن روی مسائل اقتصادی و عمرانی در سطح ملی و منطقهای و حفظ جایگاه خود برای داشتن قدرت بهره وری از امکانات و بودجه ملی برای پرکردن موانع توسعه یافتگی استان و حوزه انتخابیه خود باشد که از این جهت اقدامات ایشان در استان و حوزه انتخابیه گچساران و باشت چشمگیر بوده است از سویی نمیتوان نادیده گرفت که اصولگرایان شهرستانهای حوزه انتخابیه ایشان و حتی در سطح استانی با نشستهای متوالی و تلاشهای توامان از تمام توان خود برای حذف ایشان از صحنه رقابت بهره میجویند لذا این انتظار بوده و هست که ایشان ضمن همراهی با اصلاح طلبان فراقومی و فرامنطقه ای وبلند نظرانه عمل نموده و حد و اندازه خود را از قامت یک نماینده شاخص درقواره ملی با فرو افتادن در وادی منفعت طلبان حلقه پیرامون خود تقلیل ندهد.
به نظر میآید در جریان اصلاحات، اصلاح طلبان بدلی شکل گرفتهاند و رفتارهای آنان به پای این جریان ریشه دار و دارای پایگاه مردمی نوشته میشود؟ نظرتان را بفرمایید؟
قطعاً در هر گروهی و یا هر جریانی عدهای هم به عنوان طرفدار حضور پیدا میکنند ولی این که عمل کرد آنان به پای اصلاحات و یا اصلاح طلبان نوشته شودرا منطقی نمیدانم والبته معتقدم مردم آنقدر آگاه هستند که سره را از ناسره تشخیص دهند ضمن اینکه جایگاه اصلاح طلبی در بین مردم بیش از آنکه متأثر از افراد واشخاص باشد متأثر از گفتمان الهی - انسانی آن است.
آیا اصلاح طلبان در انتخابات اسفند 98 به اجماع میرسند؟ آنها چه شرایط و ویژگیهای را باید برای معرفی گزینه نهایی خودشان مدنظر قرار دهند؟
سابقه انتخاباتی استان کهگیلویه و بویراحمد نشان داده است در حوزه انتخاباتی گچساران و باشت اجماع روی گزینه اصلاح طلبان پیچیدگی و مشکالات سایر حوزههای انتخابیه استان خصوصاً کهگیلویه بزرگ را ندارد و عمده مشکل حوزه انتخابیه گچساران و باشت برای اصلاحطلبان تأیید صلاحیت کاندیدای اصلاحات قبل از انتخابات و تأیید نتیجه انتخابات بعد از رأی آوری اصلاح طلبان بوده است اما در حوزه انتخابیه کهگیلویه بزرگ متاسفانه از زمانی که حاج بهرام تاجگردون از صحنه سیاسی و انتخاباتی کناره گرفتهاند اجماع کاملی صورت نگرفته است و اگر هم دوستان سیاسی ما در آن حوزه تدبیر اساسی بیندیشند توفیق اصلاح طلبان کار دشواری نخواهد بود در حوزه انتخابی بویراحمد همه گزینههای کاندیداتوری احتمالی از مقبولیت نسبی در بین اصلاحطلبان برخورد دارند و اجماع اصلاحطلبان بر روی یک گزینه محتمل است که انشالله چنانچه این مهم صورت بپذیرد و جناب آقای موسوی نیز در این مساله ورود بفرمایند همراهی توده مردم با اصلاح طلبان به دور از ذهن نخواهد بود و امید به پیروزی در سطح بالایی قرار خواهد داشت. قطعاً توانمندی و هدفمندی کاندیداها و سابقه اصلاح طلبی، شجاعت، مقبولیت اجتماعی و قدرت جلب اعتماد مردم و نهایتاً امکان رأی آوری حداقل ویژگیهایی است که کاندیداها باید برای جلب حمایت اصلاح طلبان دارا باشند.
کد مطلب: 413036