یکی از وعاظ تهران، سخنران ثابت محرم حسینیه همدانیها بود که با ساواک همراه بود و زمینهساز دستگیری برخی از یاران امام شد. خبر این خیانت به گوش مدیران حسینیه رسید و در حالی که همچون هرسال او برای منبر محرم دعوت بود، برخورد کردند.
متوسلیان به منظور حفظ نام مردم این استان و همچنین ایجاد اتحاد و پایگاهی برای همدانیهای تهران، نام این حسینیه را همدانیها قرار میدهد. مِلک این حسینیه براساس نقلهای تاریخی از دکتر نورالحکما خریداری شده است که قدیمیها اعلام میکردند این فرد در این ملک، مجالس مذهبی برگزار میکرد و در آن شهید نواب صفوی حضور پیدا میکرد. براساس اعلام اعضای این هیأت در زمان خرید این ملک، مدیران هیأت به این فرد بدهکار شدند و مهلت گرفتند که بدهی را تسویه کنند تا اینکه در جریان این معامله، اولین عنایت اهل بیت (ع) به این هیأت رخ میدهد.
محمدمهدی متوسلیان، مدیر این حسینیه و فرزند موسس آن در این باره میگوید: اولین مجلس در این حسینیه برگزار شد و در پایان از مردم خواسته شد تا برای تامین هزینه ملک حسینیه کمکرسانی کنند و فردی نیز مسئول جمعآوری کمکهای مردمی شد که در آخر نیز پولهای جمع شده را با خود به منزل برد تا شمارش کند. همان شب یکی از افراد هیأت، خانم حضرت زهرا (س) را خواب دید که کیسهای حاوی ۱۰ هزار تومان پول به این فرد داد و فرمودند: برنامههای هیأت را پیش ببرید و پشتتان گرم باشد. این فرد صبح خواب را برای پدرم تعریف کرد و او نیز با شخص جمعآوری کننده پول تماس گرفت که فلانی چقدر پول جمع شده است. آن فرد گفت: ۹۶۰۰ تومان جمع شد. در مقابل در خروجی نیز خانمی ۴۰۰ تومان داد، یعنی شد همان ۱۰ هزار تومان که این بیانگر عنایت حضرت زهرا (س) به این حسینیه است.»
ابراهیم سماواتیان، پهلوان معروف تهران در زمان قبل از انقلاب بود؛ به طوری که مراودات بسیاری نیز از او با شخص طیب که هر دو کاسب بودند، نقل شده است، اما این فرد در مدیریت هیأت به مردمداری، همت بسیار بلند و اخلاص عجیب شهره بود. این فرد به دلیل شغل خود به شهرستانهای کشور سفر میکرد، اما مقید بود هر شب جمعه برای برگزاری جلسه هفتگی هیأت در تهران حاضر شود که این تقید در نهایت نیز منجر به این شد که او در شب جمعه از دنیا برود.
سماواتیان معتقد بود باید مجالس هیأت در مناسبتهای مختلف بهگونهای برنامهریزی شود که اگر مردم شرکت میکنند، وقتشان هدر نرود. بنابراین معتقد بود باید مجالس با عِلم شروع شود و کفه علمی در مجلس باید سنگینتر باشد.
محمد مهدی سماواتیان در این باره میگوید: «او بر انتخاب سخنران در مجالس هفتگی سیار و یا مجالس دهه محرم که در مسجد محمودیه چهارراه سرچشمه برگزار میشد، بسیار تاکید داشت و از سخنرانان اهل علم استفاده میکرد. مرحوم حجتالاسلام فلسفی، آیتالله خزعلی، حجتالاسلام امامی کاشانی، حجتالاسلام موحدی کرمانی و برادرشان و ... در این حسینیه و هیأت منبر میرفتند.»
اما یکی از سخنرانان مطرح و بنام این حسینیه که هماکنون نیز برنامه های سخنرانی وی در این هیأت ادامه دارد، حجتالاسلام انصاریان است که متوسلیان در خصوص انتخاب وی میگوید: «براساس همین مراقبت، مسئولین هیأت برای دعوت از سخنرانان اهل علم، منبرهای حجتالاسلام انصاریان را که در آن زمان جوان بودند، رصد و بررسی کردند و در نهایت از ایشان نیز دعوت کردند تا در حسینیه همدانیها منبر برود. بنابراین شیخ حسین انصاریان ابتدا در سفر ده روزه هیأت به مشهد منبر رفت و این امر سالیان سال ادامه دارد. اخیراً نیز ایام ولادت امام رضا (ع) این هیأت با سخنرانی ایشان در مشهد برگزار شد.»
حسینیه همدانیها با سابقه بسیار زیاد خود، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بسیار نقشآفرین بود و در گردآوری مردم و بصیرت افزایی به آنان با بهرهگیری از منبرهای سخنرانان ایفای نقش میکرد؛ به طوری که براساس بیانهای تاریخی، قبل از انقلاب شیخ حسین انصاریان به صورت هفتگی در شبهای سهشنبه در این حسینیه منبرهای بسیار پرشور میرفت که در نهایت جلسه با شعار «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» حاضران همراه میشد.
اما حسینیه همدانیها به واسطه حضور ابراهیم سماواتیان که پهلوان بازار تیر چراغ برق تهران محسوب میشد، کمتر مورد هجوم ساواک قرار میگرفت؛ زیرا مامورین از او حساب میبردند. همچنین مدیران هیأت همچون ابراهیم سماواتیان، حسن دباغ (همسر خانم دباغ)، سیدعلی دباغیان و ... اجازه نفوذ گروههای ضد دین و ساواک را نمیدادند.
متوسلیان با ذکر خاطرهای در این باره میگوید: «یکی از سخنرانان معروف تهران در قبل از انقلاب عبدالرضا حجازی بود که سخنران ثابت دهه اول محرم حسینیه همدانیها هم بود. این فرد، خود را به ساواک فروخت و تعدادی از یاران اطراف امام خمینی (ره) را نیز لو داد. البته خبر آن به دلیل محدودیت فضای رسانهای و اطلاعرسانی، خیلی در جامعه مطرح نشد، اما این مطلب به گوش پدر من رسید. چند روز مانده به محرم که بنا بود در وقت اول حجازی به منبر برود و در وقت دوم نیز حجتالاسلام انصاریان سخنرانی داشته باشد، پدرم به رابط آقای حجازی پیغام داد که به اشتباه برای دهه اول امسال آقای فلسفی را هم ما دعوت کردهایم. با اکراه پیغام را منتقل کردند که حجازی اعلام کرد، سخنرانی آقای فلسفی را کنسل کنید، من میآیم. پدرم ماجرا را فهمید، تهدید کرد و گفت اگر بیاید قلم پایش را خُرد خواهیم کرد و باز هم او گفته بود خواهد آمد که پدرم شب اول محرم تعدادی از جوانان هیأت را مامور کرد که اگر حجازی آمد، دم در اجازه ورود به او ندهند. در نهایت هم نیامد.»
از شب ۲۳ بهمن ۵۷ که انقلاب به پیروزی رسید، نیروهایی از حسینیه همدانیها برای پاکسازی پایگاههای نظامی مانند گارد جاویدان اعزام شد که نشاندهنده ارتباط صمیمی میان نیروهای انقلابی و حسینیه بود. متوسلیان در این خصوص میگوید: «آن زمان، روز تاسوعا شهید لاجوردی افراد تواب را به حسینیه میآورد تا از فضای حسینیه استفاده کنند. در زمان جنگ نیز این حسینیه، پشتیبانی از یک پایگاه نظامی در اهواز را برعهده داشت و تدارکات آن محل از سوی حسینیه تأمین میشد.»
استمرار و پویایی برنامههای مذهبی نیازمند کادرسازی و جذب جوانان برای ادامه فعالیتهاست؛ اتفاقی که اگر در هیأت رخ ندهد بعد از گذشت یک نسل برنامهها با افول مواجه میشود و حتی تعطیل میشود. بنابراین اجرای برنامههایی برای جذب جوانان در هیأت بسیار مورد اهمیت است. محمد مهدی متوسلیان با اشاره به تجربیات پدر خود در این زمینه میگوید: «مدیر هیأت باید اخلاق خوب و تحمل بالا داشته باشد. او باید حساس باشد تا در هیأت مطالب صحیح به مستمع ارائه شود. اگر مدیر هیأت خوشاخلاق باشد، همه افراد جذب او خواهند شد که با فراست خود میتواند به جوانان حاضر در مجلس به فراخور حال، میدان دهد و آنان را جذب کند تا منشأ خیر برای آنها باشد. حسینیه همدانیها همواره در اجرای امور مختلف به جوانان میدان داده و اعتماد داشته است؛ به طوری که امروز اجرای بسیاری از امور این هیأت در اختیار جوانان است و این رمز استمرار برنامههای هیأت است.»