کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

محمدعلی وکیلی نماینده مجلس تهران در گفت‌وگویی مطرح کرد

قرار نبود فراکسیون امید مثل مجلس ششم عمل کند

28 مرداد 1398 ساعت 10:43

این رفتار مستانه‌ای هم که این روزها در اردوگاه اصولگرایان شاهدش هستیم که جشن زود هنگامی در میان خود دارند معطوف به امید به کاهش مشارکت مردم در انتخابات است. اما با وجود این پمپاژ یاس، من تا این حد مایوس نیستم؛ زیرا مردم از سطح آگاهی قابل قبولی برخوردار هستند گرچه نظر سنجی‌ها‌ نشان می‌دهد آگاهی‌ها‌ی سیاسی مردم نسبت به گذشته با وجود توسعه ابزارهای رسانه‌ای کاهش پیدا کرده است به این معنی که شناخت مردم از نخبگان و جریان‌ها‌ی سیاسی کمتر شده و این علامت خوبی نیست اما باز همان مقدار آگاهی هم که در بین مردم وجود دارد به نظر من مانع از تحقق پیش بینی‌ها‌ی


فراکسیون امید مجلس حاصل لیست امیدی بود که امضای اصلاح‌طلبان پای آن بود. اکنون و هفت ماه مانده به انتخابات مجلس، ارزیابی از عملکرد فراکسیون اصلاح‌طلب امید در مجلس و کارنامه فعالیت آن در کانون توجه محافل سیاسی قرار دارد.
برخی معتقدند فراکسیون امید نتوانسته تاثیر و کارایی چندانی در مجلس داشته باشد، اما اصلاح‌طلبان عضو فراکسیون امید مجلس معتقدند این فراکسیون حتی فراتر از حد انتظار در قامت دفاع از گفتمان اصلاح‌طلبی و نزدیک سازی دیدگاه این جریان با حاکمیت عمل کرده است.
اکنون و در آستانه انتخابات مجلس، مشارکت حداکثری در انتخابات یک استراتژی مهم برای جریان‌ها‌ی سیاسی کشور محسوب می‌شود اما اصلاح‌طلبان حرف‌ها‌یی برای گفتن دارند که از جنس رضایت از عملکرد آنچه تحت عنوان فراکسیون امید در مجلس شکل گرفته نیست. با این حال وکیلی نماینده تهران و عضو شاخص فراکسیون امید می‌گوید سطح انتظار از کارکرد اصلاح‌طلبان در مجلس در شرایط و دوره فعلی بیش از‌اندازه بوده و این فراکسیون همگام با دولت مستقر، ماموریت تثبیت قرائت حداقلی اصلاح‌طلبی را برای اصلاح‌طلبان و مردم نزد حاکمیت برعهده داشته‌اند.
مشروح گفت‌وگو با محمدعلی وکیلی نماینده شاخص فراکسیون امید مجلس در پی می‌آید؛

ارزیابی شما از حضور مردم در انتخابات پیش رو چیست؟ و اینکه آیا اقدامی برای دلگرم شدن مردم به حضور در انتخابات مدنظر قرار دارد؟
بخشی از جریان اصلاح‌طلب با بزرگنمایی کاستی‌ها‌ به دنبال بی‌تاثیر نشان دادن رای مردم هستند و اینکه بگویند رای مردم تاثیری ندارد. این رویه در مسیر ایجاد یاس بحساب می‌آید. از سوی دیگر جریان رقیب اصلاح‌طلبان همیشه نان خودش را در کاهش مشارکت مردم در انتخابات می‌بیند و این اتفاق را یک برد تلقی می‌کند. این جریان هم به دنبال مایوس کردن مردم است تا با کاهش مشارکت مردم در انتخابات جشن پیروزی در انتخابات را بگیرد.
این رفتار مستانه‌ای هم که این روزها در اردوگاه اصولگرایان شاهدش هستیم که جشن زود هنگامی در میان خود دارند معطوف به امید به کاهش مشارکت مردم در انتخابات است. اما با وجود این پمپاژ یاس، من تا این حد مایوس نیستم؛ زیرا مردم از سطح آگاهی قابل قبولی برخوردار هستند گرچه نظر سنجی‌ها‌ نشان می‌دهد آگاهی‌ها‌ی سیاسی مردم نسبت به گذشته با وجود توسعه ابزارهای رسانه‌ای کاهش پیدا کرده است به این معنی که شناخت مردم از نخبگان و جریان‌ها‌ی سیاسی کمتر شده و این علامت خوبی نیست اما باز همان مقدار آگاهی هم که در بین مردم وجود دارد به نظر من مانع از تحقق پیش بینی‌ها‌ی
مایوس‌کننده است.
در سال 94 هم در فضای قدری رقیق تر مشابه شرایط کنونی بودیم، آن زمان هم گفته می‌شد مردم از تاثیر رای خود مایوس هستند و به همین لحاظ نباید حضور پیدا کنند. ما در میتینگ‌ها‌ی انتخاباتی به دلیل اینکه شور انتخاباتی در آن نبود همکاران ما هم دچار یاس بودند و می‌گفتند با این صحنه انتخاباتی مردم پای صندوقهای رای حاضر نمی‌شوند.
من در آن زمان معتقد بودم گوشی‌ها‌ی همراه مردم بخش زیادی از هیجانات را گرفته اما تردید نداشتم که شور انتخاباتی در پای صندوقها اتفاق می‌افتد نه در کف خیابان.
نکته‌ای که وجود دارد این است که به رغم گلایه فراگیر مردم نسبت به عملکرد دولت، اصلاح‌طلبان و فراکسیون امید و شورای شهر، باید به این موضوع توجه داشته باشیم که به لحاظ سطحی هیچگاه این میزان گلایه نسبت به عملکرد یک جریان سیاسی وجود نداشته است. این گلایه از اصلاح‌طلبان و بخش‌ها‌یی از این جریان که در حاکمیت هستند دیده می‌شود. اما گستردگی این گلایه تبدیل به نقطه جوش تغییر نشده یعنی این گلایه مطالبه تغییر خواهی را با خود همراه ندارد.
در سال 76 گلایه مردم از وضع موجودشان به نقطه جوش رسید و در نهایت پارادایم جدید را مردم شکل دادند و به عبارتی «پارادایم شیفت» اتفاق افتاد. در سال 84 هم عمق گلایه‌ها‌ی مردم به نقطه جوش رسید و بنا بر این شاهد «شیفت پارادایم» شدیم.
در 76 از پارادایم معیشت به آزادیخواهی تغییر پارادایم دادیم. در 84 از توسعه سیاسی به عدالت اجتماعی تغییر پارادایم دادیم در شرایط کنونی اما سطح گلایه‌ها‌ از 76 و 84 گسترده‌تر است اما عمق گلایه‌ها در شرایط فعلی به نقطه جوش نرسیده است و این البته خطرناک است به این دلیل که پیش بینی‌ها‌ را سخت و دشوار می‌کند. مردم یا در چارچوب اصلاح‌طلبی، یا اصولگرایی یا بی‌تفاوتی دنبال بهبودی هستند.

وقتی به نقطه جوش برسد چه اتفاقی می‌افتد؟
در این شرایط اگر مردم به نقطه جوش برسند محتمل ترین رفتار آنها « بی‌تفاوتی» خواهد بود. جامعه‌ای هم که بی‌تفاوت شود بسیار خطرناک می‌شود.

یعنی قشر خاکستری گسترده می‌شود؟
بله. قشر خاکستری رشد می‌کند و بی‌تفاوت تر می‌شود و به خصوص ممکن است این بی‌تفاوتی به کنشگران سیاسی که موتور محرک بخش خاکستری بودند هم سرایت کند در این صورت ممکن است جامعه وارد فاز کاهش فاحش مشارکت شود. اما من در شرایط فعلی فکر می‌کنم که بیان این گلایه‌ها‌ی گسترده، خود علامتی از امید است. وقتی گلایه‌ها‌ فراگیر شود می‌تواند نشانه‌ای از امید باشد و نشان می‌دهد جامعه وارد فاز بی‌تفاوتی مطلق نشده که به همه چیز پشت بکند و استراتژی سکوت را در پیش گیرد. در نتیجه وقتی چیزی بیان می‌شود نشان می‌دهد که امید به تاثیر دارد که می‌گوید.

لازمه باقی ماندن این روزنه امید به نظر شما چیست؟
لازمه باقی ماندن روزنه امید این است که نخبگان اصلاح‌طلبی حرف و پیام واحد به جامعه بدهند. چون اگر این پیام واحد از جانب جریان اصلاح‌طلبی به سطح جامعه مخابره شود از هژمونی نگرش بی‌تفاوتی جلوگیری می‌شود و کماکان این امکان و ظرفیت هست که بدنه خاکستری به حرکت در بیاید.
اظهارات متناقض و متفاوتی که برخی نخبگان اصلاح‌طلب بیان می‌کنند و لیدرهای جریان هم به آن دامن می‌زنند علامت مثبتی نیست و خطرناک است.

چرا این ارزیابی‌ها‌ی متناقض در جریان اصلاح‌طلبی زیاد است؟
اینکه اصلاح‌طلبان تفاسیر متفاوتی از عملکرد خود دارند قابل بحث است اما در مجموع این تناقض در گفتارها پیام خوبی برای مشارکت ندارد. افرادی همچون آقایان کرباسچی، حجاریان، صفایی فراهانی و برخی دیگر از دوستان که به صورت شرطی- تحریمی و تعلیقی با موضوع مشارکت مردم در انتخابات برخورد می‌کنند و نگرش تردیدآمیز به موضوع انتخابات دارند منعکس کننده این پیام‌ها‌ی ناهمگون در جریان اصلاح‌طلبی هستند درحالیکه از نظر ما هر حرفی که بوی تحریم یا تعلیق
بدهد در شرایط کنونی هیچ آورده‌ای برای اردوگاه اصلاح‌طلبی نخواهد داشت.

به نظر می‌رسد که منظور برخی اصلاح‌طلبان از اینگونه پیام‌ها‌ ضرورت بازسازی جریان اصلاحات است. به نظر شما منظور اینها از بازسازی چیست؟
ببینید تا زمانی که توافق بر « متر» نشود بازسازی امکان پذیر نیست. ما باید سطح انتظارات خود را از حوزه قدرت تعریف کنیم. تا زمانی که سطح و متر انتظار از حوزه قدرت تعریف نشود قضاوت‌ها‌ی متناقض وجود خواهد داشت.
اجازه بدهید نکته دیگری را مطرح کنم. در گذشته که اصلاح‌طلبان در ارکان مختلف حکومت حضور داشتند قدرت این قدر مطلوب نبود. در آن زمان منزلت یک روشنفکر بیشتر و مهم تر بود و حتی برخی اصلاح‌طلبان حاضر در قدرت سعی می‌کردند ادای روشنفکری در بیاورند. دلیلش هم این بود که روشنفکری منزلت فاخرتری از حضور در قدرت داشت، سیاست ورزی در بیرون قدرت، وزن و تاثیر بیشتری داشت اما در شرایط حاضر نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاده که قدرت از مطلوبیت بیشتری برخوردار شده که ممکن است یک دلیل این اتفاق تنگنای معیشت باشد، باز هم ما نمی‌دانیم دلیل اصلی این موضوع را.

منظورتان این است که جریان روشنفکر قدرت طلب تر شده؟
جریان روشنفکری ما چسبندگی به متن قدرت پیدا کرده و کنش آنها به گونه‌ای شده که حساب عجیبی بر روی مدار قدرت باز کرده‌اند؛ اینکه یک کنشگر بیرون قدرت سعی کند نقش عقل منفصل را ایفا کند که ذات روشنفکری اوست، اکنون به جایش بر روی تلاش برای ورود به قدرت متمرکز شده است که یک کنش فراتوانی است. جامعه روشنفکری باید در این باره وارد بحث و گفتگو شود.

خب دقیقا چه اتفاقی رخ داده؟ و چرا قدرت تا این حد در نظرگاه جریان روشنفکری مطلوب شده؟
البته باید به این موضوع توجه داشته باشیم که در گذشته، عقل منفصل فربه‌تر از عقل متصل به قدرت بود. فرقی نمی‌کند این عقل منفصل متعلق به کدام جریان بود ( اصلاح‌طلب یا اصولگرا) شاهد مدعای ما اینکه روزنامه‌ها‌ در گذشته به عنوان زبان عقل منفصل از شادابی، تیراژ و تاثیرگذاری به مراتب بالاتر از این وضعی که اکنون شاهد آن هستیم برخوردار بودند. الان احساس می‌شود که عقل متصل و منفصل منطبق شده و به عبارتی حتی یکی شده‌اند یعنی زبان دفاع از وضع موجود تبدیل شده به زبان رسمی موجود در قدرت و نه زبان غیر رسمی بیرون از قدرت. در گذشته اگر جریان اصلاح‌طلب در قدرت بود، جریان بیرون از قدرت اصلاح‌طلب مدافعان عملکرد جریان حاضر در قدرت بود. همین وضع در مورد جریان مقابل وجود داشت یعنی جریان عقل منفصل اصولگرایان بیرون از قدرت مدافع عملکرد اصولگرایان حاضر در قدرت بود. وزیر اصولگرا لازم نبود مبانی تصمیمات و عملکردش را مورد دفاع قرار دهد چون مبانی در رسانه‌ها‌ی اصولگرا با دفاع حداکثری روبرو می‌شد.
مثلا در دولت اول احمدی نژاد رویکرد‌ها‌ و سیاست‌ها‌ی دولت در روزنامه‌ها‌ی اصولگرا مورد دفاع حداکثری قرار می‌گرفت. در خطبه‌های نمازجمعه مدافع جریان اصولگرا پژواک حداکثری داشت و در محافل دانشگاهی مناظره‌ها‌ی قدرتمندی حول دفاع از عملکرد جریان حاضر در قدرت برگزار می‌شد.

الان شرایط اینگونه نیست؟
الان که به شرایط نگاه می‌کنیم در ساحت عمومی بیان عقاید یعنی تریبون‌ها‌ و دانشگاهها و میزهای مناظره هیچ سخنی از باب دفاع از عملکرد جریان در قدرت ملاحظه نمی‌شود گویا قدرت مهمتر از صاحبان قدرت شده و مورد حرص و حسادت بیشتر است، یعنی به نظر می‌رسد تعلق گفتمانی میان کسانی که در قدرت هستند و کسانی که بیرون از قدرت هستند، گسسته است. در گذشته اینگونه بود که در جریان حاضر در قدرت حتی اگر کسی از همفکران این جریان در بیرون قدرت احساس می‌کرد که از فرد درون قدرت می‌تواند نقش بهتری ایفا کند به خاطر تعلق گفتمانی از عملکرد فرد در قدرت دفاع می‌کرد اما الان این روحیه حمایت نه در بین اصولگرایان هست و نه اصلاح‌طلبان.
این گسست بین صاحبان قدرت و مدافعان‌اندیشه و تز قدرت در بیرون از قدرت و این حرص و حساسیتی که بر روی اصل قدرت اعمال می‌شود یک اتفاق مهم و خطر نوظهوری است.

شما اشاره داشتید بی‌میلی برخی به شرکت در انتخابات و رای دادن و در نتیجه گسترش قشر خاکستری، به نظر می‌رسد بخشی از دلیل این امر ناشی از نگاه به عملکرد فراکسیون امید یا اصلاح‌طلبان در مجلس است. سوالی که برای خیلی‌ها‌ وجود دارد این است که فراکسیون امید در این 4سال چه کار کرده است؟ آیا مطالبات رفاهی مردم محقق شده است؟
من چندی قبل یک مصاحبه با یک رسانه اصلاح‌طلب داشتم که جملات من تقطیع شده بود و امانت در گفتار رعایت نشده بود که ما هم در مجموعه رسانه‌ها‌ی اصلاح‌طلب کمتر سراغی از آن داشتیم اما من واقعا می‌بینم برخی از ما اصلاح‌طلب‌ها‌ گرفتار شیوه اصولگرایانه در رفتار می‌شویم. من در آن مصاحبه گفتم که ماموریت فراکسیون امید رفع حصر به شیوه مجلس ششم نبود اما رسانه‌ها‌ی اصلاح‌طلب نوشتند ماموریت فراکسیون امید رفع حصر نیست. من گفته بودم رفع حصر به شیوه مجلس ششم انجام نمی‌دهیم.
ایرادی که اکنون در بدنه اصلاح‌طلبی هست این است که با پارامترهای دوگانه‌ای موضوعات را ارزیابی می‌کند. اما در خصوص سوال شما و اینکه فراکسیون امید چه کاری کرده است باید بگویم داخل فراکسیون امید نمایندگانی با قرائت حداقلی از اصلاحات هستند و چون پایبند قرائت حداقلی بودیم پذیرفته شدیم که وارد عرصه قدرت شویم. برخی به این حرف من نقد دارند و می‌گویند شما وقتی می‌گویی نماینده قرائت حداقلی، داری خودزنی می‌کنی چون لیست امید نماینده قرائت ناب است. این تعریضی است که بر عرض بنده شده اما من همچنان معتقدم ما در فراکسیون امید مجلس چون نمایندگان قرائت حداقلی بودیم جمع شدیم با اصولگرایان در حاکمیت.

در خصوص حسن روحانی و دولت او هم همین نظر را دارید؟ یعنی او و دولتش هم نماینده یک قرائت حداقلی از جریان اصلاحات هستند؟
در باره آقای روحانی من معتقدم چون ایشان نماینده قرائت حد اقلی اصولگرایان بود مورد قبول اصلاح‌طلبان برای کاندیداتوری قرار گرفت. بر اساس این مفروض من می‌گویم ماموریت ما خلق و ایجاد چیزی شبیه مجلس ششم و تعقیب مطالبات به سبک آن مجلس نبود. ماموریت آقای روحانی این نبود که شبیه به رئیس دولت اصلاحات شود و ادای او را در بیاورد همانطور که ما در فراکسیون امید نمی‌خواستیم مثل مجلس ششم باشیم. ماموریت روحانی این بود که با توجه به خواستگاه گذشته‌اش اعتماد را جلب بکند نه برای ماندگاری خودش بلکه برای تامین حقوق معطل مانده اصلاح‌طلبان. ما هم در فراکسیون امید مجلس راویان اصلاح‌طلبی حداقلی بودیم و این ماموریت را داشتیم که باب گفتگو اصلاح‌طلبان را باز کنیم نه برای تایید صلاحیت مجدد و ماندن در قدرت بلکه برای اینکه ردصلاحیت شده‌های اصلاح‌طلبان را تبدیل به تایید صلاحیت کنیم.
یعنی مطالبات اصلاح‌طلبان را که زمین مانده بود از رهگذر جلب اعتماد حاکمیت تامین بکنیم که یکی از آن مطالبات رفع حصر است اما هزاران مطالبه دیگر هم وجود دارد که باید در بستر اعتمادسازی تامین کرد و من بارها گفته ام ما هیچگاه از طریق تریبون مجلس و تحصن و شورا راه‌انداختن در مجلس نمی‌توانیم حل رفع حصر کنیم. اگر قرار باشد به روشهای مجلس ششمی پیش رویم دامنه حصر برای دیگران هم گسترده تر می‌شود. (Ht


کد مطلب: 412039

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/interview/412039/قرار-نبود-فراکسیون-امید-مثل-مجلس-ششم-عمل-کند

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1