زیلایی فقیر و محروم نیست؛ مدیران باید از خود محرومیت زدایی کنند نه از زیلایی
مدیران محروم، زیلایی مظلوم ( + تصاویر )
29 دی 1399 ساعت 2:10
بخش زیلایی؛ نداشتن آب و برق و گاز و مدرسه و…. را نباید در داستان فقر و محرومیت گنجاند و آنرا به تن مردم مالید، این موارد خدمات عمومی هستند و نبود آنها در هر منطقهای نشان از ضعف، فقر و محرومیت در مدیریت دارد.
وقتی به بخش زیلایی سفر میکنی، هیچ حرفی به جزء کمبودها و مشکلات را روایت نمیکنی. رحیم ابوذر فعال رسانهای در گزارشی گزارشی آورده است؛
نداشتن آب و برق و گاز و مدرسه و.... را نباید در داستان فقر و محرومیت گنجاند و آنرا به تن مردم مالید، این موارد خدمات عمومی هستند و نبود آنها در هر منطقهای نشان از ضعف، فقر و محرومیت در مدیریت دارد.
بشار نیوز زیلایی!! هر وقت نام این منطقه به گوشم میرسید، فقر محرومیت و نداری ناخودآگاه در ذهنم رژه می رفتند، تا بوده از خروجی رسانه ها مطالبی در رسای محرومیت منطقه ای از استان کهگیلویه و بویراحمد منتشر می شد که زندگی مردمان این منطقه در عصر متمدن امروزی را در ذهن هر مخاطب پر از بی مهری و فقر و محرومیت نشان می داد.
تیترهای رسانه ای از زیلایی، ده کورههایی با ساختمانهای گلی قدیمی، مردمانی چشم انتظار کمک، کودکانی با وضعیت جسمانی ضعیف، زنانی افسرده و پریشان و مردانی خمیده از جفای روزگار در ذهنم تداعی کردهبود.
دوست داشتم قدم در این منطقه بگذارم برای دقایقی هم شده با چشم خود، آنچه را که رسانهها میگویند، ببینم.
ساعت ۵ صبح به همراه دو نفر از دوستان رسانهای از یاسوج به سمت زیلایی حرکت کردیم، از پاتاوه به سمت تِمِنَک حرکت کردیم و امامزاده باباحاجی علیه السلام را سلام داده و به سمت منطقه سردسیری شبلیز و در ادامه به سمت زیلایی حرکت کردیم.
کوههای اطراف منطقه شبلیز پوشیده از برف بود و سوز سرما بر وارگه خالی مانده از ایل شلاق میزد.
محو تماشای زیبایی بینظیر خدادادی منطقه بودیم، بعد از گذر از جادهای پر پیچ و خم که دل کوه را شکافته بود تا مسیر تردد را برای مردمان شجاع و غیور زیلایی آسان کند به پوله رسیدیم، هنوز آفتاب آخرین روزهای دی ماه بر سینه ستبر کوههای زیلایی نتابیده بود، اما مردمان این دیار انگار زودتر از پگاه چشم باز کرده بودند، در تلاش و تکاپوی زندگی بودند، هر کس به کاری مشغول بود و دانش آموزان پسر و دختر که کوله پشتی بر دوش و دستها در جیب برای فرار از سرمای دی خود را شتابان به مدرسه میرساندند.
قرار بود همراه نماینده شهرستانهای بویراحمد، دنا و مارگون، و مدیرکل امور عشایر استان کهگیلویه و بویراحمد جهت کلنگزنی پروژه آبرسانی به روستای کیمه و روستاهای اطراف به این روستا سفر کنیم.
در مسیر روستای برد پهن زیلایی چشممان به مدرسهای افتاد، پیاده شدیم و به جمع دانش آموزان این مدرسه رفتیم، جنب و جوش عجیبی داشتند، شرم در نگاهشان مغلوب بود و فراتر از تصور من حاضر جواب و با اعتماد به نفس بالایی به استقبال آمدند، بیش از ۸۰ دانش آموز دختر و پسر، مدرسهای بدون دروازه و چسبیده به جاده اصلی، ساختمانی قدیمی با فضای نامناسب اما آنچه مهم بود شوق دانش آموزان بود، برخی دانش آموزان ماسک داشتند و برخی نیز در تلاش برای پیدا کردن ماسک….
با دانش آموزان خداحافظی کرده و به سمت روستای کیمه به راه افتادیم، انگار در ابتدای جاده روستای کیمه قحطی آسفالت، آمده بود اراده و عزم را باران شسته و آب برده بود و حتی چرخهای لودر یا بولدوزرها نیز از حرکت ایستاده بود، جادهای با شیب و پیچ و خمهای زیاد، پر از چاله و چوله هایی که حاصل بارش بودند، خودروی پیکاپ امور عشایر انگار عادت به این مسیرها داشت، ما نیز مثل بچههای در حال بازی بر ترامبولین کل مسیر در حال بالا و پایین پریدن بودیم.
بعد از حدود یکساعت به محل کلنگزنی پروژه آبرسانی رسیدیم، مردمی با لبخندهایی که روزگار پر از درد را شرمنده می کردند، به رسم ادب دست بر سینه به استقبال آمدند، چالههای تَش عشایریشان گرم بود و حضور ما باعث شده بود وارگه بهاریشان در زمستان نیز میهمان داشته باشد.
آیین کلنگزنی با حضور نماینده مجلس و مدیر کل امور عشایر انجام شد و یکی از اهالی خطاب به نماینده مجلس گفت: نبود امکانات و مشکلات بسیار باعث شده که مردم این منطقه سرزمین آبا و اجدادی خود را ترک کنند و به شهرها کوچ کنند.
وی از مشکل آب آشامیدنی و تامین آب برای احشام گلایه داشت و افزود: جادهای که آمدید نه عشایری بلکه مسیر تردد مردم روستا هست و این جاده همان وضعیت بیش از بیست سال پیش را دارد، هیچ ماشینآلاتی هم برای کشیدن یک تیغ به این جاده نیامدهاست.
وی گفت: در نزدیکی منطقه معدنی از مخلوط که جهت بازسازی و زیرسازی مناسب است به صورت طبیعی بدون نیاز به دستگاه و صنعت خاصی وجود دارد، که جوابگوی تامین مخلوط برای کل استان میباشد و انتظار داریم که حداقل از همین مخلوط برای این جاده استفاده کنند.
وی ابراز امیدواری کرد که زیلایی به دوران خدمترسانی در سالهای قبل از دهه نود برگردد.
در ادامه خانمی با دختر بچهای در آغوش توجه ما را به خود جلب کرد، در تلاش بود فرصتی پیدا کند تا حرف بزند، تلاش کردیم این فرصت ایجاد شود.
با حُجب و حیا جلو آمد و گفت خانه بهداشت نداریم و بچه یکسالهام هنوز هیچ واکسنی نداشته، خانم دیگری از قطعی مدام برق صحبت کرد و از پنلهای خورشیدی که جوابگوی نیازهایشان نیست.
گرچه قیافه و تیپ و این مردم مثل شهرنشینان نبود، گرچه کُت و شلوار اتوکشیده بر تن نداشتند، گرچه بهجای رایحه اُدکلن مارک بوی مهر و محبت میدادند، گرچه پینههای نشسته بر دستشان حکایت درد داشت، و چروک افتاده بر رخسارهشان هر کدام طوماری از رنج بود اما لبریز از مهربانی و امید بودند.
زیلایی و مردمش فقیر نیستند، زیلایی محروم نیست، هر جا امید باشد فقر و محرومیت معنایی ندارد، زیلایی و مردمان زیلایی ثروتمند و غنی هستند، در شریانهای حیاتی زیلایی بهجای خون امید در جریان است، همان گرانبها بهانهای برای زندگی و خلق بهترینها، آری مردمان زیلایی مرد و زنش تا مادامی که از مدیران مطالبه عمومی دارند و زن بیسواد زیلایی دغدغه واکسن دخترش و نداشتن خانه بهداشت را دارد، و پیرزن زیلایی نبود اینترنت را برای تحصیل دانش آموزان دغدغه می داند محروم نیست، فقر در میاتشان معنایی ندارد، مردم این منطقه حاتم طایی هستند در مقابل میهمان و تیشه همت شان در عشق به زندگی فرهاد را نیز خجل میکند.
زیلایی محروم نیست، فقیر نیست، عقبمانده و عقب افتاده نیست، شاید جوانانش از تیپهای امروزی و شلوارهای جِر خورده و قیافههای عجیب و غریب محرومند اما در عوض بر لبشان سیگار نیست و درگیر هزار ناهنجاری اجتماعی دیگر نیستند.
پدران و مادران زیلایی شاید از نبود آب، گاز، برق، جاده و سایر امکانات رنج میبردند اما در هجوم ضد فرهنگها در محیط شهری نگران آینده فرزندان خود نیستند.
زیلایی محروم نیست و فقر در برابر بزرگی، همت و اندیشه این مردم زانو میزند، مدیرانی که زیلایی را محروم میخوانند فقیر هستند، مدیرانی که در فقر تخصص و تعهد و محرومیت از وجدان کاری با کمکاری و ندیدنهای خود چنین تصوراتی را به وجود آوردهاند.
نداشتن آب و برق و گاز و مدرسه و…. را نباید در داستان فقر و محرومیت گنجاند و آنرا به تن مردم مالید، این موارد خدمات عمومی هستند و نبود آنها در هر منطقهای نشان از ضعف، فقر و محرومیت در مدیریت دارد.
مردم زیلایی فقیر و محروم نیستند این مدیران و مسئولین هستند که فقیر و محروماند، فقیر در تخصص و تعهد و عمل به وظیفه و محروم از رضایت مردم و خدای خود.
کد مطلب: 429816