یادداشت ارسالی:
مرثیهای بر سقوط مریم سه ساله (دختر بچه یاسوجی) در کانال آب
14 ارديبهشت 1399 ساعت 2:06
مطمئناً خواهش مردم از رسانههای حقگو و حقجو هم همین است که این اتفاق را با پوشش تقدیر و مشیت الهی به دست فراموشی نسپارند، و آنرا یک حادثه ساده تلقی نکنند چه اینکه این کودک پرپر شده، دور از جان میتوانست یکی از عزیزان هر کدام از ماها و خوانندگان این سطور نیز باشد، شتر که فقط در خانه همسایه نمیخوابد.
مهدی اخوان ثالث میگوید: قاصدک هان چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی؟ و در ادامه برای قاصدک آرزوی خوش خبر بودن میکند. اما قاصدک قصهی ما به جبر زمانه حامل پیام مرگ است.
خبر مرگ و قاصد مرگ بودن چندان خوشایند نیست. خاصه در روزهایی که هوای زندگیبخش و خیابانها هم بوی مرگ به خود گرفتهاند. اما گاهی باید خبر مرگ را داد و حتی آن را فریاد زد تا شاید به تعبیر حسین پناهی پیدا شود آن در گمشده بر دیوار. زیرا گاهی عامل گمشدن آن درِ بر دیوار، بیتدبیری و نابخردی انسانی است.
حتماً خبر سقوط دختر بچه یاسوجی در کانال آب را شنیدهاید. در دنیایی که جنگ، خونریزی، بلاهای طبیعی، تصادفات و گلسرسبد آخرشان یعنی بیماری کرونا جان آدمها و مرگ و میر را تبدیل به اعدادی بر روی کاغذ کرده است. شاید چندان قابل سرزنش نباشد اگر با خواندن خبرهایی از این دست، نهایتاً ابراز تاسفی کنیم و بگذریم. و وای بر انسانیت اگر چنین رویهای همهگیر و تثبیت گردد. بخصوص آنجایی که احساس میشود نابخردی، بی مدیریتی و بی مسئولیتی انسانی در آن دخیل بوده است.
اگر کسی این خیابان اصلی مهریان، بلهزار و مشخصاً مکان وقوع حادثه را نشناسد، وقتی تیتر خبر "سقوط در کانال آب" را بخواند، حتماً کانالی با ابعاد ۴ یا ۵ متری در ذهنش مجسم میشود، غافل از اینکه این کانال مورد بحث شاید حداکثر ابعاد ۶۰ و ۱۰۰ سانتی متری داشته باشد. و حتماً آنقدر غیراستاندارد و نامناسب است که با هر بار بارندگی، کانال زیر آب مخفی و خیابان که یک خیابان اصلی هم است پر از آب میشود.
دختر بچه سه ساله که جای خود دارد، اگر بزرگسال عاقل و بالغ هنگام عبور از خیابان و کانال سانتیمتری در محاسباتش اشتباه کند و قدمی اشتباه بردارد، بلاشک جانش در خطر خواهد بود.
مخلص کلام اینکه سرانجام تدبیرهایی که باید میشد و نشد، پَرپَر شدن جگرگوشهی خانوادهای است.
مطمئناً خواست مردم دردمند از این خانواده محترم و بازرسان و متولیان امر قضایی این است که کوچکترین ترحمی حداقل نسبت به معرفی اهمالکاران و مقصران احتمالی از خود نشان ندهند. مطمئناً خواهش مردم از رسانههای حقگو و حقجو هم همین است که این اتفاق را با پوشش تقدیر و مشیت الهی به دست فراموشی نسپارند، و آنرا یک حادثه ساده تلقی نکنند چه اینکه این کودک پرپر شده، دور از جان میتوانست یکی از عزیزان هر کدام از ماها و خوانندگان این سطور نیز باشد، شتر که فقط در خانه همسایه نمیخوابد. هر برگی که از درختی بیفتد، قطع به یقین، به خواست قادر متعال است اما این گزاره نباید پوستهای گردد برای محافظت از بیخردان و اهمالکاران احتمالی. این مردم خاصه در این روزهای مبارک رمضان حکمی صادر نمیکنند اما این درخواست به حقشان را هم فریاد میزنند و آن بررسی میزان تقصیر اهمالکاران و بیتدبیری متولیان امر است.
ظاهراً بعد از این حادثه آمدهاند و پل بنبست باران (نزدیک محل حادثه) را برداشتهاند. اگر این پل غیر استاندارد بوده است، چرا تاکنون برای آن چارهای نیندیشیده بودید؟ حتماً باید عزیزی از دست برود و خانوادهای داغدار شود تا شاید عدهای بیمسئولیت و بیخرد به خود بیایند. یکی از دوستان مصاحبهای با اهالی نزدیک این بنبست باران کرده راستی چرا برخلاف وعدههایتان این کوچه را آسفالت نمیکنید؟ گیر و گورتون دقیقاً چیه؟ ماجرای بسته بودن دریچههای سیلاب و بازکردنشان بعد از روز حادثه را برای مردم توضیح دهید؟ اصلاً هر اقدامی؟ همه آن اقداماتی که در روز بعد از حادثه به تکاپو افتادید که انجام دهید، چرا از قبل پیشبینی نکرده بودید؟ در صورتی که اظهرمنالشمس بود. مردم آن منطقه چطور میتوانند به شما اعتماد کنند، و اقدامات بعدیتان برای جلوگیری از حوادث مشابه را کافی بدانند.
چون بحث این خیابان اصلی مهریان، بلهزار شد؛ خالی از لطف نیست که همینجا به موضوع دیگری نیز اشاره شود و آن میزان روشنایی این خیابان است. امیدواریم که شرکت توزیع برق جهت روشنایی این خیابان، طراحی و محاسبات لازم را انجام داده باشد، موضوعی که حداقل علیالظاهر و با توجه به میزان روشنایی کنونی بعید به نظر میرسد. اگر خود، از انجام یک محاسبات و طراحی روشنایی عاجز هستید، تا دلتان بخواهد که شرکتهای مشاور در شرکتهای توزیع برقرارند، از آنها کمک بگیرید. اگر از این یکی امکان هم عاجز هستید، اشکالی ندارد، اعلام کنید، آن وقت یک طراحی و محاسبات روشنایی در نرمافزار DIALux مهمان ما. خیر سرتان این یک خیابان اصلی است، با این تفاسیر وای به حال کوچه پس کوچهها.
----------------------------------
متن: نصرالدین پارسه
عکاس: ولیالله حقدوست
کد مطلب: 420492