تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۹
کد مطلب : ۴۰۸۵۶۸
یادداشت|
سجاد (ع)، راوی کربلا
سید علی عباس محدث
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یک بخش از فرهنگ عاشورا ایثار است و جانبازی، ولی مهمترین بخش آن روایت حقیقت عاشورائیان است. با وعدههایی که قبل از قیام عاشورا، به عمر سعد و شمر و دیگران داده شد و تطمیع مردم برای همراهی لشکر ابن زیاد و همچنین عدمحمایت عدهای دیگر از طوایف عرب و دیگر اتفاقاتی که تاریخ بیان میدارد، دیدگاه یزید بر این بود که با کشتن و هزیمت امام و یارانش دیگر اثری از خاندان پیامبر باقی نمیماند و بهراحتی حکومت میکند و شاید کشورگشایی خواهد کرد. غافل از اینکه خداوند آگاهتر ازنظر و ایدهی جاهلان میاندیشد.
در واقعه عاشورا، هر کس با هر دین و هر میزان توانایی به میدان رفت و از عدد جهل و کفر، هیبتی در حد پوچ تصور کرد و شمشیر شرافت و حقطلبی را به رقص درآورد. در آنسو هم اتفاقات تأثیرگذاری صورت گرفت، لیکن در سپاه یزید، ذهن حق باوری برای درک آن نبود. همینکه حر، فرماندهای که از عبور کاروان امام ممانعت کرده بود، خیلی زود پشیمان شده و در کنار ولی خود قرار میگیرد، بهتنهایی میتواند تاریخی فصیح و روشنگرانهای برای هر کوردلی باشد تا اهمیت دفاع از حقیقت را برای بشریت در زندگی خود نهادینه کند. نحوه پس دادن سر سرباز مسیحی امام، به میدان دشمن زبون، میتواند تاریخی عظیم از حق باوری انسانهای دیندار باشد. مگر نه این است که قرنها پسازآن نهضت بزرگ، اندیشههای نهیلیسم گرایی و اومانیسم و دهها تفکر التقاطی دیگر به این باور رسیدهاند که ایدهی دنیای پاسخ و محاکمهای برای بشر وجود ندارد و با فنا شدن جسم، روح هم نابود شدنی است، پس این قیام و این روایت حقیقی و جامعهشناختی از قیام عاشورائیان درس ماندگاری به تاریخ بشری است که تا روز آخر دنیا، لازمه انسان زیستن است. مخالفت با نماز به پا داشتن امام و یارانش، نحوهی شهادت حضرت علیاصغر، مبارزه حبیب ابن مظاهر، دلاوری حضرت ابوالفضل العباس، خطبههایی که در این ده روز توسط امام خوانده میشد، پیغامهایی که شمر برای حضرت عباس میآورد، چگونگی به شهادت رساندن امام حسین (ع) و هزاران اتفاق دیگر، هرکدام بهتنهایی تاریخی برای آزادیخواهی، دموکراسی طلبی، مدیریت پاک و ایدئولوژی سازی نهضت دینی هستند.
در ادامه این قیام، چگونگی برخورد با بیمار کربلا امام سجاد (ع) و رفتارهای وقیحانه و جاهلانهای که با اسرا بهویژه کودکان صورت گرفت، تاریخی پر از رسوایی جهل و عبرتآموزی برای بشر را به ثبت رساند. ازیکطرف تمام رذایل بشری بود که خیمهها را آتش زد و زن و بچهها را کتک زدند و توهین کردند و غارت کردند و به عزت و کرامت انسانها بیحرمتی کردند و در سویی دیگر، انسانهایی بودند که باید تاریخ انسانیت را معنایی حقیقی میدادند. عظمت و فضیلتهای انسانی را واقعیت میدادند.
پس از دهمین روز محرم، تمام دانش و معرفت انسانی را دستوپابسته بر کجاوه گذاشتند و به اسارت بردند. علم به حقیقت و عامل به رسالت انسانمداری را به شمام بردند و سپس در مکه و مدینه محبوس کردند. آنکس که غمش از بیعدالتی و ناسپاسی و نافرمانی جاهلان افزون بود، خود را متعهد به پاسداری از نهضت امام دانست و الزاماً باید معلم تاریخ قیام میشد.
ساجد آل طاها، وظیفهای مهمتر از پدر را به عهده داشت. ایشان نه بهعنوان فرزند که بهعنوان مدرس تئوری حق و حق باوری، وظیفه داشت که در هر کوی و برزن حاضرشده و به انسان جاهل و تاریخ پر از مجهولات، معرفت میداد. سالها آموزگار «ایثار» و «جانبازی» بود و آنچنان تفسیر و تعبیر و تحلیل حقانیت نمود که علیرغم همهی بیمبالاتیهای بشر جاهل، امروز فرهنگ بشریت مدیون ایدئولوژی عاشورای حسین (ع) است.
بااینکه قلبها ازآنچه در ده روز اول محرم اتفاق افتاد، محزون میشود و منقلب میگردد، روایتی را که شاهد عاشورا بیان میکند، نگاه به انسان را تغییر داده است. انسانی که میتواند در مدار حقطلبی و اندیشه محور، زندگی کند و حرمتِ انسان بودن را پاس بدارد، درصورتیکه به طمعورزی افتد و دنیاخواهی کند، هیچ ارزش و اخلاق و آدابی را برنمیتابد و انسانیت و شرافت را سر میبرد و زیر سُم ستوران مثله میکند؛ و لذا امام سجاد (ع) توانستند در نقش معلم اخلاق و راوی فضائل و کمالات عاشورا، هر آنچه گنج علم و انسانیت باوری بود را بهیقین درآورد که پس از قرنها، کورت فیشلر آلمانی میگه که «همینکه امام حسین (ع) از زن و فرزندش میگذرد و آنها را فدای دین و عقیدهاش میکند، نشان میدهد که او نه برای لجاجت و نه هم برای هوا و هوس، فداکاری کرده است»؛ و نیز تندن هندی میگه که «قیام کربلا معدل بشریت را بالا برد و سطح آن را ارتقا بخشید».
ضمن حمایت قاطع از سپاه پاسداران و تأسی از اخلاق جانبازی ابوالفضل العباس، میلاد سیدالساجدین امام زینالعابدین (ع) را به امام عصر (عج)، رهبر فرزانه انقلاب و شیعیان ولایت مدار، تبریک و تهنیت عرض میکنم.
«سید علی عباس محدث»
در واقعه عاشورا، هر کس با هر دین و هر میزان توانایی به میدان رفت و از عدد جهل و کفر، هیبتی در حد پوچ تصور کرد و شمشیر شرافت و حقطلبی را به رقص درآورد. در آنسو هم اتفاقات تأثیرگذاری صورت گرفت، لیکن در سپاه یزید، ذهن حق باوری برای درک آن نبود. همینکه حر، فرماندهای که از عبور کاروان امام ممانعت کرده بود، خیلی زود پشیمان شده و در کنار ولی خود قرار میگیرد، بهتنهایی میتواند تاریخی فصیح و روشنگرانهای برای هر کوردلی باشد تا اهمیت دفاع از حقیقت را برای بشریت در زندگی خود نهادینه کند. نحوه پس دادن سر سرباز مسیحی امام، به میدان دشمن زبون، میتواند تاریخی عظیم از حق باوری انسانهای دیندار باشد. مگر نه این است که قرنها پسازآن نهضت بزرگ، اندیشههای نهیلیسم گرایی و اومانیسم و دهها تفکر التقاطی دیگر به این باور رسیدهاند که ایدهی دنیای پاسخ و محاکمهای برای بشر وجود ندارد و با فنا شدن جسم، روح هم نابود شدنی است، پس این قیام و این روایت حقیقی و جامعهشناختی از قیام عاشورائیان درس ماندگاری به تاریخ بشری است که تا روز آخر دنیا، لازمه انسان زیستن است. مخالفت با نماز به پا داشتن امام و یارانش، نحوهی شهادت حضرت علیاصغر، مبارزه حبیب ابن مظاهر، دلاوری حضرت ابوالفضل العباس، خطبههایی که در این ده روز توسط امام خوانده میشد، پیغامهایی که شمر برای حضرت عباس میآورد، چگونگی به شهادت رساندن امام حسین (ع) و هزاران اتفاق دیگر، هرکدام بهتنهایی تاریخی برای آزادیخواهی، دموکراسی طلبی، مدیریت پاک و ایدئولوژی سازی نهضت دینی هستند.
در ادامه این قیام، چگونگی برخورد با بیمار کربلا امام سجاد (ع) و رفتارهای وقیحانه و جاهلانهای که با اسرا بهویژه کودکان صورت گرفت، تاریخی پر از رسوایی جهل و عبرتآموزی برای بشر را به ثبت رساند. ازیکطرف تمام رذایل بشری بود که خیمهها را آتش زد و زن و بچهها را کتک زدند و توهین کردند و غارت کردند و به عزت و کرامت انسانها بیحرمتی کردند و در سویی دیگر، انسانهایی بودند که باید تاریخ انسانیت را معنایی حقیقی میدادند. عظمت و فضیلتهای انسانی را واقعیت میدادند.
پس از دهمین روز محرم، تمام دانش و معرفت انسانی را دستوپابسته بر کجاوه گذاشتند و به اسارت بردند. علم به حقیقت و عامل به رسالت انسانمداری را به شمام بردند و سپس در مکه و مدینه محبوس کردند. آنکس که غمش از بیعدالتی و ناسپاسی و نافرمانی جاهلان افزون بود، خود را متعهد به پاسداری از نهضت امام دانست و الزاماً باید معلم تاریخ قیام میشد.
ساجد آل طاها، وظیفهای مهمتر از پدر را به عهده داشت. ایشان نه بهعنوان فرزند که بهعنوان مدرس تئوری حق و حق باوری، وظیفه داشت که در هر کوی و برزن حاضرشده و به انسان جاهل و تاریخ پر از مجهولات، معرفت میداد. سالها آموزگار «ایثار» و «جانبازی» بود و آنچنان تفسیر و تعبیر و تحلیل حقانیت نمود که علیرغم همهی بیمبالاتیهای بشر جاهل، امروز فرهنگ بشریت مدیون ایدئولوژی عاشورای حسین (ع) است.
بااینکه قلبها ازآنچه در ده روز اول محرم اتفاق افتاد، محزون میشود و منقلب میگردد، روایتی را که شاهد عاشورا بیان میکند، نگاه به انسان را تغییر داده است. انسانی که میتواند در مدار حقطلبی و اندیشه محور، زندگی کند و حرمتِ انسان بودن را پاس بدارد، درصورتیکه به طمعورزی افتد و دنیاخواهی کند، هیچ ارزش و اخلاق و آدابی را برنمیتابد و انسانیت و شرافت را سر میبرد و زیر سُم ستوران مثله میکند؛ و لذا امام سجاد (ع) توانستند در نقش معلم اخلاق و راوی فضائل و کمالات عاشورا، هر آنچه گنج علم و انسانیت باوری بود را بهیقین درآورد که پس از قرنها، کورت فیشلر آلمانی میگه که «همینکه امام حسین (ع) از زن و فرزندش میگذرد و آنها را فدای دین و عقیدهاش میکند، نشان میدهد که او نه برای لجاجت و نه هم برای هوا و هوس، فداکاری کرده است»؛ و نیز تندن هندی میگه که «قیام کربلا معدل بشریت را بالا برد و سطح آن را ارتقا بخشید».
ضمن حمایت قاطع از سپاه پاسداران و تأسی از اخلاق جانبازی ابوالفضل العباس، میلاد سیدالساجدین امام زینالعابدین (ع) را به امام عصر (عج)، رهبر فرزانه انقلاب و شیعیان ولایت مدار، تبریک و تهنیت عرض میکنم.
«سید علی عباس محدث»