تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۲۸
کد مطلب : ۴۵۷۲۷۳
کبنا در گفتوگو با داوطلبان کنکور گزارش میدهد:
بار کجی که گاهی به منزل رسید و گاهی نرسید!
۰
فایل مرتبط
کبنا ؛در سالهای اخیر زیاد شنیدهایم که فلانی با پرداخت پولی هنگفت سوالات کنکور را خریده و دانشگاه تراز اول کشور در یک رشته خوب درس میخواند. این ماجرای تقلب همیشه بوده؛ اما بعد از همهگیری تلفنهای اندروید و گسترش تکنولوژی در بین مردم تقلب در کنکور حرفهایتر و آسانتر شد. استرس و واهمه از کنکور را همه تجربه کردهایم یا دیدهایم بهطوری که گاهی شنیده شده نوجوانان ما از خواب و خوراک افتادند یا دچار افسردگیهای مزمن شدند و دست به خودکشی زدند. در کمین این نوجوانان با امید و آمالهای بسیار، افرادی سودجو نشستهاند که با وسوسه آنها پول زیادی را به جیب زدند و گاهی این بار کج به منزل رسید و گاهی نرسید.
به این بهانه امروز بعد از کنکور سراسری تجربی و زبان از داوطلبان سوالاتی در این رابطه پرسیدیم.
یکی از داوطلبان میگفت: پارسال از اسفندماه رفتم یزد کارگری کردم و دستهایم تاول بست و سختی بسیاری را تحمل کردم تا توانستم بیست میلیون پول جور کنم و سوالات کنکور را بخرم. همه چیز آماده و مهیا بود دستگاه در کفشم جاسازی شده بود و این خیال که مهر پزشکی ام را پای نسخه میزنم رفتم سر آزمون. ربع ساعت از امتحان نگذشته بود که دستگاه سوزنزن آوردند توی سالن و گیر افتادم. فکر میکنم کسی مرا لو داد. بعد از آن صورت جلسه و برو بیا و بالاخره تصمیم گرفتم شروع کنم و با تکیه بر تلاشم درس بخوانم و امسال مثل یک شیر به میدان آمدم و مثل یک روباه برمیگردم. البته شوخی میکنم تلاشم را کردم و خدا را شکر میکنم که پارسال تقلبم را گرفتند وگرنه با آن دروغ چطور یک عمر میتوانستم زندگی کنم.
یکی دیگر از داوطلبان گفت: رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون. منی که تا18سالگی با عزت بزرگ شده بودم؛ اما یک شب به یک کانال تلگرامی اضافه شدم و آن آغاز ماجرا بود. تبلیغاتی حساب شده و روانشناسیشده و من هم مغلوب شدم و به ادمین پیام دادم اول گفت پانصد میلیون تضمینی. التماس کردم که من میخواهم بدون اجازه خانوادهام این کار را بکنم بهم تخفیف بده که با چک و چونههای بسیار با مبلغ صد میلیون راضی شد و من تمام آنچه داشتم و نداشتم را فروختم و صد میلیون را واریز کردم و جلوی در حوزه امتحانی فشارم افتاد و زدم زیر گریه و تقلبم که همه آرزویم بود، همه زندگیام و همه داراییام بود را گرفتند و من با ذهنی خالی از هیچ رفتم سر آزمون غصه خوردم و هیچ ننوشتم...
به این بهانه امروز بعد از کنکور سراسری تجربی و زبان از داوطلبان سوالاتی در این رابطه پرسیدیم.
یکی از داوطلبان میگفت: پارسال از اسفندماه رفتم یزد کارگری کردم و دستهایم تاول بست و سختی بسیاری را تحمل کردم تا توانستم بیست میلیون پول جور کنم و سوالات کنکور را بخرم. همه چیز آماده و مهیا بود دستگاه در کفشم جاسازی شده بود و این خیال که مهر پزشکی ام را پای نسخه میزنم رفتم سر آزمون. ربع ساعت از امتحان نگذشته بود که دستگاه سوزنزن آوردند توی سالن و گیر افتادم. فکر میکنم کسی مرا لو داد. بعد از آن صورت جلسه و برو بیا و بالاخره تصمیم گرفتم شروع کنم و با تکیه بر تلاشم درس بخوانم و امسال مثل یک شیر به میدان آمدم و مثل یک روباه برمیگردم. البته شوخی میکنم تلاشم را کردم و خدا را شکر میکنم که پارسال تقلبم را گرفتند وگرنه با آن دروغ چطور یک عمر میتوانستم زندگی کنم.
یکی دیگر از داوطلبان گفت: رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون. منی که تا18سالگی با عزت بزرگ شده بودم؛ اما یک شب به یک کانال تلگرامی اضافه شدم و آن آغاز ماجرا بود. تبلیغاتی حساب شده و روانشناسیشده و من هم مغلوب شدم و به ادمین پیام دادم اول گفت پانصد میلیون تضمینی. التماس کردم که من میخواهم بدون اجازه خانوادهام این کار را بکنم بهم تخفیف بده که با چک و چونههای بسیار با مبلغ صد میلیون راضی شد و من تمام آنچه داشتم و نداشتم را فروختم و صد میلیون را واریز کردم و جلوی در حوزه امتحانی فشارم افتاد و زدم زیر گریه و تقلبم که همه آرزویم بود، همه زندگیام و همه داراییام بود را گرفتند و من با ذهنی خالی از هیچ رفتم سر آزمون غصه خوردم و هیچ ننوشتم...