کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

ویرایش اسم زنی به نام «اِما» یا درباره یک زندگی روشنفکری

15 اسفند 1393 ساعت 11:01


جواد حسنی(تصویربردار)
بهنام عکاشه؛
ساعت ۶ عصر که دکور صحنه نمایش را در سالن پلاتوی ارشاد دیدم فکر کردم کشف بزرگی صورت داده و به کج بودن برخی مختصات نماها پی برده ام. قرار بود نمایشی را به دعوت جلال ببینم و البته با تاخیری ۱۳ دقیقه ای که برای روزی که دو بار با تاخیرهای یک ساعته مدیران گچساراینی برخورد کرده بودم تاخیری استاندارد بود.
یک ساعت بعد در گفت و گو با محبوبه موسوی که نمایشنامه را از بهمن پارسال تا شهریور امسال تمام کرده بود پی بردم این نه به دلیل خطای دید بلکه تعمدی در دکوراسیون صحنه بوده تا ذهن بیننده حرفه ای را با نوع کار که سیال ذهن بود آشنا سازد.
خاموشی پی در پی صحنه و تغییرات مداوم در افکار و لحن و راوی از مشخصه های کاری بود که دیروز در ارشاد گچساران دیدیم و محبوبه موسوی به همراه جلال الدین نبی زاده و آرزو فولادی آن را به روی صحنه بردند و نام بلندی داشت.: «ویرایش اسم زنی به نام «اِما» یا درباره یک زندگی روشنفکری»
آرزو فولادی با چهره معصومانه اش که سوسن تسلیمی را به یادم می آورد، حتی آنقدر تازه کار بود که به تقاضاهای چندین باره جواد حسنی برای انداختن تصویرش در قاب دوربین و البته قاب پنجره در دکور صحنه جواب منفی داده بود.
آرزو نماد دختری از نسل امروز است که از طبقه متوسط برخاسته و از خانواده ای روشنفکر زاده شده است و معصومانه به دنبال برداشت های شخصی و انتخاب های محدود پیرامون خانه پدری خود است.
محبوبه موسوی می گوید تلاش کرده تا مصائب زندگی یک زن روشنفکر را به تصویر بکشد. زنی که اسیر تناقضات دنیای درون خود با آنچه در دنیای واقع می گذرد و همان است که او را به پلشتی های این دنیا مسموم کرده است.
زن نویسنده ای که در نوشته ها و افکارش زندگی به گونه ای است و وقتی با هستی به شیوه همه زن های معمولی درگیر می شود دچار یاسی می شود که شاید همه روشنفکران دنیا با آن درگیر باشند.
دردهای مردم روشنفکری که مثل همه به دنبال نان هستند و زنبیل برمی دارند و دو بطری شیر از سر کوچه می گیرند و اگر یک روز مطلب ننویسند فقر در خانه آنها را هم می زند.
دیروز در اداره خلوت ارشاد اتفاقات خوبی در حال افتادن بود.
اینکه برای دیدن یک کار هنری پول پرداخته شد اتفاقی خوشحال کننده بود که عوامل این نمایش هم خرسند از این موضوع بودند ولی فقط ۱۵۰ نفر در طول دو روز این نمایش را دیدند و این در مقایسه با دکور دو میلیونی کمی نامنصفانه به نظر میرسد.
وقتی از محبوبه موسوی می پرسم با این پدیده چه می کنی؟ می گوید پول درد مشترک همه ماهاست. اسم این گروه هم به همین خاطر از کمبودها نشات می گیرد.
«کم» که اول فکر می کردم cam به معنای دوربین است و زود متوجه اشتباهم شدم. نام گروه به خاطر کمبودهای موجود در هنر تئاتر که هنری زنده و پویاست «کم» نامیده شده است و چه اسم با مسمائی.
وقتی از موسوی پرسیدم این اسم جاوادانه است یا چندروزی، پاسخ معناداری داد. گفت این اسم برای همیشه روی این گروه می ماند. انگار او هم مانند من به عاقبت هنر و فرهنگ چندان اعتمادی نداشت.
اتفاق دیگر اما در سامسونت دیپلمات جلال نبی زاده در حال رخ دادن بود.
سامسونتی که بسیار آشنا بود و احسان نبی زاده قبل از شروع نمایش گفت این کیف یادگار پدرش بوده است. پدری که البته می توانست یادگارهای دیگری بر جای بگذارد ولی سامسونت را به پسرانش داد و هیچ وصیتی نکرد تا سامسونت را احسان گه گاهی به کوه ببرد و جلال که بعضی ها حسن می نامندش هراز گاهی به نمایش، تا بگوید این سامسونت همان سامسونت بیست سال پیش پدرش است که این بار با چهره ای دیگر رخ نمایانده است.
«همه‌ی رویدادها و شخصیت ها در تاریخ گویی دوبار رخ می‌دهند. نخست به صورت تراژدی، بار دوم به صورت کمدی»
IMG_8038 IMG_8052 IMG_8056 IMG_8057 IMG_8058 IMG_8059


کد مطلب: 93689

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/93689/ویرایش-اسم-زنی-نام-ا-ما-یا-درباره-یک-زندگی-روشنفکری

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1