کبنانیوز - گزارشی به موکلین؛ تاجگردون در تعطیلات مجلس

غلامرضا تاجگردون
نماینده مردم گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی همانند روال گذشته خود، اینبار نیز گزارشی از عملکردش در چند روز اخیر به موکلین ارائه داده است.
تاج گردون در این یادداشت از پیگیری تخصیص آب سد کوثر، سفر به حوزه انتخابیه و بازدید از روستاها و نیز جلسات کاری در تهران سخن به میان آورده است. وی در این یادداشت خود آورده است:

روز اول؛ پیگیری تخصیص آب از سد کوثر

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1393/09/19/13930919000603_PhotoL.jpg

مجلس دو هفته جلسه علنی نداره و نمایندگان سایر وظایف غیر از جلسات علنی رو باید انجام بدند. نماینده شهرهای بزرگ مثل تهران خیلی راحتند و حداقل بازدید از حوزه انتخابیه و پیگیری کارها رو ندارن. چند روز اول رو به حوزه انتخابیه رفتم. بازدید از سد کوثر و جلسه طولانی و به نظرم تاثیر گذار با معاون وزیر نیرو و دیگر مسوولین درخصوص تخصیص آب که تا پاسی از شب طول کشید که داستان این جلسه مفصله. فکر کنم تا حدودی متوجه دغدغه دو ساله ما در رابطه با تخصیص آب شدند. مثل مذاکرات ۵+١ ادامه مذاکرات ما به جلسات بعد موکول شد. موضوعات نسبتاً مهمی رو تقریباً توافق کردیم. تقریباً روز اول من به این موضوع اختصاص پیدا کرد.

روز دوم؛ حضور در جمع معتمدین و ریش سفیدان طوایف/حضور در مراسم سید همیشه اصلاح طلب

روز بعد، برنامم شرکت در جلسه و سخنرانی با معتمدین در خصوص کاهش نزاع های دسته جمعی بود. جلسه سنگین و مفصلی بود. هر عزیز محترمی که میخواستی از هر طایفه و نگاه سیاسی میتونستی در این جلسه ببینی. در این جلسه مدیران گچسارانی که در یاسوج مسوولیت دارند حضور داشتند و به نظرم فرماندار محترم کار خوبی کرد که این عزیزان رو دعوت کرده بود. اعتماد به نفس خاصی به جامعه میداد. فکر کنم تا حدودی تونسته باشم مکنونات قلبی خودم رو در خصوص اثر کاهش نزاع در توسعه رو بیان کرده باشم. فرماندار، رییس دادگستری و فرمانده نیروی انتظامی هم صحبتهای خوبی داشتند. رسانه های محلی به این موضوع پرداختند و شاید نیازی به بیان آنچه که گفتم نباشد.

ظهر و عصر اون روز به باشت رفتم. مدیران هم تشریف آوردند. به نظرم حضور خوب و گرم و البته دلگرم کننده ای برای مردم باشد. در مراسم ختم مرحوم سیدکریم موسوی سید خوب و بی ریا و همیشه اصلاح طلب استان شرکت کردم. یادش به خیر انسان شریف و عزیزی بود. خیلی از دوستان شرکت کرده بودند و امیدوارم روح بلند ایشان با سالار شهیدان محشور شود.
تا شب باشت بودم و چند دیدار در چاه تلخ و پشت کوه باشت داشتم.

روز سوم؛ افتتاح طرح بزرگ گازرسانی به بویراحمد گرمسیر و خوشحالی مردم

فردای اون روز در یک هوای پاییزی به منطقه بویراحمد گرمسیری رفتیم تا طرح بزرگ گازرسانی اون منطقه رو افتتاح کنیم. از استاندار دعوت کردم تا تشریف بیاورند که لطف کرده و تشریف آوردند. البته من صبح زود رفتم دیل و قبل از حضور مسوولین، از یک خانواده محترم شهید و مادر بزرگوار دوشهید دیدار داشته و بعد با زیارت گلزار شهدای دیل و حضور بر مزار شادروان نبی زاده، کار روشروع کردیم. افتتاح گاز در هفت روستای منطقه و کلنگ زنی اسپر و بوراژ و مارین از جمله برنامه های این دیدار بود. جلسات مردمی خوب، با صفا، با نشاط و دلپذیری در روستاهها داشتیم. همه روستاها استقبال خوب و گرمی داشتند. مردم هم خوشحال بودند و از اینکه دولت تونست این طرح رو به موقع و خوب انجام بده راضی بودند. فکر نمی کردیم اینقدر برنامه طول بکشه ولی استقبال و حضور اینقدر زیاد بود که برنامه به درازا کشید و برنامه بازدید از طرحها که استاندار دعوت کرده بود و مدیران تشریف آورده بودند گچساران، با تاخیر شد. هوا تاریک شده بود که به گچساران رسیدیم. بازدید از مسکن مهر، طرح پارک شهدای گمنام، فاضلاب دوگنبدان و در نهایت طرح انتقال آب امامزاده جعفر مورد بازدید قرار گرفت. در یک کلام طرح مسکن مهر گیرش حل نشده و دستگاه مربوطه تعلل داره، پارک امیدوارم به زودی شروع بشه و تاخیر در شروعش گله داره... فاضلاب پیشرفتش خوب بود و طرح امامزاده جعفر هم نگرانی ما رو رفع نکرده. شاید انتظار من زیاد باشه ولی به نظرم با توجه به اینکه طرحها اعتبار دارند نباید کارها لنگ بمونند. به هر حال ٧ صبح شروع کردیم و اگر اشتباه نکنم حدود ٩شب تمام شد. البته تازه کارم شروع شد و بگذریم!!

روز چهارم؛ مراسم اربعین/ دید و بازدیدهای بدون هیات همراه...

اربعین به باشت رفتم و در مراسم مردم باشت و باوی که در امامزاده سیدمحمد برگزار شد شرکت کردم. مراسم منظم و سنگینی بود. تقریباً همه اومده بودند و سید بزرگواری هم زحمت نهار همه رو کشیده بود. بعد از مراسم چند بازدید و حضور در برخی از منازل از دست رفتگان این ایام رو داشتم. تو این مراسمها خیلی دوست دارم تنها شرکت کنم تا بتونم با خانواده مرحوم ارتباط برقرار کنم ولی خیلی ها از این کار من خوششون نمیاد. چون میگن نماینده باید هیاتش سنگین باشه. در یکی از این خونه ها که رفتم طرف به من گفت چرا تنها اومدی پس کو هیات همراهت! خدمتش عرض کردم اینطوری بهتره. به هرحال چند دقیقه ای پیشش نشستم. آخر سر ازش سوال کردم اینطوری بهتره یا با هیات؟ خیلی راضی بود که تنها رفتم.
برگشتن موقع اذان مغرب بود رسیدم امامزاده جعفر. تنها بودم. خیلی خوب بود... امامزاده نسبتاً شلوغ بود و نماز جماعت هم داشت. ١٠ - ١۵ نفر اونجا بهم مراجعه کردن و کارشون رو گفتند و صحبت داشتیم. بعد از زیارت رفتم در روستا و سری به مادر شهدا عوضی زدم. مادر دوست داشتنی که چند سالیست بعد از مرگ پیرمردش تنهاست. خیلی به این مادر علاقه دارم. دوست داشتنی و باصفاست. صحبت میکنه گریه میکنه بعد میبینه ناراحت میشم یه قصه تعریف میکنه که بخندم. نفهمیدم زمان چقدر زود رفت حدود یکساعت پیشش نشستم. پسرش و عروسش و نزدیکاشم اومدن. حرفهاشو با شعر میزد و خلاصه خیلی ساعت خوبی بود. خدا حفظش کنه و صفای قلبش نصیب ما بشه. آخر سر یه شیشه آب لیموی دست گرفته خودشو که میگفت تبرکه بهم داد.
سر شب رسیدم به شهر و سری به چند بازاری زدم تا حدودی از اوضاع و احوال شهر و بازار خبردار بشم.

روز پنجم؛ حضور در جمع صمیمی روستاهای ترک نشین

فردای اون روز از روستاهای حوزه امامزاده جعفر بازدید داشتم. البته روستاهای ترک نشین. تلخاب شیرین، سربیشه، بیدزرد و کلاغ نشین یا علی آباد. بازدید گرم و خوبی بود. داستان این بازدید و پیگیری کار مردم زیبا بود. مردم خیلی گرم و با نشاط استقبال داشتند و انصافاً واسه این مردم خوب باید کار کرد. معنی خدمت رو واقعاً نمیدونن. هر چی در ذهنشونه تبعیضه. زنان خیلی بیشتر از مردان اصرار بر حل مشکلات عمومیشون داشتند. شاید امیدوارتر بودند و شاید مردان ناامیدتر. به هرحال سفر خوبی بود و بعد از بازدید از این روستاها که تا حدود ۴ عصر طول کشید از طرح جاده بابامیدان-گچساران-بهبهان بازدید داشتم. خوشبختانه بهتر شده بود و پیشرفت مطلوبتر بود.

در ادامه برنامه هایم رفتم یاسوج تا در برنامه صدا وسیما که ساعت ۳۰/۲۰ بود شرکت کنم. بین راه از مجلس تماس داشتند که میبایستی طبق برنامه قبلی فردا صبح در همایش نقش پژوهش در قانونگذاری شرکت کرده و سخنرانی کنم. باهام هماهنگ کرده بودند ولی فراموش کرده بودم. سخنران دوم و بعد از آقای ناطق نوری من سخنران بودم. ناگزیر شدم هماهنگ کنم با پرواز ۵ صبح از شیراز برم تهران. به هر حال هماهنگیها رو کردم و در برنامه سیمای یاسوج شرکت کردم. فرصتی شد تا به سوالات ذهنی برخی از هم استانیهام پاسخ بدم. فکر کنم تا حدودی پاسخ دادم. از اعتبارات استان گفتم و از اینکه بعضیها میگن من فقط به فکر حوزه ام هستم و بقیه استان رو نمیبینم پاسخ دادم. حتی مجری هم از اعتبارات تعجب کرد. به هر حال برنامه خوبی بود و خسته به شیراز رفتم. نصف شب رسیدم شیراز و ۵ صبح رفتم تهران تا در برنامه همایش شرکت کنم.

روز ششم؛ سخنرانی در همایشی با حضور بزرگان کشور

همایش خوبی بود. سخنران اصلی بعد از خیر مقدم رییس مرکز پژوهشها آقای ناطق نوری و بعد از ایشون من و سپس آقایان ولایتی و وزیر علوم و آقای لاریجانی سخنرانی کردند. خیلی خسته بودم و بعد از انجام چند کار در مجلس و بررسی قانونی که به شورای نگهبان رفته بود عصر زودتر رفتم منزل تا کمی استراحت کنم. چون فرداش برنامه فشرده و پرکاری داشتم.

روز هفتم؛ حضور در چند جلسه و پیگیری طرح های ورزشی

روز بعد جلسات خوبی در خصوص مخازن استراتژیک در منطقه گچساران با یکی از شرکتهای نفتی، دیدار با مدیرعامل و مدیران و کارشناسان شرکت عمران و بهسازی در خصوص بافت فرسوده دوگنبدان، مجری طرحهای عمرانی نفت برای طرحهای ورزشی نفت و چند جلسه و دیدار خصوصی داشتم. کارها در عین حالیکه انجام میشه ولی سرجمع راضی کننده نبود. آخر سر هم جلسه شورای مشورتی با وزیر محترم کشور داشتم. بحثهای مهم منطقه ای و سرمایه گذاری در استانها را داشتیم. این جلسه ماهی یکبار برگزار میشه و من هم متناسب با وقتم شرکت میکنم.

روز هشتم؛ از حضور در خودروسازی سایپا تا وزارت ورزش

صبح چهارشنبه از ۳۰/۷ ابتدا بازدیدی از مرکز پژوهشهای علمی و صنعتی در جاده کرج داشتم. دیدار با دانشمندان عزیز کشور که کارهای مهمی انجام میدن خاطره انگیز است. سرکار خانم پروفسور معظمی که شاید بشه گفت در دنیا بی نظیر هست به تحقیق و پژوهشی مشغول است که تا حدودی به نتیجه رسیده و اگر نهایی بشه بسیار تاثیرگذار است و تونسته از یکی مزیتهای خوب کشور استفاده کنه. در حاشیه این بازدید خوب دو سه ساعته موضوعی در خصوص حوزه انتخابیه ام به نتیجه رسیدیم که به محض نهایی شدن انشالله اعلام میکنم.
بازدید دو ساعته ای هم از سایپا داشتم. فکر کنم بعد از این تلاطم شدید در تولید و فروش خودروی داخلی این بازدید برای اونا خیلی ضرورت داشت. به هر حال بازدید خوبی بود.
جلسه با دکتر نوبخت و همکارانش در خصوص یکی دو موضوع مهم از دیگر برنامه هایم بود. از اونجا به وزارت ورزش رفتم و جلسه ای با وزیر ورزش و معاونینش در خصوص بودجه ورزش داشتم و ایشون فرصتی میخواستند تا بتونن قبل از بودجه مشکلاتشون رو بگن.
از اونجا رفتم شرکت مپنا تا در خصوص نیروگاه گچساران جلسه داشته باشیم. جلسه خوب و تعیین کننده ای بود. از قبل از شروع نمایندگی من، مجوز یک نیروگاه صادر شده بود و اصطلاحاً سه-چهار ساله که ما سرکار بودیم. به هر حال قطع کردیم و مسیر دیگه ای انتخاب کردیم.
یک روز بسیار پرکاری بود. اونایی که تهران رو میشناسن میدونن در یک روز از آزادگان به جاده کرج رفتن و سپس به بهارستان و بعد سئول و سپس به میرداماد و برگزاری چند جلسه، کار طاقت فرسا و سختیه...

روز نهم؛ جلساتی برای بودجه ۹۴

روز پنج شنبه هم کارم از ٧ صبح شروع شد. شرکت در یک جلسه امنیتی، دیدار با وزیر نفت در خصوص یکی دو موضوع مهم کشور بخصوص بحث مهم کاهش شدید قیمت نفت، دیدار با یکی از مدیران محترم یک شرکت مهم سرمایه گذاری برای جلب نظرش برای سرمایه گذاری، دیدار و نهار با جناب دکتر محسن رضایی و بحث بودجه کشور، مصاحبه مفصل با روزنامه شرق در خصوص شرایط کنونی کشور از جمله برنامه های روز پنج شنبه ام بود.
این گزارشی از چند روز تعطیلی مجلس و فعالیت هایم به مردم شریف حوزه انتخابیه ام بود. امیدوارم عمری باشد تا بتوانم ضمن قدم برداشتن برای آبادی دیارم، گزارشهای بعدی ارائه شود.