تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۲۱
کد مطلب : ۴۶۷۲۳۷
باخت حسن یزدانی، انتخاب وزیر جدید ورزش و حضور رونالدو در ایران؛
نماد حسرت
۰
کبنا ؛دوشنبه صبح کیومرث هاشمی از مجلس یازدهم رای اعتماد گرفت و بر کرسی وزارت ورزش و جوانان نشست. شب قبلش – یکشنبه شب – ورزشدوستان ایرانی به امید سه قهرمانی جهانی پای گیرندههایشان نشستند؛ امیدی که بیشتر به حسرت بدل شد. تنها یکی از سه فینالیست موفق شد طلای جهانی را از آن خود کنند. حسن یزدانی کشتیگیر آیکونیک کشورمان برای پنجمین بار به تیلور آمریکایی خورد و در پیکاری پرهیجان، در آخرین ثانیههای بازی ضربه فنی شد تا آه از نهان همه بلند شود.
چند ساعت بعد از جلسه رای اعتماد کیومرث هاشمی، اتفاق نمادین دیگری در عالم ورزش کشور رخ داد. فوقستاره فوتبال جهان، کریستیانو رونالدو با تیم النصر عربستان وارد ایران شد؛ آنها قرار است در جام باشگاههای آسیا در مقابل پرسپولیس قرار بگیرند. فیلم و عکس جوانانی که ساعتها برای دیدار با رونالدو منتظر مانده بودند، با ذوق نام او را صدا میزدند و حتی گاهی از در و دیوارها بالا میرفتند در شبکههای اجتماعی با سرعت بالایی دستبهدست میشد.
باز هم مثل مواردی از این دست، فضای مجازی شده بود جایی برای شوخی، تحلیل و تاسف. عدهای به طنز رفتارهای عجیب و غریب جوانان هموطنشان را مورد اشاره قرار میدادند، عدهای تحلیلگرانه و عدهای با تاسف و شرم. اما شاید ته دل هر یک از این سه دسته را که نگاه میکردی «حسرت» مشترک بود. حسرت به چیزی که همسایه جنوبی ما دارد و ما نمیتوانیم داشته باشیم.
وزیر جدید در جهانی موازی
همزمان شدن این چند رویداد، قیاس ناخودآگاهی را در ذهن مخاطب ایرانی بهوجود آورد. در حالی وزیر ورزش جدید انتخاب شده بود که از سویی طعم تلخ شکست دو کشتیگیر کشورمان هنوز زیر دهان ورزشدوستان بود و از سوی دیگر فیلمهای استقبال جوانان ایرانی از رونالدو فضای مجازی را قبضه کرد.
وزیر جدید اما در دفاعیات خودش در مجلس در جهانی دیگر سیر میکرد: «میدان ورزش امروز به یکی از میادین اصلی جنگ نرم تبدیل شده است و سرمایهگذاری سنگین دستگاههای تبلیغاتی دشمن برای اثرگذاری بر جوانان و نوجوانان از طریق ورزش و عفتزدایی از این طریق و تحمیل ارزشهای غربی بسیار گسترده شده است». هاشمی ادامه داد: «تاکید ویژه میکنم مسئولیت راهبری سازمانهای ورزشی و به ویژه فدراسیونهای ورزشی، مسئولیتی حساس و فرهنگی است.»
جالب آنکه کیومرث هاشمی سابقهای طولانی در مدیریت ورزشی دارد؛ از معاونت سازمان تربیت بدنی و قائم مقامی وزیر آموزش و پرورش در دولت دوم محمود احمدینژاد تا ریاست کمیته ملی المپیک. او در سطح خرد و کلان سیاستگذاری ورزشی قرار داشته است.
ورزش ایران: ویترینی که توی ذوق میزند
میگویند مسابقات و مدالهای قهرمانی جهانی برای کشورهای درحالتوسعه مهمتر است تا کشورهای توسعهیافته. شاید اینطور باشد، شاید واقعا ورزش و قهرمانی در سطح جهانی فرصتی است برای توسعهنیافتهها که نشان دهند در سطح بینالمللی حرفی برای گفتن دارند. فرصتی برای اینکه نام کشور خودشان را در کنار اخبار مثبت در جهان ببینند. به همین قیاس میتوان این بخش از ورزش را دستکم ویترینی برای کشورها، علی الخصوص درحالتوسعهها، در نظر گرفت.
همینطور هم هست. استادیومهای رنگارنگ قطر و توانایی عربستان در جذب فوقستارههای جهان فوتبال، فارغ از تحلیلهای اقتصادی آن، ویترین درخشانی را برای این کشورها دستوپا کرده است. ویترینی که در ذهن مخاطب ایرانی میماند و با آنچه که اینجا هست مقایسه میشود. اینطور است بسیاری از جوانان ورزشدوست ایرانی با حسرت دیدن ستارهها بزرگ جهان یا لذت تماشای فوتبال در ورزشگاههایی در تراز جهانی، بزرگ میشوند و تنها قاب جادویی است که به آنها نشان میدهد دارند چه را از دست میدهند.
در نگاه بسیاری از کارشناسان مخارج سنگینی که کشورهای عربی جنوب خلیج فارس در ورزش انجام میدهند لزوما قابل دفاع نیست. آنّها بر این باور هستند که این قدر هزینه برای «ویترین» ورزشی یک کشور نمیارزد. شاید همینطور باشد اما با این وجود نمیتوان حسرتی که این ویترین در دل همسایه شمالیاش ایجاد میکند را نادیدهگرفت.
زیرساخت و برنامهریزی ورزشی: شاخصی گویا از ما
مساله را میتوان از منظر دیگری نگاه کرد. ایران در برخی از رشتههای ورزشی حضور در سطوح بالای آسیایی و جهانی را تجربه کرده است. اما بهنظر میرسد که افت و خیز ورزشکاران ایران در مسابقات جهانی بیشتر از حدود معمول آن است. شاید روزگاری بهخاطر تلاقی چند رویداد خوب و تلاش سخت یک یا چند ورزشکار مثلا پرسپولیس به فینال باشگاههای آسیا برسد اما همه میدانند که این دستاورد یک «اتفاق» بوده که تا اطلاع ثانوی قرار نیست تکرار شود.
البته گاهی این موفقیتها پایهدارتر است. آن زمان نگاه میکنی میبینی مربی یا مسئولی چند سال وقت گذاشته و نسلی از ورزشکاران را تربیت کرده که تا چند سال به درخشش ادامه خواهند داد. داستان تیم والیبال کشورمان چیزی در همین مایهها بود. گاهی هم ورزشکاران رشتههای انفرادی ما بالا میآیند و خوش میدرخشند. سابقه را که دنبال میکنی به تلاش بیامان خود ورزشکار و برخی از دوربرهایش میرسی و نه سیستمی که موفقیت خروجی آن باشد. انگار موفقیتها موردی، پراکنده و بیثبات هستند.
برگردیم به انتخاب وزیر ورزش؛ با نگاهی به بحثهای امروز مجلس بهنظر میآید هنوز در همان است و پاشنه همان – احتمالا بدتر هم شده. البته اگر رندی آخر گزارش از ما ایراد بگیرد که وقتی شاخص کیفیت حکمرانی ایران سالهاست که در حال سقوط آزاد است، چطور امکان دارد یکی فکر کند که ورزش میتواند راه متفاوتی را طی کند، ایرادش وارد است و ما را یارای پاسخ نیست.
چند ساعت بعد از جلسه رای اعتماد کیومرث هاشمی، اتفاق نمادین دیگری در عالم ورزش کشور رخ داد. فوقستاره فوتبال جهان، کریستیانو رونالدو با تیم النصر عربستان وارد ایران شد؛ آنها قرار است در جام باشگاههای آسیا در مقابل پرسپولیس قرار بگیرند. فیلم و عکس جوانانی که ساعتها برای دیدار با رونالدو منتظر مانده بودند، با ذوق نام او را صدا میزدند و حتی گاهی از در و دیوارها بالا میرفتند در شبکههای اجتماعی با سرعت بالایی دستبهدست میشد.
باز هم مثل مواردی از این دست، فضای مجازی شده بود جایی برای شوخی، تحلیل و تاسف. عدهای به طنز رفتارهای عجیب و غریب جوانان هموطنشان را مورد اشاره قرار میدادند، عدهای تحلیلگرانه و عدهای با تاسف و شرم. اما شاید ته دل هر یک از این سه دسته را که نگاه میکردی «حسرت» مشترک بود. حسرت به چیزی که همسایه جنوبی ما دارد و ما نمیتوانیم داشته باشیم.
وزیر جدید در جهانی موازی
همزمان شدن این چند رویداد، قیاس ناخودآگاهی را در ذهن مخاطب ایرانی بهوجود آورد. در حالی وزیر ورزش جدید انتخاب شده بود که از سویی طعم تلخ شکست دو کشتیگیر کشورمان هنوز زیر دهان ورزشدوستان بود و از سوی دیگر فیلمهای استقبال جوانان ایرانی از رونالدو فضای مجازی را قبضه کرد.
وزیر جدید اما در دفاعیات خودش در مجلس در جهانی دیگر سیر میکرد: «میدان ورزش امروز به یکی از میادین اصلی جنگ نرم تبدیل شده است و سرمایهگذاری سنگین دستگاههای تبلیغاتی دشمن برای اثرگذاری بر جوانان و نوجوانان از طریق ورزش و عفتزدایی از این طریق و تحمیل ارزشهای غربی بسیار گسترده شده است». هاشمی ادامه داد: «تاکید ویژه میکنم مسئولیت راهبری سازمانهای ورزشی و به ویژه فدراسیونهای ورزشی، مسئولیتی حساس و فرهنگی است.»
جالب آنکه کیومرث هاشمی سابقهای طولانی در مدیریت ورزشی دارد؛ از معاونت سازمان تربیت بدنی و قائم مقامی وزیر آموزش و پرورش در دولت دوم محمود احمدینژاد تا ریاست کمیته ملی المپیک. او در سطح خرد و کلان سیاستگذاری ورزشی قرار داشته است.
ورزش ایران: ویترینی که توی ذوق میزند
میگویند مسابقات و مدالهای قهرمانی جهانی برای کشورهای درحالتوسعه مهمتر است تا کشورهای توسعهیافته. شاید اینطور باشد، شاید واقعا ورزش و قهرمانی در سطح جهانی فرصتی است برای توسعهنیافتهها که نشان دهند در سطح بینالمللی حرفی برای گفتن دارند. فرصتی برای اینکه نام کشور خودشان را در کنار اخبار مثبت در جهان ببینند. به همین قیاس میتوان این بخش از ورزش را دستکم ویترینی برای کشورها، علی الخصوص درحالتوسعهها، در نظر گرفت.
همینطور هم هست. استادیومهای رنگارنگ قطر و توانایی عربستان در جذب فوقستارههای جهان فوتبال، فارغ از تحلیلهای اقتصادی آن، ویترین درخشانی را برای این کشورها دستوپا کرده است. ویترینی که در ذهن مخاطب ایرانی میماند و با آنچه که اینجا هست مقایسه میشود. اینطور است بسیاری از جوانان ورزشدوست ایرانی با حسرت دیدن ستارهها بزرگ جهان یا لذت تماشای فوتبال در ورزشگاههایی در تراز جهانی، بزرگ میشوند و تنها قاب جادویی است که به آنها نشان میدهد دارند چه را از دست میدهند.
در نگاه بسیاری از کارشناسان مخارج سنگینی که کشورهای عربی جنوب خلیج فارس در ورزش انجام میدهند لزوما قابل دفاع نیست. آنّها بر این باور هستند که این قدر هزینه برای «ویترین» ورزشی یک کشور نمیارزد. شاید همینطور باشد اما با این وجود نمیتوان حسرتی که این ویترین در دل همسایه شمالیاش ایجاد میکند را نادیدهگرفت.
زیرساخت و برنامهریزی ورزشی: شاخصی گویا از ما
مساله را میتوان از منظر دیگری نگاه کرد. ایران در برخی از رشتههای ورزشی حضور در سطوح بالای آسیایی و جهانی را تجربه کرده است. اما بهنظر میرسد که افت و خیز ورزشکاران ایران در مسابقات جهانی بیشتر از حدود معمول آن است. شاید روزگاری بهخاطر تلاقی چند رویداد خوب و تلاش سخت یک یا چند ورزشکار مثلا پرسپولیس به فینال باشگاههای آسیا برسد اما همه میدانند که این دستاورد یک «اتفاق» بوده که تا اطلاع ثانوی قرار نیست تکرار شود.
البته گاهی این موفقیتها پایهدارتر است. آن زمان نگاه میکنی میبینی مربی یا مسئولی چند سال وقت گذاشته و نسلی از ورزشکاران را تربیت کرده که تا چند سال به درخشش ادامه خواهند داد. داستان تیم والیبال کشورمان چیزی در همین مایهها بود. گاهی هم ورزشکاران رشتههای انفرادی ما بالا میآیند و خوش میدرخشند. سابقه را که دنبال میکنی به تلاش بیامان خود ورزشکار و برخی از دوربرهایش میرسی و نه سیستمی که موفقیت خروجی آن باشد. انگار موفقیتها موردی، پراکنده و بیثبات هستند.
برگردیم به انتخاب وزیر ورزش؛ با نگاهی به بحثهای امروز مجلس بهنظر میآید هنوز در همان است و پاشنه همان – احتمالا بدتر هم شده. البته اگر رندی آخر گزارش از ما ایراد بگیرد که وقتی شاخص کیفیت حکمرانی ایران سالهاست که در حال سقوط آزاد است، چطور امکان دارد یکی فکر کند که ورزش میتواند راه متفاوتی را طی کند، ایرادش وارد است و ما را یارای پاسخ نیست.