کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

آقای مدیرکل «وزن» ایزنی؟ / ۲۰۰ میلیون تومان کجا رفت؟

24 خرداد 1395 ساعت 8:53


کودکان کار پدیده ناهنجار اجتماعی است که راهکاری جزء اینکه فقر در جامعه کاهش پیدا کند، ندارد.
به گزارش کبنانیوز از یاسوج، ۲۳ خردادماه روز جهانی کودکان کار، وقتی در بازار پرتلاطم یاسوج گذر می‌کنی کودکان را می‌بینی که قربانی فقر خانواده است و «این پدیده ناهنجار اجتماعی را نمی‌توان به شکل فیزیکی با جمع کردن آنها از سطح خیابان‌های شهر چاره‌سازی کرد، مگر اینکه فقر را در جامعه کاهش داد».
در سر چهار‌راه‌ها و خیابان‌های شهر یاسوج، هر روز شاهد کودکانی هستیم که به دنبال فروش جوراب، دستمال، وزن کردن، واکس زدن، آدامس، بادکنک و کالاهایی از این دست هستند و بخشی از کودکان نیز در روستاها و شهر در کارگاه‌ها، مزارع و یا به دامداری اشتغال دارند که از چشم عامه مردم و مسئولان پنهان هستند.
«صمد» کودکی اهل سادات محمودی که چند سالی است پدرش را از دست داده است در گفت‌وگو با خبرنگار ما می‌گوید؛ در روستای مادوان با مادر، دو برادر و دو خواهرم سکونت داریم، برادران بزرگترم به کارگری مشغول هستم و من هم در سطح شهر با درآمد روزی ۱۵ هزار تومان «وزن» می‌کنم.
صمد گفت: کلاس ششم ابتدایی هستم و دوست دارم درس بخوانم که هیچ وقت نیاز نباشد که دست به این کارها بزنم.
صمد در پاسخ به سئوالی که آرزویت چیست؟، پاسخی به این سئوال نداد و بغض گلویش را گرفت و اشک از گوشه‌های چشمش رها شد.
«بهنام» کلاس نهم است که دوست دارد فوتبالیست شود، او یکی دیگر از این کودکان کار است که در خیابان فردوسی یاسوج آدامس می‌فروشد و کنارش هم وزن می‌کند؟ او که تا دیر وقت کار می‌کند در حاشیه شهر یاسوج زندگی می‌کند، می‌گوید: دوست دارم فوتبالیست شوم و شش سال است که در مدرسه فوتبال تمرین می‌کنم، ولی مجبورم کار بکنم، البته کسی مرا هم در فوتبال حمایت نمی‌کند.
بهنام بزرگترین آرزویش سلامتی خانواده‌اش بود و پنج سال به این کار مشغول است. او البته از ما خواست که ازش عکس نگیریم چرا که معتقد بود ترازوی وزنش را می‌گیرند؟
«امید» نوجوانان ۱۵ ساله‌ای که بخاطر فقر خانواده نتوانست به تحصیل ادامه دهد، گفت: دوست دارم «حاجی پولدار شوم» و پنج ماه است که کار می‌کنم و می‌خواهم روزی در صدا و سیما حاضر و معروف شوم.
به گزارش، مسعود و مهران دو پسر عمو  که در یکی دیگر از خیابان‌های شهر یاسوج به فروش دستمال کاغذی و وزن کردن مشغول بودند، مسعود می‌گوید هر روز تا دیر وقت در خیابان‌های این شهر کار می‌کنم.
مهران که می‌خواست دکتر شود، می‌گوید: باید خیلی درس بخونم و دوست ندارم که کار کنم، اما پول نداریم.
یوسف یکی دیگر از این کودکان که در خیابان «هجرت ۳» واکس می‌زد، گفت: من به همراه پدرم کار می‌کنم تا بتوانیم اجاره خانه‌مان را بدهیم و من به هیچ وجه دوست ندارم که خواهر و مادر کار کنند. یوسف معتقد بود: وظیفه خودش و پدرش است که در بیرون از خانه کار کنند.
او که ۱۲ سال سن داشت، گفت: از شش سالگی در خیابان‌ها کار می‌کنم.
محمد یکی دیگر از این کودکان، خندید و گفت: من فقط کار می‌کنم و آرزویی ندارم.
به گزارش کبنا؛ در یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد هر روز کودکانی هستند که در زیر آفتاب کار می‌کنند و از طرفی فلان مسئول ۲۰۰ میلیون تومان به گفته خودش خرج سفر فلان مقام بالادستی‌اش به یاسوج می‌کند و گاهاً این مسئول هم برای صندلی مدیریتش کارهای ناشایست انجام می‌دهد.
جالبتر اینکه این مسئول می‌توانست این ۲۰۰ میلیون تومان را صرف آسیب‌های اجتماعی کند که این روزها بلای جان خانواده‌ها شده است، البته اگر «کس در خانه باشد، یک حرف بس است».
بر اساس این گزارش، در کنار ساختمان‌ها و برج‌های سر به فلک کشیده کمتر کسی پیدا می‌شود که علت کار کودکان را جویا شود، متأسفانه در جلوی همین کودکان ماشین‌های بیت‌المالی را خواهیم دید که کاری جزء سکوت از دستمان بر نمی‌آید. چه کسانی پاسخگوی لقمه‌های نداشته کودکان و شکم‌های گاهاً گرسنه آنان است؟ آیا مسئولان باید پاسخگو باشند؟
می‌توان خدا را در اشک کودکان کار در پشت چهارراه‌ها دید و در این ضیافت الهی آنها را مهمان سفره‌های رنگی افطار کنیم و رسم علی(ع) که نان را تا در خانه کودکان می‌برد، پیشه سازیم در غیر اینصورت نباید دلخوش باشیم که «بنی آدم و اعضای یک جوارحیم» و به اشرف مخلوقات بودنمان و دینداری‌مان افتخار کنیم.
DSC_9422 DSC_9425   DSC_9446  DSC_9467 DSC_9469 DSC_9470 DSC_9472 DSC_9474 DSC_9480  DSC_9487
۱ (۱) ۱ (۲) ۱ (۳)


کد مطلب: 183864

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/183864/آقای-مدیرکل-وزن-ایزنی-۲۰۰-میلیون-تومان-کجا-رفت

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1