کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

۱۶ آذر یادمان سه آذر اهورایی

16 آذر 1393 ساعت 0:49


احسان یوسفی*
وقتی که به آذرماه پادشاه فصل ها و نگین پائیز بر می خوریم آنچه این ماه را نه فقط به عنوان یک فصل از هستی، بلکه به عنوان گوشه ای از تاریخ پر افتخار یک مهد هویدا و درخشان می کند، نام جاودان و خاطره انگیز سه آذر اهورائیست که با خون پاک خود بر سنگ فرش های دانشگاه، مقدس ترین مهد علم و دانش نوشتند که دانشجو در راه آزادی و استقلال آرمان های خویش از عقاید بر حقش عقب نشینی نمی کند و برای دست یابی به آنان، که همانا نشستن همای سعادت بر شانه های میهن پر افتخارش است، از جان خویش نیز میگذرد تا نام ، نشان و پرچم مقدس کشورش چون نگینی بر هستی به اهتزاز در آید.
اما آنچه امروز بیش از پیش مورد اهمیت قرارگرفته، این است که دانشجو و جنبش دانشجوی کشور در چه مرتبه ای از تاریخ گذشته خود قرار دارد؟ آیا همانند سابق از رشد و سرزندگی برخوردار است؟ در دوران گذشته چه تاوانی را بی گناه پرداخته است؟ و حاصل پویایی و رشد و بالندی دیروز آنان چگونه پاسخ داده شد؟
شاید بی دلیل نباشد وقتی که یاد جاوید آذر در اذهان زنده می شود کمتر کسی آذر ۸۳ را ، آخرین حضور رهبر اصلاحات در دانشکده فنی دانشگاه تهران را به یاد نیاورد، آن زمان که عده ای اصلاحات را فراتر از رئیس جمهور دنبال می کردند و صداقت و متانت و دور اندیشی رئیس جمهور محبوب را چون خیانت و عقب نشینی تلقی می کردند وقتی با پاسخ کوتاه اما تامل برانگیز خاتمی مواجهه شدند که فرمود: " ان شا الله بعد از من کسانی خواهند آمد و شما عملکرد آنان را خواهید دید و در باره آنان قضاوت خواهید کرد"؛ شاید هیچ کسی تصور نمیکرد سخن نغز خاتمی، درد و زخم بسیاری با خود به همراه دارد که او زودتر از مردم جامعه خود درد آن را احساس کرده و نسبت به ظهور ان هشدار داده بوده.
اما بار دیگر جنبش دانشجویی در مهد اصلاحات متولد شد و کثرت گرایی را در جامعه عمل پوشاند؛ به طوری که دانشگاه را محلی از تضارب افکار، اندیشه و باشگاه علمی ، سیاسی و فرهنگی مبدل ساخت تا جایی که پویایی، نشاط و امید در جامعه چون اکسیری پخش شد و ماحصل آن ایجاد نهاد های مدنی و مردم نهاد و ایجاد گفتمانی تازه با نگاه با احترام به دانشگاه، قانون، شهروندان و رسانه های آزاد در جامعه پیش رفت که جنبش دانشجویی ضمن آگاه سازی جامعه زمینه ساز تمدید دولت هشتم نیز گشت.
در آن دوره چنان دانشجو و دانشگاه از کرامت و عزت نفس برخوردار بود که بر شانه هیچ دانشجوی ستاره ای وجود نداشت و هیچ استادی پیش از موعد مقرر بازنشسته نمی شد و هیچ نهاد و سازمانی جز دانشجو و استاد حق ورود به دانشگاه را نداشت و به حق دانشگاه محل قلم و اندیشه و نطق بود نه کلاه خُود و دِرفش کاویانی! ولی تاریخ گذشت و نسیم خوش اصلاحات از بام ایران دور شد تا رایحه خوش خدمت نوازشگر صورت و سیمای دانشجویان و دانشگاهی شود که جز با خوش رویی، صداقت و رعایت ادب و احترام در عین حال شجاعت در پرسش از بالاترین مقامات کشوری در دوران اصلاحات را تجربه کرده بود و به فراتر از آن در دولت رایحه خوش خدمت می اندیشید.
اما زندگی به جریان خود ادامه داد و آنچه سید محمد خاتمی به آرامی وعده داد بر نهاد دانشگاه جاری شد و حاصل یک عمر اندیشه با نگاهی بی تدبیر و چکمه ای بی رحم برچیده ، پنجره ها بسته، شیشه ها شکسته، اتاق ها قفل، کلاس ها درس محل جنگ و درگیری، اساتید مجریان محاکمه و دانشگاه دادگاهی برای اعلام آرای حقوقی جامعه دانشگاهی گشت.
ریحه خوش آمد و بقچه اندیشه ای و تفکریش را بر چمن سبز دانشگاه پهن کرد و آبرنگ زرد را بر چهره دانشجو پاشاند و استاد را از اتاق تدریس به گوشه عزلت خانه اش روانه کرد. دریایی از گفتمان به خشکی گرائید و حضور دانشجوی خزان شد و حضور دانشجویی بالای ۳ نفر در دانشگاه آرزو گشت.انجمن اسلامی را شخم زدند، تاریخش را تحریف کردند، شناسنامه و هویتش را پاره و در چاه انداختند و برایش المثنی جدید ساختند و نام "مستقل" را بر پیشانی اش چسپاندند تا بر این اسب نوظهور سواری کنند و فخر و غرور بفروشند تا یکه تاز تک صدایی در دوران بی رقیب شوند.
آرامش گورستانی بر قلب دانشگاهی رخنه کرد و پرچم نشاط بر سر در دانشگاه سقوط کرد و سکوتی محض بر پیکر مقدس دانشگاه و هلهله ای از شادی برقامت خمیده دانشجو بلند شد.ستاره ها از دل شب بر زمین پخش شدند و هر دانشجویی و استادی که در سیاهی شب به دنبال روزنه امید و روشنایی بود ستاره باران شد تا جایی که آسمان به روشنی و درخشان بودن دانشگاه ، دانشجو . استاد پر ستاره حسادت می کرد. ولی دانشجو و دانشگاه صدایش خفه نشد و تن به این مرگ ابدی نداد و چون ققنوس ز خاکستر خویش باز متولد شد؛ اگرچه در سالهای نچندان دور این مبداء تاریخ ساز و این نهاد پر جنب و جوش به خاطر مستقل بودن طینت وسرشت خویش، تاوان های سنگینی را پرداخت و با بی گناهی هزینه های بسیاری را بر قامت استوار خویش دید و مورد تازیانه قلم های انضباطی ، پیشانی های خط خطی و سردی نگاه های خشم آلود گذشتگان واقع شد؛
اما هیچ گاه اصالت و هویت رسالتی خویش را از یاد نبرد و اینک بعد از سالها توقیف، تعلیق،انحلال و نگاه های قهرآمیز با نسیم خوش عطر تدبیر جوانه زندند تا با عقلانیت و امید بار دیگر خانه ای از نو بسازند. اما امروز دانشجویان بار دیگر باید از پیله ای که بر قامت آنان دوخته شده بود و بر دهانی که مهر سکوت زده بودند و چشمانی که چشم بند یاری گرش بود خارج شوند و یار دبستانی را با قلبی پر امید و قامتی رنجور اما استوار و دلی پر خون اما سرسبز و چشمانی اشک بار اما در جستجوی حقیقت را با صدای بلند بخوانند و تکرار کنند تا ثابت شود دانشجو و دانشگاه قلب محرک جامعه است و شمع امید این محفل خاموش شدنی نیست.
حال که دولت تدبیر و امید تولد خود را مرهون تلاش و حمایت های این قشر پر توان و دانا می داند امروز بیش از هر زمان دیگری به عقلانیت، فهم، قلم و آگاهی بخشی این نهاد آزادی خواه و استقلال طلب نیازمند است. اگرچه امروز همچنان دانشگاهیان از سایه سنگین نگاه های غضب آلود و کم طاقت به جای مانده از میراث نابخشودنی گذشته دچار تردید و استرس هستند و از دلهره های گذشته و چوب الف بر سرشان بیمناکند، اما باید به این گوهر های مقدس ایران زمین اطمینان خاطر داد که در دولت تدبیر و امید دیگر هیچ دانشجوی همانند گذشته، لکنت زبان نخواهد گرفت، هیچ اندیشمندی به خاطر آنچه بر زبان جاری خواهد ساخت، صورتش از شدت ترس سرخ و خیس نخواهد شد و می تواند در عین آزادی بیان، به آزادی پس از بیان نیز لبخند رضایت بزند و بدون هیچ تپش قلبی آفتاب صبح امید را از پنجره اتاقش همچون دیروز نظاره کند. به نیکی روشن و هویداست آنچه امروز جامعه ما با آن دست و پنجه نرم می کند میراث دار گذشتگانیست که قلم و بیان را از دانشجو و دانشگاه ستاندند، چوب الف را بر قامتشان نواختند و در عرصه بی رقیب یکه تازی کردند، که ماحصل آن رنج و فشاری بود که بیش از هر چیز بر پهلوی ملت و بر اندیشه جامعه دانشگاهی تحمیل شد و آسیب و خسارت های زیادی را به بار آورد.
اینک باید از گذشته پند آموخت و آن را چراغ راه روشنگری فردا ساخت تا بار دیگر جامعه و کشور به عقب گردی که به مثابه چندین دهه بود باز نگردد تا عمر، امید و زندگی ایرانی به یغما نرود و خوشبختی و آینده اش در گیر و داد کاغذ پاره ها و نور چشمی های کم سواد خلاصه نشود. اگر در گذشته سه آذر اهورایی یادشان گرامی داشته شد امروز برای آنکه دیگر آذر ایران در حین جوانی، غمگین نباشد و به آینده ای درخشان و امن امیدوار شود باید آنان را به سلاح فهم و اندیشه مجهز کرد و دایره امنیت و هویت را برای آنان گسترش داد و آینده آنان را تضمین کرد؛
باید پذیرفت که دانشجو و دانشگاه تهدیدی برای آینده نیستند؛ بلکه فرصتی هستند که اگر با زبانِ منطق و در کمال ادب و آرامش با آنان به گفتگو نشست و جواب قلم را با قلم و صدای بلند و تند اعتراضشان را با شیدایی و آرامش پاسخ داد میتوان به جای تقابل با دانشگاه، به همراهی با آن اندیشید و بسیاری از معضلات و بحران های که جامعه با آن رو به رو است را با تکیه و اعتماد بر این قشر مقدس و سالم سپرد و به حل آنان امیدوار بود. و این ایده زمانی تحقق می یابد که ما بپذیریم که دانشگاه، محلی برای تبادل باز اندیشه و فهم است و نه مکانی برای تفتیش عقاید و نه قوه ای برای محاکمه افراد؛ چرا که دانشگاه، دانشگاست. امروز پیش از هر زمان دیگر باید در دانشگاهای کشور خویش به این بیندییشم که ؛ پنجره را باز کنیم تا اندیشه هوایی بخورد.
*مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.


کد مطلب: 76886

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/note/76886/۱۶-آذر-یادمان-سه-اهورایی

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1