کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

عشق و دوست داشتن

24 آبان 1393 ساعت 20:10


علی اکبر فرهادی کشکولی*
عشق شوری در نهاد مانهاد /جان ما در بوته ی سودا نهاد
داستان دلبران آغاز کرد/ آرزویی بر دل شیدا نهادDOSDASHTAN
(فخرالدین اسعد گرگانی)
امروزه در جای جای این کره خاکی این جمله را اکثراً انسان ها یا به زبان می آوردند، یا در ارتباط های روزانه ی خویش استفاده می کنند. یا شاید از طریق پیامک و اینترنت برای هم می فرستند: «دوستت دارم»
اکثراً چاپلوسان و انسان نماهای گرگ زاده ی روباه صفت برای درو کردن قلب انسان های ساده دل این جمله را به زبان های گوناگون به کار می برند. البته منظور ما همه ی انسان ها نیستند و قصد و غرض آن نیست که عواطف و احساسات انسانی نادیده گرفته شود و می بایست یه این نکته ی مهم اشاره کرد که دوستداران واقعی و پاک نیز بسیارند که حرفی از آن ها به میان نمی اوریم چرا که آن ها جای هیچ حرف و حدیثی باقی نگذاشته اند.
منظور ما افرادی است که برای پیاده کردن مقاصد خویش و تحمیل عقاید و یا به هر دلیل دیگری، دیگران را با این تکه کلام قدیمی می فریبند و از روح و جسم آن ها برای رفع نیازهای شخصی خود بهره می برند. چه بسا انسان های ساده دلی که به یک نگاه هوس آلود و پرفریب گرفتار می شوند و در نزد خویش نام آن را دوست داشتن و یا حتی عشق می نهند و دیگر توان رهایی از آن را هم ندارند و در بند اسارت آن نگاه قریبنده ی غارتگر به گونه های مختلفی می شکنند، پژمرده می شوند و یا در خود فرو می روند و می میرند و فکر می کنند که برای مردم جاودانه شده اند و مردم همیشه از پای بندی آن ها به اصول و عواطف انسانی و عشق سخن می رانند و آن ها را قهرمان داستان های عاشقانه می دانند. نه! نه! این گونه نیست دوست من!
همه دوست دارند کسانی را که دوست داشتنی اند. جای آن دارد که اگر کسی این جمله را به ما به هر زبانی ارزانی داشت، خوب بیندیشیم که آیا واقعاً او برای دوست داشتن ما دلیلی می تواند داشته باشد. از سر نیاز است یا عشق و محبت و احساس واقعی. اگر چه فهمیدن آن سخت و دشوار است اما به امتحانش می ارزد. بعد از پرسیدن این سوال و پاسخ دادن به آن در گوشه ای از وجدان خویش به صورت عادلانه و بدون در نظر گرفتن مسائل دیگر می توان فقط تا حدودی قضاوت کرد که آیا این دوستت دارم از آن دوستت دارم های نقل و نباتی است یا نه؟
عشق های امروزی بیش تر حالت کمدی به خود گرفته است که سرتاسر آن خنده است و بس. مثلاً از ملاک های عشق به معشوق را صدای زیبای او می داند و پس از مدتی از صدای او تغییر آهنگ داد خواهان جدایی از او میشود و یا این که دیگری لطافت پوست طرف مقابل را ملاک عشقی خود قرار داده و با پیدا شدن یک جوش روی صورتش، عشق او هم نشت می کند. به راستی که چه عشق های فناپذیری دارند این انسان های کوته فکر و کج اندیش، آن ها یا معنای عشق را نمی دانند، یا عاشق واقعی نیستند. در ارتباط با همین موضوع یاد جمله ی معروفی افتادم که می گوید: «عشق، به دست آوردن هر آن چه خواستی نیست، عشق هر ان چه است که برای او از دست می دهی». شاید اگر فرد عاشقی این مطالب را بخواند، خود ما را به دلیل این که موضوع وسیع عشق و دوست داشتن را به نقد نشسته ایم، متهم به تحجر کند و شاید هم حق با او باشد اما عشق و دوست داشتن این گونه است و اگر هم عشق لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، ویس و رامین و وامق و عذرا این گونه بوده است، آن گاه باید اقرار کرد، ما ناآگاهانه واژه ی عشق را بزرگ پنداشته ایم و عشق چیزی نیست جز فریبی آشکار.
روشن فکری در مورد عشق چه زیبا می گوید: عشق را آن جا دیدم که کودکی در نقاشی خود خورشید را سیاه کشیده بود تا پدر کارگرش زیر نور آفتاب نسوزد.
تقدیم به همه ی شهیدانی که عاشقانه جان خویش را فدای انقلاب و عقاید و مملکتشان کردند و معنای واقعی عشقشان جاودانه بر پیشانی تاریخ این سرزمین حک شد.
 
*مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.


کد مطلب: 73484

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/note/73484/عشق-دوست-داشتن

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1