کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

خنجری بیخ گلوی یاسوج؛ از تاجگردون تا سیدباقر و زارعی

10 آبان 1393 ساعت 7:22


مطلب زیر را یکی از خوانندگان کبنانیوز به این پایگاه اطلاع‌رسانی ارسال کرده است که عیناً منتشر می‌شود.


وهر آن‌کس که آب را از سرچشمه مصادره نمود-مورد بخشایش خدا و مردم قرار نخواهد گرفت

چندی پیش به همت چند موسسه و دانشگاه معتبر بین المللی نشستی در یکی از اندیشکده های آمریکا با موضوع علل پیدایش پدیده بهار عربی برگزار شد.آنگونه که توماس فریدمن روزنامه نگار و سیاستمدار شهیر آمریکایی از خلاصه مباحث طرح شده گزارش داده، عمده ترین دلیل بروز انقلابات سریالی در خاورمیانه بحث تغییرات اقلیمی و خشکسالی است.
خشکسالی یک دهه گذشته سبب شده کشاورزانی که برای دهه‌ها مشغول کشت محصولات کشاورزی و ارتزاق از این راه بودند با کم شدن منابع آبهای سطحی و زیرزمینی، دیگر قادر به تولید محصول نباشند و ناچاراً مجبور به ترک خانه و کاشانه خود و حاشیه نشینی در کلان شهرها شدند.
به مرور زمان ازدیاد این کشاورزان ناراضی، بیکار و بی پول که مسئولین دولت و عدم توجه به موقع آنان به مشکل آب را مسبب وضع موجود و از دست رفتن کشت و زرع خود میدانستند، بلوک بزرگی از مخالفین را بوجود آورد که خواهان تغییر وضع موجود بود.
افشای چهره پشت پرده و حقیر دولتمردان عرب توسط سایت افشاگر ویکیلیکس جامعه را آماده انفجار و خود سوزی محمد بوعزیزی جوان تونسی جرقه ای بود در انبار باروت... الباقی اتفاقات را همگی از رسانه ها دیدند و شنیدند.
پس اکنون میدانیم که در خاورمیانه امروز آب با ارزش‌تر از همیشه و تبدیل به ماده استراتژیک همچون نفت شده است.ماده ای آنچنان مهم که میتواند ساقط کننده نظامها و عامل تغییرات عمده سیاسی شود.

     ۶

خشکسالی در ایران
ایران هم به عنوان جزئی از پیکره خاورمیانه از این قاعده مستثنی نبوده و آنگونه که الگوهای پیشبینی هواشناسی ناسا نشان میدهد:
« ایران در ابتدای یک دوره ۳۰ ساله خشکسالی است که در پایان آن بیش از نیمی از دشتهای حاصلخیز کنونی تبدیل به کویر لم یزرع میشوند»
با نگاهی به پیرامون خود میتوان آثار بروز این خشکسالی را از هم اکنون مشاهده کرد.در سطح کشور تقریباً تمامی دریاچه های پشت سدها خشک شده و حدود نیمی از دریاچه ها و تالاب های ایران عملاً دیگر وجود خارجی ندارند.دولت در تامین آب شرب کلان شهرها با مشکل مواجه شده و به رغم بکارگیری روشهای مدرن آبیاری،  کشاورزی در بخشهایی از کشور به حالت تعطیل درآمده است.
آن گونه که از گفته های دکتر اسماعیل کهرم وپروفوسر پرویز کردوانی بر میآید بروز این بحران بسیار اساسی در ایران علاوه بر تغییرات اقلیمی عواملی همچون سد سازی های بی رویه و استفاده غیر منطقی از منابع آبی موجود و احداث چاه های عمیق کشاورزی نیز دارد.
از این رو دولت شروع به اندیشیدن تمهیداتی برای پیشگیری از حاد شدن این مسئله کرده است. روال معمول بر این است که در چنین شرایطی دولت ابتدا مشترکان را به صرفه جویی دعوت میکند و در فاز بعد با یافتن منابع آبی دیگر اقدام به انتقال آن به مناطق کم آب میکند.اخیرا دولت موفق شده نظر مساعد مقام معظم رهبری را برای برداشت ۱۰ میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای طرحهای آبی جلب کند.

آغاز نزاع بر سر آب
هماره اینگونه بوده که هرگاه عرضه محصولی کم شود تقاضای برای آن فزونی میابد.در فرآیند فروکش کردن آب در وهله نخست مناطق کم ارتفاع تر متوجه خشکسالی میشوند و به نسبت ارتفاع سایر نقاط. کویر نشینان ایران که سالها با همت خود و احداث قنات های بلند بر خشکسالی چیره شده بودند این بار واقعاً دیگر کفگیرشان به ته دیگ خورده است.

اما خدا گر ز حکمت ببندد دری/  ز رحمت گشاید در دیگری .....

این بزرگواران برای مصارف کشاورزی خویش، دست یاری به سوی سایر نقاط دراز نکرده بلکه به لطف تعدد رجل تراز اول سیاسی و اقتصادی و قلم های پرتوانشان با تصویب چند مصوبه،  آب را بدون اجازه ساکنین و به زور از دیگر سرزمینها به سرای خویش کانال کشی میکنند.سرزمینهایی که خود محتاج آبشان بوده و هستند.
در ابتدا به راحتی فاز نخست انتقال آب از زاینده رود به یزد اجرا شد و پس از آنکه فاز نخست کفافشان را نداد به سرعت فاز دوم انتقال آب از زاینده رود را به اجرا نهادند.
اما در اسفند ۱۳۹۱ صدای اعتراض کشاورزان اصفهانی به آسمان برخواست و پس از چند مرحله اعتراض، خبر رسید که خط لوله انتقال آب زاینده رود به یزد منفجر شده و نهایتاً با دخالت پر تعداد پلیس درگیری کشاورزان دو استان خاتمه یافت. در نهایت زاینده رود خشک شد، خط لوله دوم آب از مسیر مستقیم طراحی شد که دیگر توسط اصفهانی ها منفجر نشود و برای کشاورزان اصفهانی هم که خیلی بی کس و کار نبودن طرح انتقال آب از کارون اهواز به زاینده رود اصفهان آغاز شد.
اینبار نوبت به اعتراض اهوازی ها رسید و مردم اهواز با تشکیل چند زنجیره انسانی حمایت از کارون اعتراض خود را به شکل مدنی ابراز کردند که به لطف توجه ویژه رسانه ها به این مسئله،  محتمل است که کار ساز شود.
چند طرح انتقال آبی دیگر هم در جنوب طراحی و کلنگ زنی شد که تقریباً همه جا با اعتراض مواجه شد از جمله انتقال آب از الیگودرز لرستان به قم و از بهشت آباد چهارمحال به اصفهان.

و اما نوبت به ما هم رسید  
چندی پیش غلامرضا تاجگردون در نامه ای به حجه الاسلام روحانی از تداوم ظلم تاریخی به استان کهگیلویه و بویراحمد در خصوص عدم تخصیص سهم آبه استان و لبریز شدن کاسه صبر مردمان دیارمان نوشت. البته سالها پیش آیت اله سید میراحمد تقوی روحانی عالیقدر استانمان نیز در دیدار رئیس جمهور وقت آیت اله هاشمی رفسنجانی با طرح لطیفه ای از این ظلم گلایه کرده بود اما نامه غلامرضا تاجگردون به دلیل انتقاد رسمی و ارائه آمار و ارقام دقیق و جسارت و شجاعتی که در بیان این حقیقت تلخ بخرج داده، سندیست تاریخی که آیندگان به نیکی از این اقدام یاد خواهند کرد. اقدامی که اگر نگوییم بی نظیر، حداقل کم نظیر است. در قسمتی از این نامه آمده است:
«ظلم تاریخی در عدم تخصیص آب به استان کهگیلویه و  بویراحمد علیرغم جلسات مکرر با وزرای محترم و دستورات اکید آنان بدلیل روحیه تبعیض گرایانه در بدنه‌های اجرایی و بدون تعهد به حقوق مردم محروم این منطقه همچنان ادامه داشته و یقیناً مطمئن باشید نمایندگان مردم و مسئولین محلی توان کنترل اعتراضات مردمی را نخواهند داشت و شاهد اعتراض شدید مردم مشابه سایر نقاط کشور خواهیم بود»
۴
مبارزه برای بازپس گیری اندکی از حق آبه در هر کجا از جمله زهره و مارون مبارزه ای بسیار دشوار و فرسایشی بوده و از عهده مردم کوچه و بازار با وضع موجود ساخته نیست زیرا بر روی این رودها سدهای بتنی احداث شده و لوله های غول پیکری که معمولا از دل زمین رد می‌شود،  مشغول انتقال سهم آبه ما به دیار از ما بهتران است و این مهم فقط بی شک وظیفه، اول نمایندگان استان است که هم از مصونیت برخوردارند و هم حرفشان خریدار دارد و در ثانی قشر روشنفکر و آگاه جامعه که نگاه دراز مدت تری به موضوعات دارند.

تراژدی یاسوج بدون بشار
۲
اما مهمترین فراز نامه تاجگردون آنجاست که میگوید:
«سد تنگ سرخ و خرسان هم وضعیت بسیار نامناسب‌تری از این طرح‌ها دارد که با روشن شدن وقایع و مطلع شدن مردم از حقوق خود شاهد نارضایتی شدید از سوی مردم شریف منطقه بویراحمد می‌باشیم»
به قطع و یقین کمتر کسی در بویراحمد اطلاع دارد که احداث سد تنگ سرخ یعنی خشک شدن بشار و تعطیلی تمام اقتصاد حاشیه این رودخانه و متاسفانه نماینده شریف بویراحمد با توجیه ایجاد شغل برای چند نفر در محل احداث سد، چشم خود را بر واقعیت بسته و شاید هم... در هر حال انتظار عمومی از آقای زارع چیزی جز این است.
با افراد و کارشناسان زیادی صحبت شده و همگی متفق القول معتقدند شاید در ابتدا حق آبه بشار رعایت شود ولی با پیشرفت خشکسالی در سالهای آینده مافیای آب ترسی ندارد که بشار را به سرنوشت زاینده رود و کارون مبدل کند.
۳
پس از انتشار این نامه،  وبسایت های منتسب به سیاسیون کویر نشین چون سایت انتخاب که به طیف هاشمی رفسنجانی نزدیک اند در یک سلسله حملات منظم شروع به تخریب اندک سیاسیون زاگرس نشین ساکن تهران کردند که در این میان تاجگردون و سید حمید پورمحمدی بیشتر از دیگران مورد نوازش قرار گرفتند.
وبسایت انتخاب که تا دیروز فقط در فضای دوقطبی/تخیلی اصلاح طلب اصولگرا قلم فرسایی میکرد، با انتشار عمومی نامه تاجگردون اصطلاحاً تعارف را به کناری زده و با نام بردن از تک تک فرزندان چهارمحال، بویراحمد، باوی و طیبی خواهان برخورد دولت تدبیر و امید(نه قوه قضائیه) با آنان شد.
چندی پیش آقا سید شرف الدین ملک حسینی در دیدار معاون وزیر صنعت مطرح کرد: «برای اینکه پول‌ها، اعتبارات و اقدامات توسعه‌ای به استان‌های دیگر برود، به راحتی و سهولت این امر صورت می‌گیرد، ولی نوبت به لرها که می‌رسد شمشیر قانون گردن می‌زد و سخت‌گیرهای مفرط انجام می‌گیرد».
ما مردمان سرزمین کهگیلویه و بویراحمد شاید محروم و فقیر باشیم ولی بخیل نیستیم. هر دادی، ستدی هم دارد. این حق ماست که در ازای چیزی که می‌دهیم چیزی هم بگیریم مضافاً اینکه ما محتاج منابع آبی خود هستیم. سالیانی نه چندان دور تمام حاشیه یاسوج زیر کشت چغندر بود، ولی امروز خوراک کارخانه قند باید از همانجایی بیاید که لوله های لعنتی،  آب ما را بدآنجا برده اند. با ساخت این سد بیش از ۱۰۰۰ هکتار باغ و هزاران سال تاریخ هنوز ناشناخته به زیر آب می‌رود.
لرها و بلاخص بویراحمدی ها به همت بلند و عزم راسخ معروف اند. سد تنگ سرخ هنوز ساخته نشده و با کمی همت همگانی میتوان این اجحاف آشکار را از دامن بویراحمد پاک کرد. سالهای آینده سال‌های نزاع بر سر آب است و هر کس کنترل منابع آبی را در اختیار داشته باشد، کنترل خیلی چیزها را می‌تواند در اختیار داشته باشد(و البته بلاعکس) و این مهم را سیاسیونی همچون نمایندگان کنونی استان، سید باقر موسوی، مهندس محمد بهرامی، دکتر هدایتخواه، حقوق دان برجسته ای چون دکتر مندنی پور و هر کس دیگری که داعیه نمایندگی و حفاظت منافع مردم این خاک را دارد میدانند.
۱
باید آگاه بود و فعال
چندی پیش به بهانه اظهار نظر یکی از نمایندگان سابق استان، تا روزها جراید استان پر بود از مطالب نفرت آور و قومیت طلب. به راستی برای رسانه‌های استان از مکتوب و مجازی گرفته تا گفتاری و شنیداری، خجالت آور نیست!؟ که هیچ کدامشان تا کنون گزارشی به قصد آگاهی مردم از عواقب شوم احداث این سد آماده نکرده اند؟! سدی که همچون خنجری بیخ گلوی یاسوج نهاده شده و حیات و ممات اقتصادی این شهر را تهدید میکند.
مسائل و  ایجاد شده در چند سال اخیر سبب ساز غباری شده که تفاوت مابین اعتراض مدنی، مشروع و قانونی با اغتشاش و هنجار شکنی برای عموم مردم کاملا روشن نبوده و گاهاً هر دو را یکی فرض میکنند. متاسفانه عدم درک عمومی صحیح این مسئله نقش بازدارنده ای در ممانعت از تاراج سرمایه های منطقه ای ما دارد.
جوانان و دلسوزان هم استانی می‌توانند با هماهنگی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و در مسیر قانونی اعتراض خود را برای احقاق حقوق از دست رفته استان کهگیلویه و بویراحمد در زمینه تخصیص حقآبه استان از سدهای احداث شده و در حال احداث مطرح کنند.
در زمانی که رسانه‌های استانی مشغول دامن زدن به اختلافات قومی هستند، خشت برخشت این سد نهاده می‌شود. بیایید همه با هم یکبار هم شده نشان دهیم که ما مردمان کهگیلویه و بویراحمد با وجود احترام به عزت و شکوه و یکپارچگی ایران اسلامی حاضر نیستیم کسانی که در بدنه‌های اجرایی این مملکت روحیه تبعیض گرایانه دارند حق نسل های آینده ما را به نفع خودشان مصادره کنند.
۵
نمی‌دانم! شاید بهتر این است اجازه بدهیم سد ساخته شود و سالها بعد خواهان تخصیص دو در هزار آن شویم. حکایتی که امروز بر نفت گچساران می‌رود!



کد مطلب: 70329

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/note/70329/خنجری-بیخ-گلوی-یاسوج-تاجگردون-سیدباقر-زارعی

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1