کبنانیوز - سیدقدرت اصولگراست و اصولگرا می ماند

رحمانی اصل

خیلی وقت بود نمی خواستم پاسخی به مقاله ای یا اظهارنظری بدهم.
چند صباحی در سایت کبنانیوز چنان به سید ما اصولگرایان تاخته اند که دلم نیامد قلمم را بر روی کاغذ نیاورم که این روزها چنان مطالبی و تهمت هائی نثار سید چشم سبز ما می کنند.
این لفب همانا بهترین لقبی است که تا کنون برای این مرد آورده اند و این را مدیون سردبیر این سایت می باشد.
این جوابیه به سه مطلب است. اولین مطلب در پاسخ به معلم عزیزمان آقای کفائی است. نمی دانم این معلم عزیز از کدام رفتار سیدقدرت آشفته شد که چنین بی محابا بر او می تازد.
سعی در ایجاد انشقاق بین اصولگرایان کرده اید. این را یک بار برای همیشه بگویم که ما اصولگرایان ثابت کرده ایم بر روی عقیده مان استواریم نه مانند شما، حالا که سهم تان را از قدرت به دست نیاورده اید با چنگ به صورت یار قدیمی تان می زنید و با زبان ایما و اشاره درخواست جایگاه از دست رفته تان را دارید.
شاید حضور حاج بهرام در پای سفره حاج غلام چنان برآشفته تان کرده که چنین می تازید؟!
شما در کارخود وامانده اید برای دیگران نسخه می پیچید؟ اختلافات بین چپ های موسوم به چپ قدیم و جدید بر همه عیان شده است، چرا جنگ تان را به جبهه اصولگرایان می کشانید و به شما یادآور می شوم جبهه ما سنگری به نام ولایت دارد و سلاحی به نام اعتقاد و چه غیر قابل نفوذ است این جبهه. پس پایتان را پس بکشید.
کل اگر طبیب بودی
سر خود دوا نمودی
اما برادر و هم طایفه ای عزیزم ایمان محمدپور فتح؛ چه شده است که از ائتلاف اصولگرایان چنین هراسانید؟ اگر چشم بینائی باشد سید چشم سبز ما شرط وحدتش را برای گروهی که دنبال وحدت هستند مثالی را زد که کسانی که دنبال وحدت هستید نباید بر سر حسینی پافشاری کنید که بر سر معیارها مباحثه کنید.
حال برادر این را از کجای تان آورده اید که منظور این است که اگر من نباشم وحدت شکل نمی گیرد؟
دوست ندارم مطلبم را طولانی کنم. فقط این پاسخ را می خواهم بگویم. عنوان کرده ای که ما اصولگرایان تنها راه امیدمان اختلاف بین اصلاح طلبان است. نمی خواهم بگویم به این مساله توجه نکرده ایم که اتفاقا بررسی کرده ایم ولی بعد متوجه شدیم «چپ قدیم» فقط 700 رای دارد و این مساله ای نیست که روی آن تمرکز کنیم.
ولی برادر هیچ اختلافی بین ما اصولگرایان وجود ندارد. خوشحال نباشید و ما نیز نگران نیستیم و نگرانی به خاطر این 700 رای نداشته و نداریم. پس مبارک خودتان.
همگان بدانند و شما هم بدان، قطعا سید چشم سبز ما یکی از نیروهای قدر و تاثیرگذار ماست که به این راحتی چشم مان را بر او نمی پوشانیم. همان گون که بر جعفری یار نبی زاده بزرگ نخواهیم پوشاند.
همان گونه که علی فولادی چنین حکمی برای ما دارد و حاج موحد، جشن ساز، صابری، خواجه زاده، بزرگواری و.. و همه بزرگان اصولگرای این منطقه و این افتخار ماست که در بین نیروهای ما اینقدر مردان بزرگی است که روی هر کدام دست می گذاریم می بینیم هر کدام اعتبار و اقتداری دارد و امروز چشمه ای از جریان را برای شما می گویم که چه کسانی دنبال وحدت هستند که دیگر خودتان بفهمید دیگر اختلافی وجود ندارد.
در جریان ما امروز اله کرم پورها و مرادی ها و راهی ها، قبادی ها، خان پایه ها، حسینی ها، رستمی ها، رحیمی ها، طلائی ها، سلیمانی ها، نجیبی ها، قاضی فرها، شکوهی ها، سعادت ها، علیزاده ها، اکبری ها، قنبری ها و... به دنبال وحدت هستند و آیا با این وصفی که آمد هنوز هم بیاد به فکر اختلاف بین شما باشیم؟
برادر محمدپور فتح؛
پیشنهادی می کنم. به جای این تحلیل ها و پافشاری ها بر روی مساله ای که وجود ندارد بروی قلمت را برای حل اختلاف بین خودتان و آن 700 رای را با بقیه آرای تان یکی کنید.
خود بهتر می دانی در این شهر چه می گذرد.
چرا باید لیستی از اصلاح طلبان که دارای گرید مناسبی نیستند از سوی نزدیکان تاجگردون به مدیرعامل نفت داده شود و در آن از او بخواهد اینها را بر سر کار بیاور و همزمان او نیز در تریبون ها و رسانه ها چماق را بر سر نفت گرفته و تهدید به افشاگری کند؟
پس کو افشای نام آنها که بر سر کار رفته اند. نکند در آن نام ها، از آشنایان شما نیز بود و یا از آشنایان نماینده. آن لیست معروف چه شد؟
چرا این همه نیروی متخصص در نفت پشت درها مانده اند و اسیر بازی سیاسیون در نفت شده اند؟ مگر شما نمی گفتید نفت نباید سیاسی شود؟ مگر پاکدل را با چه بهانه ای برداشتید؟
در بیمارستان نفت چه گذشت؟ دخالت های شما در این بیمارستان بر هیچ کس پوشیده نیست. از به کارگیری نیروها تا کوچک ترین مسائل مانند اضافه کاری کارکنان هم دخالت کردید.
در سایر ادارات چه خبر است و می دانید چه فشارهائی از سوی نزدیکان تاجگردون بر روسای ادارات برای اعطای استخدام ها، کمک های نهادهای حمایتی، وام ها و امتیازات دیگر وارد می شود؟
ولی در زمان سیدقدرت همه تصمیمات چه خوب و چه بد توسط مدیران گرفته می شد. برای نمونه می توانید از رمضان عباسی بپرسید که آیا فشاری از سوی سیدقدرت و نزدیکانش در شش سال شهرداری احساس کردی؟
شما در ریزترین مسائل ادارات دخالت داشته و مسئول همه اتفاقات نیز خودتان هستید. اینها فقط مشتی بود نمونه خروار که در آینده آنها را به رخ خواهیم کشید.
و اما دوست عزیزم از بویراحمد آقای محسن مدرس؛
قبل از انکه مطلب شما را پاسخ بگویم این نکته را بدان که نویسنده این مطلب در دور گذشته از آقای حسینی حمایت نکرده ام و این را به دفاع از جریان ریشه دار اصولگرائی است که یکی از ارکان آن سید قدرت است و خواهد بود یا به قول دوست گرامی مان، سیدی با چشمان سبز همواره از ما خواهد بود.
اشاره کرده ای به موضوع پول در انتخابات و همگان می دانند که نقش پول در انتخابات بویراحمد چه بوده است. نمی خواهم آدرس بدهم که خود بهتر از من می دانید چه را می گویم و از که می گویم و از چه.
بیان داشته اید که چرا سیدقدرت گفته دکتر خادمی آمدنش را مدیون آقای تاج گردون است. این را از کودکان دبستانی در دامنه زیبای سی سخت نیز بپرسی به پاسخ می رسی و آنها نیز می گویند اگر تاجگردون نبود خادمی هم نبود.
اشاره به موضوع دانشگاه آزاد یاسوج کرده ای و مدیریت های دیگر استان؟!
ای کاش مدیرکل های تان شهامت این را داشتند که بیایند و بگویند اگر پادرمیانی آقای تاجگردون نبود امروز هیچ یک بر این مناصب نبودند.
نمی خواهم از آقای تاجگردون دفاع کنم چون اصولگرای مانده بر عقایدم هستم ولی دلیلش این است تاجگردون تنها نماینده اصلاح طلب استان است و آقایان زارع و بزرگواری با دکتر ولایتی بودند.
برادر مدرسی عزیز افکارت را قبول ندارم چون بحث بویراحمد و گچساران را دوباره زنده می کنی و وارد این بازی نمی شوم. جهت اطلاع شما این حقیر آنقدر دوست داشتم دکتر زادباقری بر مسند دانشگاه بنشیند و حال نماینده شما که آینقدر قدرت دارد چرا نتوانست گزینه اولش را رئیس دانشگاه کند و مجبور به پذیرش دکتر بوستانی غیربومی و از یاران اصلاح طلب نزدیک به تاجگردون و اصلاح طلبان شد.
آماری می دهم که یک روز آقای هدایتخواه بالاترین معاون دانشگاه آزاد کشور را به بچه های این استان اعطا نمود و حال از یک رئیس نورآبادی که با زارع هیچ نسبتی ندارد این قدر خوشحال تان می کند؟ واقعا هیچ گاه هدایتخواه را نه با زارع و نه با هیچ کس دیگر مقایسه نکنید.
اشاره ای به بشقاب معروف کرده اید. آن روز یک استاندار غیربومی چنان عرصه را بر بچه های این استان تنگ نموده بود که سید ما مجبور شد آن بشقاب را به سوی وی پرت کند.
آن بشقاب نه یک جسم عادی بود که در واقع نمادی از غیرت و تعصب به بچه های بویراحمد و باوی و ترک و بختیاری این استان بود.
در آخر به مهمانی افطار تهران اشاره کرده اید.
اتفاقا در آن مهمانی عده ای از اصولگرایان شرکت نکردند و سیدقدرت شرکت کرده بود. آنها که شرکت نکردند با یک دیدگاه اصولگرایانه و او که رفت نیز بر اساس مرام اصولگرایانه شرکت جسته بود. درست مانند حاج بهرام که اصلاح طلبانه رفت و شهرام شریفی با تفسیر خود اصلاح طلبانه به افطار تاجگردون نرفت.
شما هنوز باید درس سیاست را از ما بیاموزید و این تکه ای از شگردهای ماست که بیشتر این را پنهان کرده و در سال 1394 به رخ خواهیم کشید.
اشاره سیدقدرت به پیرزن ها نیز مورد توجه جنابعالی قرار گرفته است. اتفاقا مهم ترین نکته از گفته های سیقدرت همین است و بس. او با این جمله بر پیکر اصولگرایان گچساران و باشت تلنگری زد و موجب اتحاد بیشتر و انگیزه بیشتر در بین برادران ما شد.
پس بدان و بدانید که سیدقدرت حسینی مردی با چشمان سبز برای ما همیشه چشمانی سبز دارد و همه نگاه ها را به سوی اصولگرایان جلب می کند و این بازی ها در مرام ماست.
هر سه تان بدانید!!!
آنچه مهم است اینکه فقط وقتی شما را بردیم معنای این حرکات را می فهمید.