تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۲۴
کد مطلب : ۴۶۱۸۳۲
یادداشت ارسالی:
کارزاری برای خود زنی در جبهه انقلاب / این کار را شما شروع کردید جبهه مخالف آن را تکمیل میکند / مسبب خودزنیهای جبهه انقلاب جریان سنتی راست و اصول گرایی سیاسی است / در استان کهگیلویه و بویراحمد همواره هر جزیرهای خودشان را جریان اصلی انقلاب و دیگران را ضد انقلاب میدانند
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشت- لیلا حسینزاده: با توجه به برخی اخبار در خصوص سفرهای دوم ریاست جمهوری و رویهای تحت عنوان جابه جایی مدیران در دولت و استانها؛ اگرچه جا به جاییها و تغییرات مدیریتی امر کاملاً بدیهی است و لزوماً هم این نیست که اگر یک مدیری در یک دولت پست گرفت، تا آخر آن دولت باید بماند. این رویه در همه دولتها مرسوم بوده و گاهی الزامات ساختاری، گاهی الزامات سیاسی و اجتماعی و گاهی حوادث مترقبه و غیر مترقبه، همواره باعث میشود که مدیران جابه جا شوند.
سوگمندانه باید اعتراف کرد که این گونه تغییرات مدیریتی که در جریان اصول گرایی در سنوات اخیر، به دلیل نارو زدن کسانی که به نوعی یا در چینش مدیریتی دیده نشدند و یا چه بسا مورد بیمهری هم واقع شدند و یا امکان ارتقاء مدیریتی نداشتند مانند تغییرات آب و هوایی ناپایدار و متزلل، خلاء بسیار بزرگی را در حوزه کادرسازی جریان انقلاب بوجود آورد به طوری که با تغییر دولتها و یا حتی نمایندگان مجلس خصوصاً در جوامع کوچکتر، فقدان نیروی تراز به شدت ملموس بوده و هست. از مهمترین عوامل ریزش نیرو در جبهه انقلاب و خلاء عظیم کادرسازی در این جبهه، خود زنیهای جبهه انقلاب هست که مسبب اصلی آن هم جریان سنتی راست و جریان سیاسی اصول گرایی است که هر وقت خودش در رأس قرار نگرفت شروع به خودزنی دیگر نیروها مینمایند. همان جریانی که در همین استان باعث شد در طول ۸سال دولت احمدی نژاد ۴ تا ۵ استاندار را تجربه کنیم و هر استاندار با تیمی جدید و روز از نو و روزی از نو کار خود را شروع و هرگز کاری هم به سرانجام نرسید. اگر خودزنیهای سیاسی مجال میدادند، در ۸سال فرصت دولتهای نهم و دهم با آن همه منابع قطعاً وضعیتمان با فاصله زیاد بهتر از الان بود.
فرصتی که جریانات دیگر سیاسی خصوصاً اصلاح طلبان بسیار حرفهای با آن برخورد میکنند و هیچگاه فرصت سوزی نمیکنند بلکه مدیران و غیر مدیران و حتی از قلمافتادگان و حتی مغضوبان سیاسی همفکر هیچ گاه سد راه نمیشوند و به جمعآوری امضاء و کارزار و کارشکنی و گزارشنویسی روی نمیآورند بلکه از دولت همفکرشان و از فرصتها و حتی آسیبها، به تثبیت جایگاه سیاسی و حکمرانان محلی و کادرسازی و شبکهسازی میپردازند.
ولی در جبهه انقلاب خصوصاً در استان کهگیلویه و بویراحمد همواره اینگونه بوده است که هر جزیرهای خودشان را جریان اصلی انقلاب میدانند و دیگران را اگر ضد انقلاب نخوانند و ننامند و خیلی رحم کنند، ساکتین میدانند.
حکایت این روزهای استان ماست که هنوز دوسال از استاندار استان کهگیلویه و بویراحمد در دولت سیزدهم نگذشته که از همان روزهای اول وقتی جایگاههای مدیریتی تقریباً مشخص شد؛ اول انتقادات و بعد تخریبها شروع شد. انتقاد اولیه از دخالت نمایندگان در چینش مدیران بود و این اولین بار نبود که چینش مدیران با مشورت نمایندگان انجام میگرفت. اما موضوع در شهرستان بویراحمد و کهگیلویه حادتر شد چرا که دقیقاً منتقدین جریان سیاسی اصول گرایی و راست سنتی بود که توقع داشت آنها هم طرف مشورت باشند و این دقیقاً همان نکتهای است که همواره در جبهه انقلاب انشقاق و چند قطبی ایجاد میکند. نمایندگان حال حاضر بویراحمد و دنا به طور شناسنامه دار و از قدیم و ندیم در جریان اصول گرایی و جبهه انقلاب تعریف میشوند و هستند. لابد به احترام ذائقهی سیاسی مردم و مردم سالاری دینی و هم بنا به نوبت، باید اجازه داده میشد تا این طیف از جبهه انقلاب نیز در معرض فرصت خدمت قرار بگیرند، اما یک کم حوصلگی که همواره از آن رنج میبریم از روز دوم شروع دولت سیزدهم در استان برخی زیادخواهیهای نامطلوب شروع و همچنان ادامه دارد و استاندار کهگیلویه و بویراحمد و فرمانداران هم بنا به سیره کلی دولت سیزدهم مبنی بر هدفگذاری خدمت و استفاده از ظرفیت سلایق سیاسی معتقد به نظام و تمامیت ارضی برای پایان دادن به دوقطبیسازیهای کاذب و همچنین تعامل با نمایندگان برای گره گشایی و در عین حال احترام به سایر شاخههای اصول گرایی کار خود را با ایجاد جبهه وسیعی از جبهه انقلاب بدون انحصارگرایی آغاز نمودند، چرا که سیره رهبر معظم انقلاب هم گستردگی جبهه انقلاب هست نه انحصار آن.
علی ایحال این روزها که بازار جابه جایی مدیران در سفرهای دوم دولت داغ هست، تعدادی از دوستان دست به کار شدهاند و کارزاری را در فضای مجازی علیه استاندار استان کهگیلویه و بویراحمد راه انداختهاند تا شاید بتوانند مثلاً باعث تغییر استاندار شوند و بعد دوباره روز از نو و روزی از نو و دومینوی تغییر و دو مینوی اعتراض و انتقاد و کارزار.
حال چند سؤال از کارزار گردانان، اولاً آیا استاندار را دقیقاً میشناسید؟ از پاک دستی او چه اندازه مطلع هستید؟ از زی زندگی او چه اطلاعی دارید؟ از سوابق انقلابی خود و خانوادهاش؟
قطعاً مطلعید کهایشان با ورودش با چه مصیبتهایی روبرو شد؟ با وجود مشکلاتی که یک خانواده در چنین شرایطی با آن روبرو هست، جز انگیزه خدمت به مردم دیار خودش دیگر چه انگیزهای باقی است؟
سهمایشان از استاندار شدن و استاندار ماندن چه بوده و چه برای خودش جمع کرده است؟
در حوزه مدیریتی، تجربههای دقیق مدیریتی و در عین حال زی مردمی و حضور در تمام نقاط و بخشها و مناطق محروم، در حوزه امنیت تا این لحظه موفقیتی کمنظیر، پیگیریهای بیدریغ و تلاشهای مضاعف چیزی نیست که قابل اغماض باشد.
و صد البته آقای استاندار حتماً بیعیب و نقص خصوصاً در حوزه برخی مشاوران و برخی که به نوعی ممکن هست از نامایشان یا از نزدیکی بهایشان سوء استفاده نمایند قطعاً انتقادات جدی هست که باید در یک فضای شفاف و دلسوزانه به سمع و نظرایشان رسانده شود و به همین میزان هم توقع هست استاندار محترم منتقدین واقعی را در یک فضای خصوصی ببینند و حرفهای دلسوزانه آنها را بشنود.
اما در عین حال آنچه امروز به عنوان یک کارزار و یا شایعه پراکنی و... در فضای مجازی رایج شده، چیزی جزء همان خودزنیهای سابق نیست و نه تنها به سود جبهه انقلاب نیست بلکه ضربه اساسی بر پیکره این جبهه هست.
سؤال دیگر اینکه از کجا معلوم هست این کارزار را جریان انقلاب تکمیل میکند بله شما شروعکننده هستید ولی در فضای مجازی خصوصاً دیگر شما تعیینکننده و تأییدکننده نیستید و قطعاً مخالفین و چه بسا معاندین جبهه انقلاب موضوع را مدیریت خواهند کرد.
در جریان حضور مسئولان کشوری به استان یا حضوری احدی از همشهریان به دفتر یکی از مسئولان کشوری، به جای طرح انتقاد و تخریب دولت در استان آن هم به دلیل چند تا انتصاب که ممکنه جای تامل هم باشند و یا جمعآوری امضاء برای زدن یک مدیر، بهتر هست که برای توسعه استان و شهر خود اقدام کنیم و این کارزارها هم نگاه مسئولانه کشوری را نسبت به مسائل اساسی استان منحرف میکنند و هم به جبهه انقلاب ضربه مستقیم، دودستگی و فروپاشی سیر خدمتگزاری و عدم کادرسازی میانجامد.
این قلم در آینده و به فراخور حال به تشریح مواردی از ضربه خود زنیها به جبهه انقلاب در استان میپردازد.
سوگمندانه باید اعتراف کرد که این گونه تغییرات مدیریتی که در جریان اصول گرایی در سنوات اخیر، به دلیل نارو زدن کسانی که به نوعی یا در چینش مدیریتی دیده نشدند و یا چه بسا مورد بیمهری هم واقع شدند و یا امکان ارتقاء مدیریتی نداشتند مانند تغییرات آب و هوایی ناپایدار و متزلل، خلاء بسیار بزرگی را در حوزه کادرسازی جریان انقلاب بوجود آورد به طوری که با تغییر دولتها و یا حتی نمایندگان مجلس خصوصاً در جوامع کوچکتر، فقدان نیروی تراز به شدت ملموس بوده و هست. از مهمترین عوامل ریزش نیرو در جبهه انقلاب و خلاء عظیم کادرسازی در این جبهه، خود زنیهای جبهه انقلاب هست که مسبب اصلی آن هم جریان سنتی راست و جریان سیاسی اصول گرایی است که هر وقت خودش در رأس قرار نگرفت شروع به خودزنی دیگر نیروها مینمایند. همان جریانی که در همین استان باعث شد در طول ۸سال دولت احمدی نژاد ۴ تا ۵ استاندار را تجربه کنیم و هر استاندار با تیمی جدید و روز از نو و روزی از نو کار خود را شروع و هرگز کاری هم به سرانجام نرسید. اگر خودزنیهای سیاسی مجال میدادند، در ۸سال فرصت دولتهای نهم و دهم با آن همه منابع قطعاً وضعیتمان با فاصله زیاد بهتر از الان بود.
فرصتی که جریانات دیگر سیاسی خصوصاً اصلاح طلبان بسیار حرفهای با آن برخورد میکنند و هیچگاه فرصت سوزی نمیکنند بلکه مدیران و غیر مدیران و حتی از قلمافتادگان و حتی مغضوبان سیاسی همفکر هیچ گاه سد راه نمیشوند و به جمعآوری امضاء و کارزار و کارشکنی و گزارشنویسی روی نمیآورند بلکه از دولت همفکرشان و از فرصتها و حتی آسیبها، به تثبیت جایگاه سیاسی و حکمرانان محلی و کادرسازی و شبکهسازی میپردازند.
ولی در جبهه انقلاب خصوصاً در استان کهگیلویه و بویراحمد همواره اینگونه بوده است که هر جزیرهای خودشان را جریان اصلی انقلاب میدانند و دیگران را اگر ضد انقلاب نخوانند و ننامند و خیلی رحم کنند، ساکتین میدانند.
حکایت این روزهای استان ماست که هنوز دوسال از استاندار استان کهگیلویه و بویراحمد در دولت سیزدهم نگذشته که از همان روزهای اول وقتی جایگاههای مدیریتی تقریباً مشخص شد؛ اول انتقادات و بعد تخریبها شروع شد. انتقاد اولیه از دخالت نمایندگان در چینش مدیران بود و این اولین بار نبود که چینش مدیران با مشورت نمایندگان انجام میگرفت. اما موضوع در شهرستان بویراحمد و کهگیلویه حادتر شد چرا که دقیقاً منتقدین جریان سیاسی اصول گرایی و راست سنتی بود که توقع داشت آنها هم طرف مشورت باشند و این دقیقاً همان نکتهای است که همواره در جبهه انقلاب انشقاق و چند قطبی ایجاد میکند. نمایندگان حال حاضر بویراحمد و دنا به طور شناسنامه دار و از قدیم و ندیم در جریان اصول گرایی و جبهه انقلاب تعریف میشوند و هستند. لابد به احترام ذائقهی سیاسی مردم و مردم سالاری دینی و هم بنا به نوبت، باید اجازه داده میشد تا این طیف از جبهه انقلاب نیز در معرض فرصت خدمت قرار بگیرند، اما یک کم حوصلگی که همواره از آن رنج میبریم از روز دوم شروع دولت سیزدهم در استان برخی زیادخواهیهای نامطلوب شروع و همچنان ادامه دارد و استاندار کهگیلویه و بویراحمد و فرمانداران هم بنا به سیره کلی دولت سیزدهم مبنی بر هدفگذاری خدمت و استفاده از ظرفیت سلایق سیاسی معتقد به نظام و تمامیت ارضی برای پایان دادن به دوقطبیسازیهای کاذب و همچنین تعامل با نمایندگان برای گره گشایی و در عین حال احترام به سایر شاخههای اصول گرایی کار خود را با ایجاد جبهه وسیعی از جبهه انقلاب بدون انحصارگرایی آغاز نمودند، چرا که سیره رهبر معظم انقلاب هم گستردگی جبهه انقلاب هست نه انحصار آن.
علی ایحال این روزها که بازار جابه جایی مدیران در سفرهای دوم دولت داغ هست، تعدادی از دوستان دست به کار شدهاند و کارزاری را در فضای مجازی علیه استاندار استان کهگیلویه و بویراحمد راه انداختهاند تا شاید بتوانند مثلاً باعث تغییر استاندار شوند و بعد دوباره روز از نو و روزی از نو و دومینوی تغییر و دو مینوی اعتراض و انتقاد و کارزار.
حال چند سؤال از کارزار گردانان، اولاً آیا استاندار را دقیقاً میشناسید؟ از پاک دستی او چه اندازه مطلع هستید؟ از زی زندگی او چه اطلاعی دارید؟ از سوابق انقلابی خود و خانوادهاش؟
قطعاً مطلعید کهایشان با ورودش با چه مصیبتهایی روبرو شد؟ با وجود مشکلاتی که یک خانواده در چنین شرایطی با آن روبرو هست، جز انگیزه خدمت به مردم دیار خودش دیگر چه انگیزهای باقی است؟
سهمایشان از استاندار شدن و استاندار ماندن چه بوده و چه برای خودش جمع کرده است؟
در حوزه مدیریتی، تجربههای دقیق مدیریتی و در عین حال زی مردمی و حضور در تمام نقاط و بخشها و مناطق محروم، در حوزه امنیت تا این لحظه موفقیتی کمنظیر، پیگیریهای بیدریغ و تلاشهای مضاعف چیزی نیست که قابل اغماض باشد.
و صد البته آقای استاندار حتماً بیعیب و نقص خصوصاً در حوزه برخی مشاوران و برخی که به نوعی ممکن هست از نامایشان یا از نزدیکی بهایشان سوء استفاده نمایند قطعاً انتقادات جدی هست که باید در یک فضای شفاف و دلسوزانه به سمع و نظرایشان رسانده شود و به همین میزان هم توقع هست استاندار محترم منتقدین واقعی را در یک فضای خصوصی ببینند و حرفهای دلسوزانه آنها را بشنود.
اما در عین حال آنچه امروز به عنوان یک کارزار و یا شایعه پراکنی و... در فضای مجازی رایج شده، چیزی جزء همان خودزنیهای سابق نیست و نه تنها به سود جبهه انقلاب نیست بلکه ضربه اساسی بر پیکره این جبهه هست.
سؤال دیگر اینکه از کجا معلوم هست این کارزار را جریان انقلاب تکمیل میکند بله شما شروعکننده هستید ولی در فضای مجازی خصوصاً دیگر شما تعیینکننده و تأییدکننده نیستید و قطعاً مخالفین و چه بسا معاندین جبهه انقلاب موضوع را مدیریت خواهند کرد.
در جریان حضور مسئولان کشوری به استان یا حضوری احدی از همشهریان به دفتر یکی از مسئولان کشوری، به جای طرح انتقاد و تخریب دولت در استان آن هم به دلیل چند تا انتصاب که ممکنه جای تامل هم باشند و یا جمعآوری امضاء برای زدن یک مدیر، بهتر هست که برای توسعه استان و شهر خود اقدام کنیم و این کارزارها هم نگاه مسئولانه کشوری را نسبت به مسائل اساسی استان منحرف میکنند و هم به جبهه انقلاب ضربه مستقیم، دودستگی و فروپاشی سیر خدمتگزاری و عدم کادرسازی میانجامد.
این قلم در آینده و به فراخور حال به تشریح مواردی از ضربه خود زنیها به جبهه انقلاب در استان میپردازد.