تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۴۳
کد مطلب : ۳۰۰۶۵۶
خودکشیسم فرهنگی (ملی)| اتحادی نو در خودکشی
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سید مجید بایگان
این روزها هر چه بیشتر در جامعه غرق میشوم، روزنامه و اخبار را پیگیری میکنم، به سخنرانی و صحبتهای مسئولین گوش میکنم، مناظرهها در تلویزیون را میبینم، وارد فضای مجازی میشوم و قدمی در بازار میزنم متوجه میشوم که جامعه ما به سمتی میرود که همه افراد در حال خودکشی هستند.
مردم جامعه ما سالیان متمادی است که برای خودکشی خود را آماده کردند و این خودکشی چنان نهادینه شده (مثل سرطان که در شروع بیماری بدون درد بدن انسان را فرا میگیرد) که حتی متوجه نیستیم که دستانمان دارد به یک خودکشی دسته جمعی آلوده میشود.
این روزها وقتی مطلبی مینویسیم درابتدای بیشتر آنها ذکر میکنیم که مخاطب مطلب شخص خاصی نیست که مبادا کسی برنجد. ولی امیدوارم مطلب پیش رو به کسی بر بخورد، شاید برنجد (ضمن اینکه آنقدر پوست کلفت شدیم که نه بر میخورد و نه نمیرنجد).
مسئله را در چهار بعد خلاصه میکنم: زندگی روزمره ما انسانها با چهار عنصر فیزیکی (قابل مشاهده) در ارتباط است. این چهار عنصر در زندگی ایرانی در آینده ای نه چندان دور به رؤیا تبدیل خواهد شد که البته همین الان هم در بیشتر محافل سخن از آن است که برایمان رؤیا شده است.
بله سخن از این است که زندگی ما با چند عنصر پیوند خورده است. خوراک امروزی که ایرانی مصرف میکند به دلیل اینکه تولید کننده ایرانی به دنبال سودی سرشار از تولیدات خود هستند به راههای متوسل میشوند که کیفیت کار آنها پایین و قیمت آنها چند برابر قیمت واقعی میباشد. این روزها در رسانهها چه مجازی و چه غیر مجازی میبینیم که برخی قصابی گوشت الاغ، مرغداری گوشت هورمونی، باغ دار میوه هرمونی، سبزی فروش سبزی با آب فاضلاب، لبنیاتی و روغن فروشی با پالم و و و و... میفروشند.
وضعیت پوشاک کشور ما با توجه به اینکه توانایی تولید پوشاک میتواند خوب میباشد ولی میبینیم برای سود بالا باز هم ورود پوشاک بسیار ضعیف و آغشته به مواد شیمیای خطرناک برای بدن توسط دلالان، وارد کنندگان و برخی تولیدکنندگان داخلی صدمه جبران ناپذیر را به مردم جامعه می زند؛ و...
وقتی پیمانکاران ما برای رسیدن به سودهای کلان سقف خانههایی را که برایمان درست میکنند به راحتی فرو میریزد و جادههایی که میسازند در عرض چند سال کیفیت خود را از دست میدهد و تصادفات زیادی که به خاطر جادههای ما رخ میدهد و جانهایی که گرفته میشود؛ و ...
و در نهایت طبیعتی که در آن زندگی میکنیم، فلان کارخانه پسماند خودر آ به دریا میریزد و از همانجا ماهی صید میشود، فلان جنگل را با زباله نابود کردیم و شیرابهها به رودخانهها سرازیر میشود، فلان کارخانهها استاندارد نیستند و یا در محیط شهری میباشند، مشاهده میکنیم که این روزها هوای شهرهایمان بسیار آلوده کننده و مضر برای افراد میباشد. دریا، صحرا، جنگل و هوا را با سرعتی وصف نشدنی به نابودی مکشیم ولی غافل از اینکه خودمان درمیان اینها هستیم.
حال غرض از مطالب بالا این بود که به این نتیجه برسیم که مثلاً من تولید کننده مرغ و گوشت فقط برای سود بالای خود گوشت هرمونی میفروشم و دریغ ازینکه نمیدانیم که ما در چرخه ای داریم زندگی میکنیم که فکرنمی کنیم، باغدار، بزاز و ... همین کار را میکنند و آگاه نیستیم که در این چرخه بی بازگشت دست به خودکشی خود و خانواده خود میزنیم چون ناچاریم در این جامعه زندگی و ارتزاق کنیم.
در کنار همه اینها عدم نظارت کافی بر صنایع تولیدی، عمرانی و زیستی خود باعث ایجاد چنین روندی در کشور شده که شاهد افزایش روز افزون انواع بیماریها و سرطانها، کشته شدن در جادهها و بلایای طبیعی میباشیم.
مگر خودکشی چیست؟ پدیده ای که در آن شخص جان خود را میگیرد و به راحتی میبینیم که طناب دار را به گردمان آویختیم ولی آنقدر این طناب نازک است که مانند سرطان تا کار از کار نگذرد جان نرود.
در حوزه سیاسی مشاهده میکنیم که هر جناحی برای خود دارای اتحاد میباشد و سازش برای خودش کوک میباشد. در مسئله ذکر شده فراجناحی عمل کردیم و با اتحاد و همبستگی شدید همه با هم دل در گرو کشتن خود و خانوادههایمان بستیم.
در همه جاب دنیا زنگ خطر را برای دیگران به صدا در میآورند ولی همه دست به دست هم دادیم و زنگ خطر را برای خودمان به صدا درآوریم ولی این زنگ خطر صدایش به گوش خودمان که سازنده آن هستیم هم نمیرسد.
وقتی به دقت مینگرم میبینم که ما نیاز به دشمن نداریم وقتی برای خودمان جنگی را شروع کردیم که نهایتاً همه در آن دست به خودکشی میزنیم بدون اینکه ردی از خود در این صحنه خودکشی برجای بگذاریم. دشمنان سرزمین با عزت ایران و دین مبین اسلام به دنبال همین هستند که ما خود همدیگر را از بین ببریم بدون هیچ هزینه ای برای آنها. این بار به سبکی که هیچ خشونتی در آن نیست و خونی ریخته نمیشود.
کاش لحظه ای درنگ میردم...
کاش خودکشی نمیکردم...
کاش خانوادهام را نمیکشتم...
من دشمن خودم بودم و نمیدانستم... زین پس می دانم.
دانشجوی دکتری مدیریت آموزش عالی
پژوهشگر حوزه فرهنگ و آموزش عالی
این روزها هر چه بیشتر در جامعه غرق میشوم، روزنامه و اخبار را پیگیری میکنم، به سخنرانی و صحبتهای مسئولین گوش میکنم، مناظرهها در تلویزیون را میبینم، وارد فضای مجازی میشوم و قدمی در بازار میزنم متوجه میشوم که جامعه ما به سمتی میرود که همه افراد در حال خودکشی هستند.
مردم جامعه ما سالیان متمادی است که برای خودکشی خود را آماده کردند و این خودکشی چنان نهادینه شده (مثل سرطان که در شروع بیماری بدون درد بدن انسان را فرا میگیرد) که حتی متوجه نیستیم که دستانمان دارد به یک خودکشی دسته جمعی آلوده میشود.
این روزها وقتی مطلبی مینویسیم درابتدای بیشتر آنها ذکر میکنیم که مخاطب مطلب شخص خاصی نیست که مبادا کسی برنجد. ولی امیدوارم مطلب پیش رو به کسی بر بخورد، شاید برنجد (ضمن اینکه آنقدر پوست کلفت شدیم که نه بر میخورد و نه نمیرنجد).
مسئله را در چهار بعد خلاصه میکنم: زندگی روزمره ما انسانها با چهار عنصر فیزیکی (قابل مشاهده) در ارتباط است. این چهار عنصر در زندگی ایرانی در آینده ای نه چندان دور به رؤیا تبدیل خواهد شد که البته همین الان هم در بیشتر محافل سخن از آن است که برایمان رؤیا شده است.
بله سخن از این است که زندگی ما با چند عنصر پیوند خورده است. خوراک امروزی که ایرانی مصرف میکند به دلیل اینکه تولید کننده ایرانی به دنبال سودی سرشار از تولیدات خود هستند به راههای متوسل میشوند که کیفیت کار آنها پایین و قیمت آنها چند برابر قیمت واقعی میباشد. این روزها در رسانهها چه مجازی و چه غیر مجازی میبینیم که برخی قصابی گوشت الاغ، مرغداری گوشت هورمونی، باغ دار میوه هرمونی، سبزی فروش سبزی با آب فاضلاب، لبنیاتی و روغن فروشی با پالم و و و و... میفروشند.
وضعیت پوشاک کشور ما با توجه به اینکه توانایی تولید پوشاک میتواند خوب میباشد ولی میبینیم برای سود بالا باز هم ورود پوشاک بسیار ضعیف و آغشته به مواد شیمیای خطرناک برای بدن توسط دلالان، وارد کنندگان و برخی تولیدکنندگان داخلی صدمه جبران ناپذیر را به مردم جامعه می زند؛ و...
وقتی پیمانکاران ما برای رسیدن به سودهای کلان سقف خانههایی را که برایمان درست میکنند به راحتی فرو میریزد و جادههایی که میسازند در عرض چند سال کیفیت خود را از دست میدهد و تصادفات زیادی که به خاطر جادههای ما رخ میدهد و جانهایی که گرفته میشود؛ و ...
و در نهایت طبیعتی که در آن زندگی میکنیم، فلان کارخانه پسماند خودر آ به دریا میریزد و از همانجا ماهی صید میشود، فلان جنگل را با زباله نابود کردیم و شیرابهها به رودخانهها سرازیر میشود، فلان کارخانهها استاندارد نیستند و یا در محیط شهری میباشند، مشاهده میکنیم که این روزها هوای شهرهایمان بسیار آلوده کننده و مضر برای افراد میباشد. دریا، صحرا، جنگل و هوا را با سرعتی وصف نشدنی به نابودی مکشیم ولی غافل از اینکه خودمان درمیان اینها هستیم.
حال غرض از مطالب بالا این بود که به این نتیجه برسیم که مثلاً من تولید کننده مرغ و گوشت فقط برای سود بالای خود گوشت هرمونی میفروشم و دریغ ازینکه نمیدانیم که ما در چرخه ای داریم زندگی میکنیم که فکرنمی کنیم، باغدار، بزاز و ... همین کار را میکنند و آگاه نیستیم که در این چرخه بی بازگشت دست به خودکشی خود و خانواده خود میزنیم چون ناچاریم در این جامعه زندگی و ارتزاق کنیم.
در کنار همه اینها عدم نظارت کافی بر صنایع تولیدی، عمرانی و زیستی خود باعث ایجاد چنین روندی در کشور شده که شاهد افزایش روز افزون انواع بیماریها و سرطانها، کشته شدن در جادهها و بلایای طبیعی میباشیم.
مگر خودکشی چیست؟ پدیده ای که در آن شخص جان خود را میگیرد و به راحتی میبینیم که طناب دار را به گردمان آویختیم ولی آنقدر این طناب نازک است که مانند سرطان تا کار از کار نگذرد جان نرود.
در حوزه سیاسی مشاهده میکنیم که هر جناحی برای خود دارای اتحاد میباشد و سازش برای خودش کوک میباشد. در مسئله ذکر شده فراجناحی عمل کردیم و با اتحاد و همبستگی شدید همه با هم دل در گرو کشتن خود و خانوادههایمان بستیم.
در همه جاب دنیا زنگ خطر را برای دیگران به صدا در میآورند ولی همه دست به دست هم دادیم و زنگ خطر را برای خودمان به صدا درآوریم ولی این زنگ خطر صدایش به گوش خودمان که سازنده آن هستیم هم نمیرسد.
وقتی به دقت مینگرم میبینم که ما نیاز به دشمن نداریم وقتی برای خودمان جنگی را شروع کردیم که نهایتاً همه در آن دست به خودکشی میزنیم بدون اینکه ردی از خود در این صحنه خودکشی برجای بگذاریم. دشمنان سرزمین با عزت ایران و دین مبین اسلام به دنبال همین هستند که ما خود همدیگر را از بین ببریم بدون هیچ هزینه ای برای آنها. این بار به سبکی که هیچ خشونتی در آن نیست و خونی ریخته نمیشود.
کاش لحظه ای درنگ میردم...
کاش خودکشی نمیکردم...
کاش خانوادهام را نمیکشتم...
من دشمن خودم بودم و نمیدانستم... زین پس می دانم.
دانشجوی دکتری مدیریت آموزش عالی
پژوهشگر حوزه فرهنگ و آموزش عالی