مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ سیده زهرا حسینی
دکتر محمدکاظم نظری فرمانداری است با پیشینهای دارای تدین دیرینه، رزمندهای پیوسته، جانبازی بیادعا، سیاستمداری ریشهدار که مراحل رشد و ترقی را گامبهگام طی نمودند و خود را به سیاسیون و اعتدالیون و عرصه مدیریتی معرفی کرد و راه برای او چنان هموار گشت تا جایی که ناخودآگاه منتخب سمتهای بالاتری شده است.
در این مسیر سد راه میشوند و به هر بهانهای در سیستم عشیرهای، طایفهای، قبیلهای و یا حتی فراتر، خط و مشی سیاسی متفاوت باعث شده است که بهانحاءمختلف لب به اعتراض گشوده تا که جلوی انتصاب ایشان گرفته شود.
به چه قیمتی؟ چقدر آموزشها باید داد، راهها را طی کرد و چند آدم دلسوز باید پرورش داد تا که شاید شایستهای در بین آنها قد علم کند؟ چرا به بهانههای شخصی و سیاسی حاضر میشویم نیروهای دلسوز این نظام را بایکوت کنیم و از مسیر دورنماییم؟
اگر دلسوز انقلاب میخواهیم که هست، اگر رزمنده و مدافع میخواهیم که هست، اگر سیاستمدار صادق میخواهیم که هست، اگر تجربه میخواهیم که دارد، اگر معتدل میخواهیم که بر همه شناختهشده است، اگر اصالت میخواهیم که اصیل است. پس غرض چیست؟
هرچند دکتر، در ابتدا منتخب و معرفیشده از طرف اصلاحطلبان بوده است ولی در سیاست انتخابی فاصله کمی احساس شد و فاصلهای را که شاهد بودیم باعث میشد کمی منتقد دکتر نظری و دوستان مدیریتی باشم ولی انصاف و نقدهای ناصواب نگذاشتند که ساکت بنشینم و بدین منظور دستبهقلم بردم و احساس کردم که ادای تکلیف کرده باشم و این کوتاهترین راهی بود تا حقانیت و شایستگی دکتر نظری را با قلم کمترینِ خود به اثبات برسانم، هرچند مسیرهای پشت سر شخص دکتر نظری را همیشه حامی جوانان و بانوان این مرز و بوم نشان داده است که همواره موردستایش و تقدیر میباشد.
شیخ منتقد را خانوادگی میشناسم اما نه در حد سیاست، دکتر را سیاسی میشناسم اما نه در حد نسبت و قوم و قبیله، اما انتظارم این بود که نقدی منصفانهتر از شیخ بشنوم و سعی نمایند تا خردهها را خرده نگیرند و روندی اصلاحی بر آنها پیشنهاد دهند تا چند نیروی صادقی که در استان هستند تخریب و ملامت نشوند.
دکتر محمدکاظم نظری فرمانداری است با پیشینهای دارای تدین دیرینه، رزمندهای پیوسته، جانبازی بیادعا، سیاستمداری ریشهدار که مراحل رشد و ترقی را گامبهگام طی نمودند و خود را به سیاسیون و اعتدالیون و عرصه مدیریتی معرفی کرد و راه برای او چنان هموار گشت تا جایی که ناخودآگاه منتخب سمتهای بالاتری شده است.
در این مسیر سد راه میشوند و به هر بهانهای در سیستم عشیرهای، طایفهای، قبیلهای و یا حتی فراتر، خط و مشی سیاسی متفاوت باعث شده است که بهانحاءمختلف لب به اعتراض گشوده تا که جلوی انتصاب ایشان گرفته شود.
به چه قیمتی؟ چقدر آموزشها باید داد، راهها را طی کرد و چند آدم دلسوز باید پرورش داد تا که شاید شایستهای در بین آنها قد علم کند؟ چرا به بهانههای شخصی و سیاسی حاضر میشویم نیروهای دلسوز این نظام را بایکوت کنیم و از مسیر دورنماییم؟
اگر دلسوز انقلاب میخواهیم که هست، اگر رزمنده و مدافع میخواهیم که هست، اگر سیاستمدار صادق میخواهیم که هست، اگر تجربه میخواهیم که دارد، اگر معتدل میخواهیم که بر همه شناختهشده است، اگر اصالت میخواهیم که اصیل است. پس غرض چیست؟
هرچند دکتر، در ابتدا منتخب و معرفیشده از طرف اصلاحطلبان بوده است ولی در سیاست انتخابی فاصله کمی احساس شد و فاصلهای را که شاهد بودیم باعث میشد کمی منتقد دکتر نظری و دوستان مدیریتی باشم ولی انصاف و نقدهای ناصواب نگذاشتند که ساکت بنشینم و بدین منظور دستبهقلم بردم و احساس کردم که ادای تکلیف کرده باشم و این کوتاهترین راهی بود تا حقانیت و شایستگی دکتر نظری را با قلم کمترینِ خود به اثبات برسانم، هرچند مسیرهای پشت سر شخص دکتر نظری را همیشه حامی جوانان و بانوان این مرز و بوم نشان داده است که همواره موردستایش و تقدیر میباشد.
شیخ منتقد را خانوادگی میشناسم اما نه در حد سیاست، دکتر را سیاسی میشناسم اما نه در حد نسبت و قوم و قبیله، اما انتظارم این بود که نقدی منصفانهتر از شیخ بشنوم و سعی نمایند تا خردهها را خرده نگیرند و روندی اصلاحی بر آنها پیشنهاد دهند تا چند نیروی صادقی که در استان هستند تخریب و ملامت نشوند.
خانم حسینی نظرتون را بفرستین