از حقیقت تا واقعیت کارگر؛ به بهانه انتصاب در اداره تعاون و کار استان
18 آذر 1396 ساعت 20:08
سعید کرمی
کارگران را همواره شریفترین قشر اجتماع و بازوی تعالی جامعه گفتهاند و در نقش پینه دستان و عرق جبینشان بر توسعه اقتصادی و عمرانی کشور دکلمهها سرودهاند و به زعم و اثبات تمام سنتها و ایدئولوژیها قویترین برنامهها و ایدهها در ابعاد مختلف جامعه بدون سرمایه انسانی با انگیزه و متعهد که بنیادهای توسعه پایدار محسوب میشوند، مختوم به ثمره مورد انتظار نخواهد بود.
توصیفاتی که گذشت و بسیاری مشابهات تئوریک دیگر اما معمولا کاربرد تریبونی و زینتالمجالس داشته و کمتر التزام عملی و تقید اجرایی به خود دیدهاند و فارغ از شعارهایی که گذشت و به استناد واقعیات موجود جامعه، کارگر اولویت مفقودی است که در ساختارهای معیوب و پاورقی سیاستهای اجرایی سرگردان است و با چشم انداز طبیعت خشک و هوای خشن وضعیت کارگری هیچ آینده روشن و امیدوار کنندهای برای خود متصور نیست، چرا که نگاه رایج متولیان امور و بنگاههای کارفرمایی به این قشر از جامعه نه به عنوان سرمایه انسانی، که از منظر نیروی کار و ربات فرمانبر فراتر نرفته است و چه تفاوت عمیقی است میان این دو تعبیر ظاهرا مشابه و عملا بیگانه از هم که گاها بردهداری نوین و تئوریزه را تداعی میکنند.
کارگر نیروی پرکار و کم هزینه و سر به زیر و پا به راهی است که میراثدار کمترین حقوق در نظام دستمزد و کوتاهترین دیوار در حوزه اشتغال است، به طوری که حتی کمیت و کیفیت بیمهپردازی او نیز مورد طمع و تعرض بوده و تاخیر در پرداخت حقوق و مزایا جزء لاینفک زندگی کاری اوست؛ کارگر نیروی کاری است که با یک آگهی اشتغال هزاران نفر از آنان صف میکشند و با یک اراده اخراج به هر بهانه و طرفهالعینی به صورت فلهای بیکار می شوند، چرا که هیچ امنیت شغلی معنادار و مستحکمی برای آنان تدوین و تضمین نشده است و اضطراب روزانه و دغدغه شبانه آنها به رأس ارادهها و متن تصمیم گیریها ورود نکرده است.
عرایضی که گذشت فتح بابی بود بر موضوع تغییر مدیریت در اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان به عنوان مدافع دست اول کارگران و نهادی که تنظیم لوایح قانونی کار و بررسی مشکلات جامعه کارگری از اهم رسالات آن بوده و تعریف سازوکارهای ارتقاء منزلت و بهبود معیشت کارگر نه به اعتبار لفظ و استعاره که در حقیقت، فلسفه وجودی آن است.
از آنجا که نرخ بیکاری در استان کهگیلویه و بویراحمد را میتوان در قالب یک بحران جدی تعریف نمود و سازمان تعاون و کار باید در قامت یک ستاد مدیریت بحران ظاهر شود امید میرود با انتصاب مدیری که به مقتضای مناصب قبلی خود، بر چند و چون مصائب جامعه کارگری اشراف کامل داشته و مضافا مسیر ترقی را نیز نه آسانسوری و بدون آزمون که پلکانی و کنکوری طی کرده است، تحول بنیادین و ارتقاء کیفیت عملکرد این سازمان و متعاقبا ترمیم و ترفیع جایگاه شغلی و حقوقی کارگران را نظارهگر باشیم.
ان شاءالله
کد مطلب: 298357