اگر که کشمکشی هم، نه کار چنگیز است
20 آبان 1396 ساعت 18:57
حدیث درد...
امان که حال دیارم و خیم و تب ریز است
فغان که قصهٔ استان من بلا خیز است
گمان مبر که به تبریز ترکها ماند
دیار لر به تب و لرز و غم گلاویز است
نه ترک و کرد و بلوچ، هیچکس مقصر نیست
که سهم غیر از این قصه هیچ و ناچیز است
هرآنچه هست بدست خودی و خودزدههاست
اگر که کشمکشی هم، نه کار چنگیز است
خزان شده ست و نه مهری نه مهربانی نیست
هوای حال مدیران، خریف و پاییز است
یکی به شرق کشد، دیگری به غرب آری
خطوط شرقی و غربی، کمال تبعیض است
گناه مردم بیچاره چیست این مابین؟
که از جمیع جهت حالشان غم انگیز است
ندا رسیده که دعوا بس است و خودخواهی
بیا که بهتر از اینها گزینه بر میز است
حدیث مشورت و صحبت و نظر خواهی
حدیث همدلی چاه و آب و کاریز است
ندا رسیده که درمان درد محرومان
ز سهم خواهی و از اختلاف، پرهیز است
بیا و با همه اندیشهها تعامل کن
که زنده باد مخالف، محبت آمیز است
-------------------------------------
سروده از امیرهوشنگ سلیمانی
-------------------------------------
کد مطلب: 290830