کارگر و دستان پینه بسته ( به قلم؛ زهرا اسفندیاری)
15 ارديبهشت 1396 ساعت 12:39
دکتر زهرا اسفندیاری*
امام رضا(علیهالاسلام)
کسی که به دنبال روزی میرود تا آبروی خود و خانوادهاش را حفظ کند، اجر و پاداشش از رزمندهای که در راه خدا جنگ میکند بیشتر است. «عرق کارگر معادل خون شهید است»
«کارگر خسته نباشی، دست رنج تو/ در سفره پر برکت ماست/ عرقت در حال کار / مقدستر از آب وضو / پیشانی سجدهگر ماست/ میدانم/ کارگر مرد و زنش/ غرور افت دارند /چون صبح تا شب / همیشه در فکر کارند/ مال دزدی و حرام لب نزدند / میدانم /خستگی در دست و پایت، نه عزیز در نگاهت، صورتت میماند، اما، دلت زیبا درخشنده، نگاهت خیس بارانی، در شبهای غمناک است، ولی دستت پر از پینه، نشانه از سر کار است، خدا این دست را از آتش جهنم دور نگهدار است»
حتماً شعر مشهور؛ «برو کار میکن، مگو چیست کار - که سرمایه جاودانی است کار» را بارها شنیدهاید».
داستان از این قرار است که روزی کشاورزی، با درایت، هنگامی که میخواست بمیرد به فرزندان خود چنین گفت که ای فرزندان من این وصیت مرا به کار بندید. زیرا در این باغ گنجی از پیشینیان پنهان کردهام ولی من نمیدانم کجاست، پژوهیدن و یافتن آن را به عهده شما میگذارم، کند و کاو کنید، آنگاه آن را میبینید. کشاورز پس از آن مرد و فرزندان به طمع گنج شروع به کلنگ زنی زمین شتافند تا گنجینه را بیابند. و در کندن چنان کوشیدند که زرمین را زیر و زبر کردند. اما نه دری دیدند و نه گنجی و گفتند پدر می خواستد ما را فقط عاجز کند.
از قضا آن سال از خوب شخم زدن آنها، غله بسیار گشت، و آن را با دلی سپاسگزار درو کردند.
و بدین ترتیب حقیقت آن مجاز را دریافتند، و گفتند مقصود او بدون شک همین محصول بوده است و ملک الشعرای بهار این داستان را چه زیبا سرود: «برو کار می کن، مگو چیست کار / که سرمایه جاودانی است کار / نگر تا که دهقان دانا چه گفت / به فرزندان چون همی خواست خفت/که میراث خود را بدارید دوست / که گنجی زپیشینیان اندر اوست / من آن را ندانستم اندر کجاست/ پژوهیدن و یافتن با شماست/چو شد مهر مه، کشتگه بر کنید / همه جای آن زیر و بالا کنید / نمانید ناکنده جایی ز باغ / بگیرید از آن گنج هر جا سراغ / به کاویدن دشت بردند رنج / به گاو آهن و بیل کندند زود / هم اینجا، هم آنجا و هر جا که بود/ قضا را در آن سال از آن خوب شخم / زهر تخم برخاست هفتاد تخم / نشد گنج پیدا ولی رنجشان / چنان چون پدر گفت، شد گنجشان»
روز جهانی کار و کارگر مصادف با ۱۱ اردیبهشت در تقویم هجری شمسی و ۱ «می» در تقویم میلادی است
دلیل مناسبت و بزرگداشت این روز عزیز به نام این قشر زحمتکش این است که در سال ۱۸۸۶ میلای شمار کثیری از کارگران در شهر شیکاگو آمریکا علیه شرایط صعب و ناعادلانه کاری خود دست به اعتراضاتی زدند که سرانجام موجب قتل تعدادی از آنان شد.
اما آنان دست از تلاش و اعتراضات خود برای احقاق حقوقشان بر نداشتند تا اینکه سرانجام به نتایج مطلوبی دست یافتند. بنا براین تاریخچه روز کار و کارگر از آنچه تصور می شده خشن تر و دردناک تر بوده است.
سوال در خور تامل اینجاست چرا جوامع صنعتی و مدرنیزم غربی اینهمه در اوج قله های پیشرفتئ و ترقی اند اما جوامع جهان سوم با همه اعتقادات دینی و تاکید دین مبین اسلام بر مقام کار و کارگر هنوز اندر خم یک کوچهاند.
و به تعبیر مدبرانه مقام معظم رهبری: «بعضی ها گمان می کنند که اروپا و جوامع غربی، دین را کنار گذاشتند و پیشرفت کردند ما هم اگر بخواهیم پیشرفت کنیم، باید راه آنها را برویم و دین را کنار بگذاریم، اینها سخت در اشتباه اند؛ رمز پیشرفت غرب در این نبود که دین را کنار گذاشتند، بلکه در کار و تلاش و همت و سخت کوشی شبانه روزی آنها بود، خداوند نیز وعده داد، که هر کس اهل تلاش باشد، ما به او عطا خواهیم کرد؛ اگر برای دنیا بکوشد، به او خواهیم داد، و اگر برای آخرت نیز بکوشد به او عطایی کنیم.
تجلیل از روز کار و کارگر و بوسه بر دستان پینه بسته ی کارگر در این روز مهم فقط یک طرف زیبای روی سکه است در حالی که روی دیگر سکه چیز دیگری است.
و آن اینکه به خوبی می دانیم که سازندگی جوامع بشری جز با دستان توانای کارگران (ستون فقرات تولید کشور) امکان پذیر نیست و لاینکه در این شرایط سخت تحرینم اقتصادی، و با توجه به مشکلات دنیای امروز، از همین روزهای سخت سال شاهد گرانی تمامی مایحتاج زندگی از جمله برنج، گئوشت، روغن، دارو و کل اقدام غذایی هستیم، در حالی که شاهد افزایش کمترین درصد دستمزدهای کارگری هستیم و به حق و انصاف باید گفت سالی که نکوست از بهارش پیداست.
چرا در این روز مهم به جای اینکه این عزیزان به فکر جشن و شادمانی و ارزش کاری خود شوند. تازه امروز تداعی قرض و قولههای خود، فراهم کردن مایحتاج اولیه ی خود، نداشتن امنیت شغلی و همواره خود را مرهون و مدیون کارفرما و ترسناک تر، آنکه مباد با همین حقوق اندک اخراج شود و هزاران مشکلات دیگر چون تصویر فیلم سینمایی در برابر پرده ی چشمان مطلوم این قشر زحمت کش بگذرد. چه خوب است در دل آنه را از زبان خود آنه شنید. زیرا هر آنچه که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
در مصاحبت و معاشرتی که افتخار داشتم با این عزیزان داشته باشم زیاد گفتند که در این کمینه صفحات نمی توان همه را گفت هر چند که همه چیز را همگان دانند. اما گویا بازگویی آنان می تواند مرهمی بر زخم کاری آنان باشد؟
اینکه از دستمزد کم خود و دیر پرداخت شدن حقوق خود بارها نالیده اند، این بماند، اینکه در شبانه روز در تکاپوی مایحتاج اولیه زندگی خود چون نان و گوشت و غیره و غیره این هم بماند!
اینکه بسیاری از این عزیزان در زیر خط فقر زندگی می کنند این هم بماند!
اینکه بعضی از آنان دچار نامیدی و افسردگی حاد و تأسف بار تر اینکه معتاد شده اند و کار به طلاق و جدایی کشیده این هم بماند!
اینکه لباس ها و کلاه های کارگران شهرداری متناسب با کار آنها در گرما و سرمای طاقت فرسای شبانه روزی و تعلل شرکت های پیمانکاری در این راستاست و اینکه می تواند ناقل بسیاری از بیماری ها باشد. این همه بماند گفتم این تنها قطره ای از اقیانوس در دل های آنان بوده است.
اما تصور بنده ی حقیر با بضاعت مزجاتی که دارم این است که کارگران خود باید به خود آیند یعنی چرا ما همه تمایل داریم از اتباع خارجی در ساختمان چاه کنی و سایر کارها بهره ببریم پاسخ این است که متاسفانه کارگران ایرانی ما گویا نمی خواهند وجدان کاری را شالوده ی تلاش خود کنند. در حالی که همان اتباع خارجی آن کار را به نحو احسن انجام می دهند.
پس اینجا همه ی تقصیرها، تقصیر دولت و کارفرما و شرکت ها و شهرداری نیست، بلکه تقصیر از خود این افراد با این دیدگاه است. بنده در جایگاه یک جامعه شناس یا روانشناس یا نماینده ی کارگران نیستم. بنده فقط دل نوشته ای برای این عزیزان نگاشتم زیر آنان خود نیز برای کار خود دلایلی متقن دارند و به قولی صلاح مملکت خویش را خسروان دانند. چون در شرایط اقتصادی امروز ما چند بحث مطرح است، یکی بحث رکود، دیگری نقدینگی و سرمایه در گردش است، که همه اینها خود بحث مبسوطی را می طلبد. بنابراین نباید یک طرفه به قاضی برویم.
با همه ی این تفاسیر خدا نکند شرایط اقتصادی عرصه را هر روز بر مردم به خصوص اقشار کم در آمد طبقه ی زحمتکش کارگر به اندازه ای تنگ کند که توجه همه بیشتر به نان شب معطوف شود خدا نکند عزیز کارگری به خاطر عدم تهیه ی داروهای گران قیمت جان عزیزش را از دست دهد و هزاران خدا نکند دیگر.
بوسه بر دست پینه بسته ی تمام کارگران وطن پاکزادم ایران زمین
با ادب و احترام
۱۱ / ۲ / ۹۶
*( این مطلب روز ۱۱ اردیبهشت برای پایگاه خبری کبنانیوز ارسال شد که بنا بر دلایلی امروز منتشر شد.)
کد مطلب: 247918