نقدی تیز بر «تاجگردون»، «سید قدرت» و جریان اصولگرا
18 بهمن 1395 ساعت 11:28
سید رحمتالله خادمی
درطول سال های بعد از انقلاب در بدنه ی مدیریتی شهرستان گچساران و در دل بازی های سیاسی _انتخاباتی این شهرستان همواره نام تاجگردون ها به چشم می خورد.
بهرام تاجگردون اولین پرده ی نمایش تاجگردون ها را زمانه ی سرکوب خوانین و جریان های غیر موافق با انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران به شمار می آید.
نطق انتخاباتی و تند ایشان در دهه ی هفتاد در کنار شیطنت طرفداران نبی زاده را یکی از دلایل آشوب های بعد از انتخاباتی که در نهایت به میان دوره ای کشید و نبی زاده پیروزش شد می دانند.
با کنار گذاشته شدن بهرام از عرصه ی سیاسی دوره ی بعد از وفات نبی زاده، علیمراد جعفری از مکتب اصولگرایان دیل مبان دوره ای دیگری را پیروز شد تا اینکه ستاره ی اقبال روی نشان داده به راستی ها در دوره ی بعد سید قدرتالله حسینی را البته از دیگاه تاجها در بک انتخابات پر شائبه بهارستاتی کند.
اما نا کارآمدی حسینی که مهمترین گواهش چهارم شدنش در دور بعدی بود زمینهی لازم برای بازگشت تاجها را فراهم آورد.
غلامرضا در حالی که مربع سهم خواهی راست ها بر سر ائتلاف به چالش افتاده بودند پیروز انتخابات شد تا حسینی، جعفری، فولادیوندا و یدالله مرادی مجبور شوند دو پهلو و گاهی آشکار مدیحهسرای تاجها بشوند.
ضعف سازمانی و گفتمانی و البته عدم اتحاد اصولگرایان گچساران مجال قدرت نمایی تاجها را بیش از پیش فزونی داد.
تاجگردون دست به عصا و با یک اقدام البته آشکار رفتاری-رسانهای خود را بر جامعهی گچساران و باشت تحمیل کرد تا به گردنهی صعب العبور پیروزی بعد از پیروزی برسد.
یقیناً حفظ پیروزی از خود پیروز شدن برای تاجگردون مهمتر بود چرا که چهارم شدن حسینی را پس روی خود میدید. اسفند ۹۴ تاجگردون گردن فرازانه از پیروزیاش سخن میگفت بیآنکه لازم باشد برنامهی مشخصی برای روزهای بعد از پیروزی تبیین کند.
او می دانست چه میشود نه اینکه از دنیای غیب آگاه باشد نه رسانهها امیر کبیرش کرده بودند.
جدولهای خیابانها در چشم عوام رنگ کاری می شدند، بودجههای خیالی در ذهن عوام پس انداز میشدند، جادههای عاشقانهای که دو طرفش تیرهای چراغ برق منور باشد و درختان سر به آسمان ساییده تصویر دورنمای جلوس میرشکار بر کرسی نمایندگی بود، اجاق گازهای روشن روستائیان لذیذترین غذاهای حاصل از گشادگی و رونق اقتصادی را می پختند، مدیران شایسته بر مسند قدرت تکیه زده بودند، اشتغال روزهای سبزی را نوید میداد
آری همه ی اینها را رسانهها، رانندگان تاکسی ها، آموزگاران و اساتید، و البته خود تاجگردون در ذهن مردم حک کرده بودند.
از دیگر سو سکوت مطلق حسینی و خورشیدی آزاد و مواضع گنگ یدالله مرادی، فولادی را بیهیچ سلاح و سپری به جنگ میرشکار مسلح فرستاد تا علی که به هیچ روی فولادی نشان نمیداد در گوشهی رینگ صندوق ها زیر ضربات سخت میرشکار و طرفدارانش له شود.
تا اوهم مانند سید قدرت مجبور شود سودای نماینده شدن را از ذهن بیرون راند و بشود وصف گو ... بلکه اوهم نمدی از این ستایشگری ...عایدش شود.
اما تاجگردون که راه بستن قفل دهان مخالفان و رقبایش را خوب پیدا کرده است این روزها قفلهایی پیش روی خود می بیند که حتی کلید شیخ حسن هم گشاینده شان نیست.
او این روزها نه اصلاح طلبانه انتقادات را بر می تابد و نه اصولگرایانه بر یک خط مدیریتی که نهایتش رونق گچساران و باشت باشد اما یک ایدئولوژیک برای تحققش لازم است تاکید می ورزد.
او این روزها در گوشه ی رینگ مردم اسیر شده است، بیکاری بیداد می کند، رونق اقتصادی کسبه و بازار به شدت کاهش یافته است، آشفتگی مدیریتی در همه جا موج میزند، او این روزها اسفندیاری است که رسانهها روئین تنش کردهاند او اما باید رستم اشتغال را دست ببندد و به پیشگاه طرفدارانش بیاورد.
شاید هم رستم باشد، رستم قهرمانی که مغرورانه نباید دست به بند اسفندیار طعنهها و انتفادات بدهد.
اگر اسفندیار باشد که مرگ سیاسیاش پس لرزههای وحشتناکی چون ویران شدن زابل (گچساران و باشت) و به زنجیر کشیدن زال (اشتغال و توسعه و...) را در پی دارد از این بابت که او را لاجرم باید تا مایان دوره اش تحمل کنیم.
اگر او رستم باشد بیهراس از انتقادات و گرز نریمانی هوش و آرای بالای مردم را بر سر اشتباهات گذشتهاش میکوبد و قهرمانانه از دل این چالش انتخاب بند بیلیاقتی و تسلیم یا پیکار برابر اسفندیار روئین تن (اشتغال و رفاه و...) بیرون میآید.
او باید به خود آید.
دست از غرور سیاسیاش بر دارد، مگر میشود این همه مشکلات و کاستیها باشد و مردم ببینند و تاجگردون به جای عذر خواهی مردم را پرتوقع و مقصر بداند.
هرچند بدبینانه است اگر نگوییم بودجه های عمرانی شیب رو به بالایی گرفته اند.
دهه ی فجر مبارک.
کد مطلب: 227487