کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

زارعی؛ سربازی که سردار شد!

4 بهمن 1395 ساعت 22:56


 
 
محمود هنرمند*%db%b2%db%b0%db%b1%db%b7%db%b0%db%b1%db%b2%db%b1_%db%b1%db%b3%db%b0%db%b9%db%b1%db%b8
وقتی که خبر بازدید سفر یک روزِ نماینده بویراحمد و دنا به لوداب را از طریق رسانه ها دیدم؛ بی اختیار یاد زمستان سرد ۹۴ در کوران داغ انتخابات مجلس شورای اسلامی افتادم که چگونه آن زمان رقبای انتخاباتی برای اثبات خود، دست به تخریب، توهین و تهمت می زدند و حضور زارعی در بین مردم و لوداب نشنینان سرافراز را منوط به فعالیت های انتخاباتی می شمردند و او را جدا از مردم می پنداشتند؛ و چه سخت می گذشت  در محیطی غبار آلود که تمایز خدمت و خیانت سخت و سخت تر می شد و در رقابتی نابرابر در بین رقبایی که گاه جامه اخلاق را می دریدند تا در سوز سرمای استقبال سرد مردمی، برای خود قبای گرمی بدوزند؛ این زارعی بود که با توکل بر اسم اعظم "یا زهرا" زانوانش سست، اراده اش بی رمق و کلبه امیدش ویران نمی شد!
اما امروز وقتی  زارعی را در قاب لنز  دوربین های خبرنگاران در لودابی که همواره به عنوان یک قربانی جغرافیایی برای برانگیخته کردن احساسات پاک و شریف مردم این منطقه برای تسویه حساب های سیاسی یمان به عنوان برگ برنده ای از آن سوء استفاده می کنیم، را دیدم، در خلوت خویش با دنیای از سئوالات بی جواب مواجهه شدم که چه طور فراموش می کنیم دنیایی را که از تهمت ساخته ایم و چه سقف های که با خشت دروغ بنا نهادیم تا به یکباره همه آنان بر قامت کوچکمان  آوار شوند تا یک سال پس از آن زلزله سیاسی- تاریخی و ماندگار مردمی بیاموزیم؛ دست خدا بالاتر از هر دستیست و اگر خدا به کسی بخواهد عزت ببخشد او را به اوج آسمان خواهد کشاند و اگر ذلت ببخشد کاری ندارد کلاه به سر دارد یا عینک به چشم، یا جامه نو به تَن ؛ می کند کاری را که پیش تر وعده اش را داده بود!
زارعی را نباید امروز و نه حتی فردا؛ بلکه باید زارعی را زمانی که از قدرت کنار رفت و از عرصه کنشگری سیاسی به جایگاه ناظر سیاسی مبدل گشت، مورد بررسی و تحلیل قرار داد؛
زارعی که امروز در طی ۵ سال گذشته جز در بین مردم و مردم داری و حضور مستقیم در بطن جامعه، مامنی برای خود نساخته است؛ رفتار های امروزش را نمیتوان به راحتی  لمس و درک کرد؛ زیرا امروز ما زارعی و رفتار های او را در بین خود لمس و از این کنش رفتاری کمبودی احساس نمی کنیم زیرا او حد و مرزهای تشریفاتی و اداری را که ما از یک سناتور و یک نماینده بر اساس سنت پیشینیان این مسند از خود ساخته و دیده  بودیم را برچیده است و به جای نگاه از بالا به پایین به نگاه رو در رو و چشم در چشم مبدل ساخته است؛
شاید از این زاویه در جهت منافع  برخی از ما، تاکنون به سودی دست نیافته باشیم اما بی شک این منش رفتاری زارعی به هیچ یک از ما نیز آسیبی نزده است و این همان نقد معروف حامیان زارعی بر این رهبر سیاسیست که چرا زارعی  به جامعه نیش نمی زند و دیدگاه قهرآمیزی از خود نشان نمی دهد؛ بدون تردید این همان منش اعتدال گرایانه زارعیست که سالها چوب افراط و تفریط را بر تارک این استان رشید اما نحیف دیده است و نمی خواهد او نیز به رسم گذشتگان بر افراط و تفریط صحه بگذارد و مردم را قربانی بازی های سیاسانه کند.
نمی خواهیم از زارعی هاله نور بسازیم یا او را مسیح زمان، یا که نه، معجزه گر بی همتا قلمداد کنیم؛ زیرا ستایش زارعی به معنای چشم پوشی از نقدهای وارده بر اوست؛
اما بیائیم در بین نگاه نقادانه خود، لایه های پنهان زارعی را نیز نه برای او و نه برای امروزمان، بلکه برای فرداهای که زارعی تَن به بازنشستگی سیاسی می دهد و هر یک از ما در فردای پسازارعی  سودای ریاست و وکالت را در سر می پرورانیم را جستجو کنیم و به متغییرهای فردی او بینشدیم، که زارعی چگونه مردیست که بیش از یک دهه با مردم برمی خیزد و می نشیند اما خسته نمی شود، هر روز با مردم رو در رو می شود مراجعه کنندگان بی شمارش با درخواست های فروان که برخی از آنان قابل حل و برخی لاینحل است، روبه رو می شود اما خم به ابرو نمی آورد و تسلیم این سیل مردمی نمی شود؛
از مراجعه کننده گانش  تندی می بیند وگاه ادبیات تندشان را به جان می خرد که اگر هر یک از ما جای او می بودیم قطعا پاسخمان سکوت و گاه لبخند مرهم بخش زارعی نمی بود؛ ولی باز توقف نمی کند و چون قطاری بر روی ریل به مسیر توسعه اش ادامه می دهد!
زارعی می تواند آخرین نسل محدود از مدیران انقلابی معاصر در بدنه ساختار حاکمیتی باشد که چه آن زمان که از مردم رای ورود به قدرت گرفت اما از قدرتنشینان اجازه نشستن بر کرسی قدرت نگرفت و چه امروز که بر کرسی های سبز بهارستان تکیه زده است، از محدود مدیران و شخصیت های سیاسی-اجرایی استان بوده است که هیچگاه گذشته رفتاری و برخورد اجتماعیش را نه تنها تغییر نداد بلکه بر همان ساز و کار گذشته که مردم داری و ارتباط پیوسته با مردم بود را حفظ کرد؛
بی شک بارها همه ما زارعی را به خاطر برخورد عاطفیش نقد و او را به خاطر نرمش و تعاملش متهم کرده ایم اما از منظری دیگر به این واقعیت توجه نکرده ایم که این برخورد خردورزانه که حلقه گمشده  سیکل ترکیبی مدیریت این روزهای کشورمان است نه بر حسب ضعف زارعی، که بر حسب دیدگاه انسان شناسانه، به دور از تبعیض، غرور و نگاه از بالا به پایین  و مبتی بر منش اعترال گرایانه و به دور از افراط و تفریط اوست!
در حقیقت زارعی به دنبال بیان این مکتب است که سیاست را دست آویزی برای حذف بخشی از مردم یا تسویه حساب با مردم به بهانه رنگ و لعاب سیاسی قرار ندهیم زیرا به دور از رنگ ها و شعار ها ما مردم، از یک نسل و یک ریشه ایم و سرزمینی که خاک بر روی سیمای مردمش می نشیند و نان ، درد شبانه برخی از آنانست و جوانان مستعد اما بیکار آنان چون خورشید می درخشند اما در عین جوانی می سوزند، تشنه تعامل و همکاری و همگرای هستند نه رفتار سیاسانه!
زارعی سیاست شناس است و می داند سیاست ورزی برای مناطقیست که زیرساخت های که برای مردم منطقه ما آرزو هستند؛ برای آنان ابتدایی ترین اشکال خدماتی محسوب می شوند و این همین تفاوت فرهنگیست که معضل عدم توسعه یافتگی دیار مار نشانه رفته است و متاسفانه کسی نمی خواهد آن را بپذرید!و به خاطر همین  عدم پذیرش واقعیت است که زارعی را به چوب نقد غیرموجه می بندند و او را به زعم خود ، سیاسی نمی دادند!
شاید به همین خاطر باشد که آنقدر زارعی با مردم بوده و مردمی زیسته است و از پیر و جوان، کوچک و بزرگ، خرد و درشت همه را به یک چشم انسان دوستانه و محترمانه نگریسته است که ما زارعی را نه یک نماینده و جدا از مردم، بلکه خود مردم می دانیم و این همان  نقطه عطفیست که ما در نقد دیگر بهارستان نشینان با حفظ فاصله سیاسی-حقوقی و از جایگاه نگاه پایین به بالا آنان را می بینم و با صدای  پر استرس خطاب قرارشان می هیم؛
ولی در باب زارعی ، به این جهت که او را همواره از جنس مردم  دیده ایم این عرف کلامی و رفتاری و جایگاهی را رعایت نمی کنیم و با سطحی نگری این رفتار را بر ضعف زارعی و بی قدرتی او می پنداریم؛ اما زمانی از این تحلیل ساده انگارانه خود آگاه می شویم که بعد از خروج زارعی از قدرت کسانی خواهند آمد و ما نتیجه رفتار و اعمال آنان را خواهیم دید و بعد به قضاوت می نشینیم.که امیدوارم در فردای پس از زارعی پشیمان نباشیم؛ زیرا پیشینیان سیاسی این منطقه زمانی که دراریکه قدرت بودند با رفتارهایشان به همه ما آموختند که فقط در زمان  انتخابات وکیل مردم هستند و بعد از آن سخنگوی اصحاب قدرت و یار غار استخر بهارستان و زائر سفرهای زیارتی شهر های ایرانند!
ما نمی خواهیم نوک قلم در نام زارعی خلاصه شود بلکه اعتقاد داریم ما این روزها به منش زارعیسم و گفتار مردم شناسانه او بر حسب معرفت و هستی شناسی سیاسی-اجتماعی این شخصیت سیاسی پیش از کیش شخصیتش، نیازمندیم.
 کسی که مرز های آقابلاسرانه را در این منطقه کوچک و عشیره ای را برچید و توانست گفتمان جدیدی از مردم شناسی بین مسئولین و ملت را در جامعه ای که روز به روز اخلاقیات و روابط انسانی در آن ذبح می شوند را به نماش بگذارد و بر استمرار آن پافشاری بورزد؛ پس تلاش کنیم عصر زارعی با نام او پایان نیابد و منش رفتار سیاسی-اجتماعی زارعی نه فقط در یاسوج بلکه در محیط خانه هایمان، در فرهنگ شهرنشینی یمان؛ در دانشگاه در محیط کار و در کشورمان مجددا احیا شود.زیرا ما پیش از آنکه به قدرت،ابزار و اصاحب آن نیازمند باشیم به فرهنگ گفتگو و تعامل متقابل با یکدیگر نیازمندیم.
معرف شناسی مکتب رفتاری زارعی را اینگونه ببینیم که کمتر از یک سال، بار دیگر زارعی، باز هم به جمع مردم سرزمینی می رود که سالهای پیش او را الزاما نه نماینده خویش، که هم درد و همراه خویش می شناختند و این رابطه عاطفی-مردم شناسانه در طی این دوران نه تنها کمرنگ یا سست نشده است؛ بلکه روز به روز بر عمق آن افزوده می شود به طوری که آن دختر و پسر خردسال که در سفر زارعی به لوداب بر روی تکه کارتونی از احساسش برای زارعی می نویسد و او را سرباز مردم و ملت خطاب می کند؛ در حقیقت بیانگر همان پیوند قلبی و رابطه عمیق مردمی-اجتماعی زارعی با بدنه جامعه خصوصا لایه های زیرین و ناپیدای اجتماعیست که هیچگاه در نگاه تحلیل گرایانه سیاسی-انتخاباتی و جامعه شناسانه هیچ یک از ما دیده نشده و نمی شود!
هستی شناسی مکتب رفتاری زارعی را می توان در نوع نگاه برابر و توسعه طلبانه او دید که اگر در گذشته لوداب را مهد محرومیت می خواندند اینک لوداب نه بر حسب محرومیت که بر اساس شاخص های زیر بنایی روز به روز سرافرازنه تر و خوش سیما تر از دیروز شناخته  و دیده می شود و اگر به واسطه زارعی گاز به لوداب انتقال یافت تا گرمای زمستان، زیر روشنایی های معابر خیابان های آن، با خیابان های آسفالت شده و هموار در این دوره وکالت مردم، زیباتر از گذشته شود؛ اینک با پیشرفت ۹۵ درصدی محور یاسوج-لوداب؛ پیشرفت ۶۵ درصدی پروژه آبرسانی به دهستان چین با اعتیار ۴ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان باعث می شود که این مجتمع آبرسانی ۶۵ روستا و حدود ۸ هزار و ۳۰۰ نفر از مردم دهستان چین لوداب را پوشش دهد تا با اختصاص ۱۵ میلیارد تومان از سوی ستاد اجرایی فرمان امام(ره) در بخش‌های راه‌، نوسازی مدارس، آب آشامیدنی و دیگر زیرساخت‌ها مورد نیاز لوداب سرنوشت ساز که اینک باید به لوداب توسعه یافته  تغییر نام دهد ، برگ زرین دیگری از خدمات مردیست که استقامت، عمران و آبادی، توسعه و مردم داری را بار دیگر در فرهنگ مدیریتی برای همه ما معنا نمود تا با لبخند همیشگی بر سیمای سپید، شکسته اما پر امیدش فصل جدیدی را در تاریخ سیاسی این منطقه بنیانگذاری کند.
به واقع می توان اینچنین نتجیه گرفت که راز و رمز آن اختلاف رای اندک در آن انتخابات تاریخی و سرنوشت ساز که رقابتی سخت و نفسگیر بین رکود و توسعه گرایی و حتی بین  تحجر و تجدد بود را باید در همین مکتب معرفت و هستی شناسانه زارعی جستجو کرد که بذری های که زارعی یک دهه پیش در دل پاک این مردم کاشته بود بالاخره در بزنگاه حساس تاریخی برای او جوانه زدند و او را یاری نمودند تا بار دیگر پرچم عزتمندی بویراحمد و دنا در دستان او همچنان برافراشته باقی بماند که خون دلها خورد و در برابر فشارها استقامت کرد و تسلیم نشد تا جامعه بار دیگر به دوران پرحاشیه گذشته باز نگردد؛ و اینک زارعی در حالی که سربازی در بین مردم بود به واسطه همین مردم به سرداری می رسد و امروز همین سردار با همان مکتب معرفت و هستی شناسانه سالهای دیرین خود، باز هم برای خدمت سربازی از نوع توسعه و عمران و آبادی رهسپار دور افتاده ترین مناطق حوزه انتخابیه اش می شود تا برای همه ما معنا کند که این الگوی رفتاری را نباید در نام زارعی  بلکه باید در مکتب زارعیسم  جستجو کرد.


کد مطلب: 224843

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/note/224843/زارعی-سربازی-سردار

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1