نقش زنان در توسعه جامعه
12 دی 1395 ساعت 19:49
هادی عبداللهی آرپناهی*
هر جامعه از دو جنس، مرد و زن تشکیل شده است، میزان بهرهمندی هر دو جنس متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی هر جامعه متفاوت است. اما در هیچ فرهنگی وجود ندارد که بگویید مردان نقشهای بیشتری را در جامعه بر عهده داشته باشد نسبت به زنان، بلکه فقط در جوامع سنتی و مردسالاری میتوان چنین نمودهای را مشاهده کرد. در دنیا امروز، مسالۀ جنسیت تا حدودی براساس قانون و قاعدهای مختلفی به کنترل درآمده است یعنی تفاوت چندانی بین فعالیت و کارهای زن و مرد نیست و در کنار این دو جنس نقش تکنولوژی و فناوری هم بسیار کارآمد و مفیدتر و راحتتر شده است.
برای توسعه هر جامعه نیروهای انسانی آن نقش بسیار مهمی در پیشبرد و حرکت جامعه دارد. یکی از این نیروها زنان هستند، که نقش زنان به مراتب اگر مهمتر از نقش مردان نباشد کمتر از آنها در جامعه نیست. برای بیان و اهمیت نقش زنان در امر توسعه ابتدا از نظریه داگلاس نورث برنده جایزهای نوبل اقتصادی در سال ۱۹۹۳ استفاده میکنم. نورث معتقد است اگر میخواهید ببینید جامعهای توسعه یافته هست یا نیست، به کالاهای مصرفی آن توجه نکنید، مهم نیست مردم آنجامعه ماشین زیر پایشان چیست، مهم نیست تلویزیون چی دارند و چی گوش میدهند، مهم نیست فسفودی دارند یا ندارند، مهم نیست ذوآهن یا صنایع فولاد دارند یا ندارند، مهم نیست انرژی هستی دارند یا ندارند مهم نیست هواپیما دارند یا ندارند، اینها همه ظواهر توسعهاند، میشود همه اینها را خرید، کپی پیست کرد یا دزدید، اینها همه رشداند ولی توسعه نیستند، رشد یعنی ظاهر جامعه تغییر میکند توسعه یعنی ذهن جامعه تغییر میکند. برای آنکه میخواهید بروید ببینید ذهن جامعه توسعه پیدا کرده است بروید دبستان و پیش دبستانهای آنجامعه را نگاه کنید که کارخانه توسعه از آنجا بیرون میآید، آیا در دبستانها و پیش دبستانیها بچهها خلاقاند، پرسشگراند، منتقدند، پرتحرکاند، تنوع طلب هستند و روحیه همکاری دارند یا ندارند، این روحیهها و عادتها رفتاری است که از درون آن توسعه بیرون میآید اگر دبستانهای بچههای ما که آنها بزرگان، سیاستمداران، نخبگان، مسئولین، کنشگران، دانشجویان، و نیروی انسانی آینده یک جامعه هستند ساکت، مقلد، احساساتی، سربه زیر، بیپرسش، بیتحرک، یکنواخت، و غیر تنوع طلب و فاقد روحیه همکاری باشند بدانید در آنجامعه توسعه و پیشرفت پیدا نخواهد کرد اگر بروید بهترین وسایل و امکانات، صنایع دفاعی را تولید کند ویا با پول نفت هم بخرید آنجامعه توسعه پیدا نخواهد کرد. تا تحول در ذهنها ایجاد نشود ظاهر میتواند خطرناک و آسیب زا باشد.
با نقش دبستان و خانواده در اینجا نقش مادران در ایجاد توسعه بسیار مهم میشود. این مادران هستند که میتوانند از همان کودکی، عمیقترین آموزشها را به فرزندان خود بدهند. آموزشهای خلاقیت، تنوع طلبی، نوآوری، پرسشگری، مدارا، دوستی، همکاری جمعی، صبوری، انتقادی، نقدپذیری، مشارکت اجتماعی، مدارا اجتماعی و نظایر اینها را آموزش دهد، اما زمانی اینها محقق میشوند که زنان بتوانند خود این نقشها را تجربه کرده باشند و آن نقشها را در زندگی در جامعه با خود پرورش داده باشند، زنان تا خود توسعه خواهی را درخود پرورش نیافته باشند نمیتوانند فرزندان توسعه خواه را پرورش دهند این نقشها از طریق حضور در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، زیست محیطی نشان داده میشود. زنانی میتوانند کودکان توسعه خواه پروش دهند که خود زنان وارد عرصههای گوناگون شوند، نه تنها باید درس بخوانند و وارد دانشگاه شوند بلکه باید وارد عرصههای اجتماعی و اقتصادی شوند و سازمانهای مردمی، مؤسسات خیریهها، همایش برگذار کنند، حزب داشته باشند، وارد فعالیتها شوند باعث خلاقیت و توانمندی آنها شوند.
زنانی، که همهاش در افکار شخصی و خانوادگی خود غوطه میخورند و صبح تا شب در آشپزخانه سر میکنند و تمام اطلاعات از تلویزیون میگیرند و هم فکر و ذکرشان مدل لباس و وسایل آرایشگاه مجریان و بازیگران سینماست و همهای افکارشان مذهبیشان تقلیدی است. رابطه با همسرش یا با اطلاعات محض است یا با تنش مستمر است و یا با همسرش گفتوگو ندارد، چگونه میتواند فرزندان توسعه خواه پرورش دهند. اینجاست که میگوییم نقش اجتماعی و اقتصادی زنان در توسعه بیشتر از مردان است. جامعۀ که نمیتواند توسعه پیدا کند مگر آنکه نقش زنان در عرصههای اجتماعی و اقتصادی سهم مناسب و بیستری از فعالیتهایشان در نظر گرفته شود. توسعه باید از توانمندی سازی زنان آغاز شود. امروزه چند تحول مهم در بین زنان اتفاق افتاده است:
-سن ازدواج از ۱۹ سالکی به ۲۴ سالگی برای زنان رسیده است، و این یعنی افزایش سن ازدواج و فرصت دوره آموزش است تا به دلیل به تعویق افتادن سن ازدواجشان در تحصیلات عالی کسب کنند هر چند بالا رفتن سن ازدواج برای افراد مشکلاتی هم دارد ولی برای جامعه مفید و مثبت است.
- گرایش به تعداد اعضا خانواده کم جمعیت از تغییرات مهمی است که به سود زنان است، این تحول باروری را از دوش زنان در خانه کمتر و درگیر فعالیتهای غیرخانه داری میشود.
- افزایش روحیه فردگرایی، دیگر زنان تنها از تصمیمات پدر، شوهر، پسران خود تبعیت نمیکنند.
- توجه به سلامت و بهداشت فردی رو به گسترش است.
- میزان باسوادی رو به گسترش است.
اما باید گفت متاسفانه با این همه تحول که در جامعه اتفاق افتاده است هنوز میزان مشارکت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جامعه بسیار پایین است به صورتی که مشارکت زنان درسال ۱۳۵۶بابر با ۱۲ درصد بوده و امروزه در سال ۱۳۹۵ میزان آن ۱۵ درصد است نسبت به کشورهای پیشرفته و توسعه یافته بسیار فاصله داریم مثلا ژاپن حدود ۹۰ درصد، سوئد ۹۵ درصد قرار دارند.
اما چه باید کرد:
-توسعه ارتباطات: زنان باید ارتباطات خود را گسترش ذهن، اعتماد بنفس، امید، نشاط خود را گسترش دهند، شبکههای اینترنتی و ماهوارهای، شبکههای مجازی در کنار آثار منفی ولی آثار مثبتی بیشتری دارند از این رو آگاهی از دیگر زنان درجوامع مختلف و اینکه چگونه مشارکتشان در جامعه و در فعالیتهای مختلف زیاد شده است. زنان از خانه بیرون بیایند با تشکلها، انجمنها، به فعالیتها بپردازند.
- ارتقای هوش اجتماعی زنان: انسان علاوه برهوش ذهنیIQ دارای هوش اجتماعی EQ هم است هوش اجتماعی مهمتر از هوش زیستی است که همهای انسانها دارند. ممکن است یک فرد IQ بالایی داشته باشد ولی هوش اجتماعی EQ پایینی داسته باشد. جامعه نیازمند هوش اجتماعی است، هوش اجتماعی در جامعه ساخته میشود و پرورش یافته میشود هر چقدر در جامعه میزان هوش اجتماعی در آن بالا باشد میزان مشارکت اجتماعی آن بالاست برخلاف آنکه IQ بیشتر یک هوش فردی است. زنان جامعه ما باید به دنبال پرورش هوش اجتماعی باشند تا هوش IQ، هوش اجتماعی زنان را توانمند میسازد.
-توسعه سیاستهای اجتماعی برای زنان: مشارکتهای سیاسی در کاندیدها انتخاباتی گوناگون، مشارکتهای ورزش فعال، زمینۀ اعتماد به نفس زنان را فراهم میکند.
*کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی تهران
کد مطلب: 220313