کدام هم اندیشی!؟ کدام خود باوری!؟
21 آذر 1394 ساعت 10:18
بیژن مظاهری
دور هم گرد میآیند. در پناه الفاظ زیبای هم اندیشی و خود باوری. بااشعار و گفتار زیبای خداوندان اخلاق و عرفان در و دیوار محفل را رنگ ولعاب دادهاند. و به خلاف آمد عادتشات زلف اصول گرای شان را به زلف مدعیان اصلاح طلبی گره. زده اندو مهربانانه به دوربین لبخند میزنند..
اما حقیقت چیز دیگری است. جو عمومی و و پیامهایی که از متن جامعه و گروههای مختلف میرسد این بازیگران عرصه سیاست را به شکست زود هنگام و دگر بارهای آگاه کرده است.
و خشم ناشی از این آگاهی باعث میشود هم اندیشی و خود باوری جای خود را به توهین افترا وعقده گشایی بدهد، آنچنان نه جایی برای اندیشه بماند و نه مجالی برای خود باوری!.
راقم خود در این جلسه حضور نداشت و گرنه شنیدن گفتار میان داران اصلی این محفل کمک زیادی میکرد که پرتوی بیشتری بر خفایای ذهنی آنان افکند و طرح روشنی به مخاطبان این صفحه ارایه داد به هر تقدیر سخنان من ناظر به گفتار آقای بهبود گرجی یکی از سخنان گویان این محفل است که سخنان ایشان از همین رسانه انتشار یافت..
ایشان در آغاز کلامشان میگویند ما به دنبال راهکارهایی هستیم که همشهریانمان از این منجلاب فقر و محرومیت خارج شوند! فارغ از ادبیات نامناسب ایشان در توصیف محیط زندگی همشهریان شان!
بدیهی است که که جناب آقای گرجی و کثیری از بر پا گنندگان اصلی این محفل، با فقر آشنایی ندارند و اساساً فقر مقولهای بیگانه برای ایشان است. تیپ شخصیتی برپا کنندگان اصلی محفل گویا این است که فقر یرای اینان مقولهای صرفاً ذهنی است، پس استدعا دارم راهکار خروج از منجلاب فقر و محرومیت را به خود مردمی که به زعم شما گرفتار در آن هستند واگذارید و دایه مهربانتر از مادر نباشید.
طرفه آنکه بعد از چندین دوره نماینده به مجلس فرستادن و بر طبل قومیت لر کوبیدن و نادیده گرفتن همشهریان عزیز ترک زبانان مان، ناگاه متوجه حق و حقوق تاریخی پایمال شده ایشان شدهاند و از شایسته سالاری و استیفای حقوق همشهریان ترک زبانمان داد سخن میدهند.
اما بر هیچ صاحب عقلی پوشیده نیست که در ذهن آقای گرجی و سایر دوستانشان مصداق فرد شایسته خود ایشان هستند و و فریادشان نه از سر حقیقت جویی و باور قلبی به شایسته سالاری بلکه به دلیل دوری از مناصب و پارهای امتیازات دیگر است و در ذهن اینان متر و معیار شایسته سالاری شخص خودشان. است و بس، پس عجیب نیست که به مشی و شیوه دکتر تاجگردون در به کار گیری افراد یورش ببرند.
افاضه فرمودهاند که علیرغم وجود منابع متعدد، شهر ما در قعر جدول اشتغال قرار دارد و... آقای گرجی، ما نیز با شما هم سخنیم و افزون بر آن باور داریم که دهها معضل اجتماعی پنهان و پیدای دیگر بر چهره شهرمان پنجه میکشد.
اما، اما کیست که نداند اینها میراث شومی است از سوء مدیریت همین آقایان، که سالیانی سال برخی متولی امری و بر مسندی بودند و برخی دیگر با صاحب مسندی سر و سری داشتندو تمامی منابع را در اختیار خود داشتندو قدم از قدم بر نداشتند و اکنون اتنظار معجزهای را به مردم القاء میکنند.
متأسفم که همگان میدانند عصر معجزات به پایان رسیده است و عبور از مشکلاتی که شما و همفکرانتان برای مردمان سامان رقم زدهاید به سالها کار مداوم، مجاهدت و تدبیر نیاز دارد. راهی که دکتر تاجگردون و مردان پیرامونش تا امروز پیمودهاند و میپیمایند.
گفتهاید که در مسیر توسعه به روشن کردن چند چراغ در معابر بسنده کردهاند و از این حرف بیاساس خود استفاده ذوقی کردهاید که به خدمات دکتر تاجگردون حمله ور شوید، ماجرای توسعه و اقدامات مربوط به آن، قصه مفصلی است که به وقتش به آن خواهیم پرداخت اما نمیدانم شما و دوستانتان از خاموش کردن چراغی که در دل مردمان دیارمان میسوزد چه نفعی میبرید. که این چنین مردمان را دعوت به را رفتن در تاریکی میکنید!!! که نصیب تاریک اندیشان جز تاریکی نیست.
به زبان طعن گفتهاند: جناب آقای تاجگردون به چه چیزت افتخار کنیم!؟ اگر انصاف و اخلاقی در کار باشد به بیشتر وجوه شخصیتی و کار نامه عملکردی ایشان در سطح محلی و ملی میتوان افتخار کرد و بر خود بالید در غیر این صورت به قول حضرت لسان الغیب حافظ شیرین سخن؛
وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس
که در این آیینه صاحب نظران حیرانند
در این وجیزه مجالی نیست تا ذکر ی از کار نامه و عملکرد جناب آقای تاجگردون به میان بیاوریم برای روشن شدن گستره عملکرد و کار نامه در خشان ایشان همین بس که صاحبان سنتی مساند و موقعیتها از حضور ایشان چنان برآشفتهاند که به جای نقد و نظر صادقانه و روشن سازی افکار مخاطبان خود، راه و تهمت و افترا و اهانت را میپیمایند غافل از آنکه؛
چراغی را که ایزد بر فروزد
هر آنکس پف کند ریشش بسوزد
کد مطلب: 146423