کبنانیوز - پای «چه کسانی» در دانشگاه یاسوج در میان است

سیده فاطمه احمدی*
ماجرای تغییر شاپور رمضانی به عنوان سرپرست دانشگاه یاسوج این‌روزها دیگر به یک سئوال تکراری تبدیل شده است، هر روز یک گزینه جدید با حمایت گروهی مطرح می‌شود، خبرهای مبنی بر معرفی «آیت رزمجو» و «یوسف نیکروز» تا دیروز نقل خبرها بود و تازه هم گفته می‌شود «فردین تقی‌زاده» که چهار سال معاونت اداری و مالی دانشگاه یاسوج در دوران «ارژنگ» را برعهده داشت، جدیداً برای سرپرستی دانشگاه یاسوج معرفی شده است.

تقی‌زاده هم‌اکنون مسئولیتی در صندوق رفاه وزارت علوم دارد.
و اما....
آقایان ....؟
وقتی قلم را که مظهر، نماد و شرافت نویسندگیست بر روح سپید و صادق کاغذ به حرکت درآوردم؛ با خود می اندیشیدیم که از چه کسی و چه گروهی باید گلایه و انتقاد کنم؟
مانده بودم از دوگانگی گفتار و شخصیت برخی اشخاص و مسند ها بنویسم و نقدی جاری سازم؟
یا آنکه بده بستان‌های سیاسی را نه بر اساس شایسته سالاری بلکه بر اساس مختصات جغرافیایی و محلی تعبیر کنم؟
یا شاید متد مدیریتی و انتخاب یک استاد دانشگاه را برای کرسی حساس و مهم، بزرگترین مرکز علمی آموزشی استان را نه بر اساس رای و نظر اکثریت جامعه دانشگاهی بلکه بر اساس مختصات جغرافیایی با استاندر استان یا نسبت آشنایی و خط مشی سیاسی با معاونت وزیر تحلیل کنم؟
وقتی که جامعه دانشگاهی نگاه و اندیشه تدبیر همراه با امید را برگزید، در جستجوی این بود که دانشگاه از پادگان نظامی به سمت محیط آکادمیک گام بردارد و قلم به جای چماق و تقدیر به جای تحقیر و ارتقاء به جای تعلیق در محیط دانشگاه جوانه زند. بدین سان بود که وقتی میوه شیرین اعتدال از درخت تنومند اصلاحات شکوفه داد و بر محیط بی روح و خشک دانشگاه روئید، امیدها دوباره زنده شد.
اما در طی مدت گذشته آنچه بر دانشگاه یاسوج میگذرد، حکایت عجیب و نابخشودنی در دل خود دارد؛ حکایتی که اگر تا دیروز دانشجویان و صاحبان فهم و اندیشه به خاطر منش و دیدگاه اصلاح طلبانه مورد غضب و شلاق نگاه های مسئولین ضد آکادمیک قرار می‌گرفتند اما امروز توسط مدیران تحمیلی و معاونین رای نداده به تدبیر و امید در دل جامعه و دولتی که تفکر اعتدالی و اصلاحاتی دارند بار دیگر مورد بی مهری، حقارت، سرشکستگی و عدم صداقت و راستگویی قرار گرفته اند ، به طوری که مصداق سخنان چند مدت پیش رئیس جمهور حکایت از این داشت آنان که به گفتمان دولت رای نداده اند و اعتقادی بر آن ندارند باید از مسولیت های کلان اجرایی و مدیریتی کنار روند تا شایستگان بر این مقام ها حاضر شوند که گویی این نطق رسا و معنا دار به استانداری استان و معاون وزیر علوم نرسیده است!
اما متاسفانه آنچه توسط برخی مدیران ارشد اجرائی کهگیلویه و بویراحمد در طی چند ماه گذشته بر دانشگاه یاسوج گذشته است نشان میدهد که اراده ای از سوی آنها برای همراهی و همکاری با رای و گفتمان دولت تدبیر و امید در استان را ندارند و حرکات و رفتار و سکوت های معنادار اما گفتار پشت پرده آنان حکایت از این دارد که آن مقام‌های دولتی در ظاهر شعار زنده باید تدبیر و امید می دهند اما در پشت ماجرا هر یک با تیشه اجرایی و قلم انحصاری خویش بر ریشه دانشگاه یاسوج میکوبند تا جوانه ۱ ساله این دانشگاه را قطع کنند تا بسا درخت مصنوعی که ریشه در خاک این دولت نداشته است را با تحمیل و فشار با ساختن سابقه جغرافیایی با استاندار و نسبت آشنایی با معاونت وزیر بر کرسی ریاست دانشگاه بنشانند.

آقای...!
چه دلیلی دارد وقتی شما منصوب دولت اعتدال هستید از رئیس توانمند و محبوب دانشگاه یاسوج حمایت نمی‌کنید؟ تا اینکه برخی شبانه به تهران سفر و برای فلان دکتر لابی ریاست کنند؟
مگر رای اکثریت جامعه دانشگاهی رای به دکتر حسن روحانی نبود؟ پس چرا باید عده‌ای به دنبال رئیس کردن فلان دکتر شوند که سابقه و فعالیت ایشان در ستاد دکتر قالیباف چون روز هویدا و مشخص است؟
چرا باید حامی تفکر دکتر قالیباف، همان فردی که دکتر روحانی تشت رسوایی تفکر دانشگاهی او را در مناظرات انتخاباتی در برابر ملت آشکار کرد؛ که دانشگاه و دانشجو در نگاه و کلام دکتر قالیباف «نگاه گازانبری» دارد باید گزینه مورد حمایت برای ریاست دانشگاه یاسوج باشد؟
مگر دولت، دولت دکتر قالیباف است که باید اوامر ایشان اجرا شود؟ مگر دولت ۲۴ خرداد ۹۲، «دولت گازانبریست» که باید رئیس اعتدال گرای دانشگاه یاسوج را به جرم رای به تدبیر و امید حذف کرد و مدافعان اندیشه «گاز انبری» را حمایت کرد؟
بر اساس کدام شاخص و با کدام برهان سعی در تقابل با اندیشه جامعه دانشگاهی استان کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد؟
چرا باید رئیس شجاع و کاریزماتیک دانشگاه یاسوج که محبوب صاحبان فهم، خرد و دانایی هستند قربانی بازی های پشت پرده شوند تا شما مردانی را که نگاهشان به دانشجو و دانشگاه «حمله گازانبریست» را برای ریاست دانشگاه یاسوج همراهی کنید؟
چرا عده‌ای بر خلاف گفتمان اعتدالی دکتر روحانی گام بر می‌دارند و سیاست های علمی و آموزشی وزارت علوم را زیر پا می‌گذارند تا دوستانی چون آقای فلان دکتر که وجهه اشتراکشان مختصات جغرافیایی و هم سویی با ... را دارند با تحمیل، فشار و سابقه اصلاحات سازی به دانشگاه تحمیل شوند؟
باید افسوس خورد استانداری که مقامش را مدیون رای و پویایی جامعه دانشگاهی در دولت تدبیر و امید است امروز با «نه» به خواست اکثریت جوانان و دانشجویان تدبیر امید به سمت ستاد دکتر قالیباف روانه شده است و سعی در اجرای منویات تفکرات اصولگرایی شهردار تهران را دارد؟

آقایان!
گمان نبرید، که سکوت جامعه دانشگاهی دائمی خواهد بود؛ بلکه بیان میکنیم تا آیندگان بدانند هیچ مقامی اجازه ندارد آرامش و امیدی را که در دانشگاه یاسوج ایجاد شده است را با تفکر «گازانبری» بر هم بزند و دانشگاه را محل پادگان امنیتی-نظامی کند! و اگر شما همچنان به حمایت قاطع خود از فلان دکتر که حامی تفکر «گازانبری» شهردار اصولگرای تهران است اصرار بورزید مطمئن باشید در بهار ۹۴ که استان میزبان کاروان تدبیر و امید خواهد بود، دیگر شماها پذیرفته نمی‌شوید، چرا که دیگر نه رئیس جمهور و نه ملت و نه جامعه دانشگاهیی تحمل نیروهای بدلی، ضعیف، و ضد رای و نظر اعتدال را ندارد!
حال انتخاب با شماست یا همراه نظر اکثریت جامعه دانشگاهی شوید و دست از حمایت «گازانبری» بردارید یا خود و دکتر... همراه و هم پیمان دکتر قالیباف اصولگرا شوید!
این پیام ماست؛ یا
اما جناب آقای ...!
با آنکه شما به گفتمان دولت تدبیر و امید رای نداده اید و از اساس با اندیشه اصلاحات و اعتدال همزیستی فکری و اجرایی نداشته اید اگرچه حضورتان در این مقام و در این دولت منتخب ملت ...به رای جامعه دانشگاهی کشور بوده است اما از دیدگاه بومی گرایی از اینکه شما به عنوان فرزند بومی استان به مقام معاونت فرهنگی وزارت علوم رسیدید خوشحال شدیم که زین پس فرزندان ما در پایتخت به بهانه تنها بودن حقشان ضایع نمی شود؛ اما هیچ گاه فکرش را نمی کردیم روزی فرزندان بومی یمان در پایتخت علیه دیگر مدیران بومی هم استانی اقدامات حذفی و گفتار نا صحیح و رفتار اصولگرایی داشته باشند؟
دکتر عزیز!
.
مگر دکتر همان شخص محترمی نیست که در دوران اصولگرایی و انحصار طلبانه دانشگاه یاسوج معاونت امور مالی دانشگاه را بر عهده داشت؟
مگر دکتر یار محبوب و دوست وفادار، هم نشین و هم فکر دکتر اردوان ارژنگ نبوده و نیست که در زمانشان هیچ دانشجو و استادی جز مدح و ستایششان حق اظهار نظر و بیان نداشت؟
مگر دکتر از همان مسافران اتوبوسی دولت نهم و دهم نیست که دکتر روحانی پیغام دادند آنان که بی بلیط سوار شده اند باید در ایستکاه ۲۴ خرداد پیاده شوند؟
چرا دکتر علاوه بر آنکه از اتوبوس اعتدال گرایی پیاده نشد با تفکر احمدی نژادیسم و با حمایت پیدا و پنهان به مسندی بزرگ در وزارت علوم دولت روحانی نائل شد؟
چرا باید عضویت دکتر تقی زاده در ستاد دکتر جلیلی روزمه رئیس شدن در دولت دکتر روحانی برای ریاست دانشگاه باشد؟
اگر قرار بود مدیران احمدی نژادی و اعضای ستاد دکتر جلیلی بر مناصب علمی و دانشگاهی حکومت کنند پس رای به تغییر و انتخاب تدبیر در گرمای پر تابش خرداد ۹۲ چه معنای داشت؟
کجای این رفتار بر اساس شایسته سالاریست؟
آقای!
دست از این رفتار دوگانه بردارید، نمی شود در استان اصلاح طلب باشید اما در پایتخت به دنبال گزینه احمدی نژادی باشید؟
چرا باید دانشگاه یاسوج قربانی تفکر احمدی نژادیسم شما شود!
چرا باید جوانی که در مکتب آقای هدایت خواه شناخته شد و با نردبان دکتر ارژنگ به سمت معاونت رسید و حامی تفکر او در دانشگاه بوده است اینک به واسطه شما سودای ریاست بر دانشگاه یاسوج را داشته باشد؟
اگر با تفکر احمدی نژادیسم مشتاق به حضور در دانشگاست ؛ چرا ایشان را به ریاست دانشگاه ایرانیان که متعلق به معجزه هزاره سومتان می باشد معرفی و منصوب نمی کنید تا جمع یاران تکمیل شود؟
معاون اصولگرا!
آنچه جامعه دانشگاهی کشور را آزار می دهد پاسخ به این پرسش بی جواب از سوی شماست که چگونه می شود در مراحل استیضاخ و رای اعتماد به وزیران خوشنام و محبوب وزارت علوم در مجلس اکثریت اصولگرای نهم هیچ یک از نمایندگان مجلس نسبت به حضور شما در سمت معاونت فرهنگی وزارت علوم حساسیتی ندارند و اتفاقا یکی از شروط رای اعتماد به وزرا را ابقای شما می شمارند!
دلیل نزدیکی و حمایت بی چون و چرای اصولگرایان از شما آیا غیر از این است که شما خود جزیی از طیف اصولگرایان بعد از خرداد ۹۲ هستید؟
و ما چه قدر خوشخیالم که از یک معاون وزیر با تفکر اصولگرایی انتظار به حمایت از یک رئیس دانشگاه اعتدال گرای محبوب و کاریزماتیک داریم!
نه جناب معاون!
این رویایی شما، برای ریاست دکتر با تفکر احمدی نژادیستمان تحقق پیدا نخواهد کرد!
چرا که دانشگاه و دانشجو سکوت نخواهد کرد!
در روزهای آینده بی‌پرده با مردم سخن خواهیم گفت.